گفتوگوی «ایران» با یاسر احمدوند، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی:
بهرهمندی از نظر کارشناسان را دخالت دیگر نهادها نمیدانیم
در زمینه کاغذ مخالف رانت و انحصارطلبی هستیم
آغاز سال تحصیلی جدید همزمان با انتشار کلیه کتابهای درسی با بهرهمندی از تولیدات کاغذ داخلی خواهد بود؛ اتفاقی که برای نخستین مرتبه در کشورمان رخ میدهد. البته خبرهای خوب در این عرصه تنها به مدارس محدود نمیشود، چراکه چیزی نمانده تا در زمینه تولید کاغذ به خودکفایی ملی نیز دست پیدا کنیم. دستاوردی مهم که تلاش برای وقوع آن طی دو سال اخیر آغاز شده و جدیتی همگانی یافته است. در گفتوگوی امروز «ایران» با یاسر احمدوند، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نگاهی به کموکیف تحقق این وعده و همچنین دیگر فعالیتهایی که طی دو سال اخیر در این معاونت رخ داده، داشتهایم که مشروح آن را میخوانید؛
مریم شهبازی
روزنامه نگار
آقای احمدوند چندی پیش شما و بهتازگی هم شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از انتشار کل کتابهای مدارس در سال تحصیلی جدید با کاغذ تولید داخلی صحبت کردید؛ این اتفاق را میتوان یکی از دستاوردهای معاونت فرهنگی طی دو سال اخیر و در همکاری با دیگر وزارتخانهها و سازمانهای مرتبط دانست؟
انتشار کل کتابهای درسی سال آینده با کاغذ تولید داخلی اتفاق مهمی است که شاهد تحقق آن خواهیم بود. حدود 45هزار تن کاغذ برای انتشار این کتابها مورد نیاز آموزش و پرورش است. از این مقدار، 30هزار تن را کارخانه کاغذ مازندران تأمین میکند. نزدیک 15هزارتن هم به همت کارخانه دیبای شوشتر از مجموعه کارخانههای پارس در خوزستان تولید میشود. این نخستین مرتبهای است که در تاریخ کشورمان شاهد انتشار همه کتابهای درسی با کاغذ ایرانی هستیم. بهاین منظور مدیران، مهندسان و کارکنان این دو کارخانه تلاش زیادی به خرج دادهاند. مسئولان وزارت آموزش و پرورش نیز همراهی کردند، هرچند تردیدهایی درباره تحقق یافتن آن و حتی سطح کیفی کاغذ تولیدی وجود داشت اما قراردادهای لازم منعقد شد. در سالجاری هم حدود 70 درصد کتابهای دانشآموزان با کاغذهای ایرانی در دسترس دانشآموزان قرار گرفت.
هرچند انتشار همه کتابهای درسی با کاغذ داخلی اتفاق مهمی است اما این مقدار، همه کاغذ مورد نیاز بخشهای مختلف از جمله صنعت نشر را شامل نمیشود!
بله، علاوهبر آن 45هزارتن که مورد نیاز کتابهای درسی است، به حدود 10هزارتن هم برای مطبوعات و بیش از 50هزارتن هم برای صنعت نشر لازم داریم. در حیطه فرهنگی تقریباً حدود 120 هزارتن کاغذ تحریر نیاز داریم. غیر از اینها دفترهای مشق دانشآموزان و کاغذهای مورد مصرف در ادارهها را هم باید در نظر گرفت. امسال کارخانه مازندران و کارخانه دیبای شوشتر در مجموع 75هزارتن کاغذ تا پایان سال تولید خواهند کرد که بخش قابلتوجهی از نیاز را برطرف میکنند. تا پایان سال کارخانه زاگرس استان فارس هم به بهرهبرداری میرسد که سال آینده حداقل 30هزارتن کاغذ تولید خواهد کرد. با احتساب این آمار تقریباً نیازمان به کاغذ در حوزه فرهنگ تأمین میشود.
با این حساب وعده شخص وزیرفرهنگ و شما در ارتباط با خودکفایی در تولید کاغذ تا سال آینده محقق میشود؟
البته تا پایان امسال موفق به تولید همه نیاز کشور نمیشویم اما سال آینده با راهاندازی کارخانه زاگرس بهصورت کامل قادر به خودکفایی در تولید کاغذ خواهیم بود.
و این به معنای سختگیری در زمینه واردات کاغذ خواهد بود؟
نه، قراری بر اعمال سختگیری در واردات کاغذ نداریم. واردات بدون محدودیت ادامه خواهد داشت. مصرفکننده کاغذ در کشورمان، بویژه در بخش خصوصی باید حق انتخاب بین کاغذ ایرانی و خارجی داشته باشد؛ این مسأله حتی باعث برقراری رقابت میان تولیدکنندگان با کاغذ خارجی هم میشود.
تا الان عمده صحبتها درباره بحث کمی بوده، این در صورتی است که توجه به سطح کیفی کاغذ تولیدی بهخصوص در بخشهایی نظیر انتشار کتاب کودک از اهمیت زیادی برخوردار است!
به همین منظور نظارت مستمری بر تولیدات کاغذ در کشور صورت میگیرد تا قادر به افزایش سطح کیفی کاغذ داخلی باشیم. یکی از راههای افزایش سطح کیفی، تداوم تولید است. تولید اگر متوقف شود یا منقطع باشد در زمینه افزایش سطح کیفی موفق نمیشویم. ما مخالف ایجاد انحصار و رانت هستیم. کارخانههای داخلی نه فقط در بحث قیمت، بلکه در زمینه سطح کیفی هم باید قادر به رقابت باشند. باید به این تولیدکنندگان فرصت بدهیم تا به جایگاه مطلوب برسند. در یک سال گذشته که کاغذ مازندران در اختیار ناشران قرار میگرفت، واکنشهای مختلفی را شاهد بودیم، برخی راضی و عدهای هم ناراضی بودند. بهطور دائم با کارخانه مازندران در تبادل نظر هستیم و تلاش آنان برای افزایش سطح کیفی کاغذ را شاهدیم. کاغذی که به همت کارخانه دیبای شوشتر تولید میشود از کیفیت مطلوبتری برخوردار است. امیدواریم این کاغذ که فراخوان ثبتنام آن منتشر شده نظر مساعد ناشران را جلب کند.
فکر میکنید کاغذ داخلی از لحاظ قیمت قادر به رقابت با کاغذ وارداتی باشد؟ بویژه که تولید داخلی کاغذ با موانعی هم روبهرو است و قوانین بالادستی همچنان از واردات کاغذ حمایت میکند، نمونهاش 9درصد ارزش افزودهای است که از تولیدکننده دریافت میشود اما از واردکننده نه!
ما امکان واردات کاغذ را در همکاری با دیگر وزارتخانهها و سازمانهای مرتبط مهیا میکنیم و هیچ محدودیتی هم در این رابطه ایجاد نخواهیم کرد. قبول دارم که واردکننده آن 9درصد ارزش افزوده را پرداخت نمیکند اما درعوض هزینههای خارجی و داخلی زیادی برای حمل کالا پرداخت میکند. ضروری است که کاغذ داخلی با قیمتی کمتر از رقیب خارجیاش عرضه شود که هزینههای متعددی را پشت سر میگذارد. درحال حاضر کاغذ تولید داخل بین 20 تا 30درصد ارزانتر از کاغذ خارجی است. این فاصله قیمت باید همچنان محفوظ بماند و درعین حال کیفیت نیز افزایش پیدا کند.
این جدیتی که در معاونت فرهنگی چه از سوی شما و چه شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای حمایت از تولید داخلی کاغذ صورت میگیرد چقدر در وزارت صمت که متولی اصلی این کار است دیده میشود؟
خوشبختانه حمایتهای خوبی صورتگرفته و جلسات مستمری میان دو وزارتخانه با رؤسای کارخانههای تولید کاغذ برای حذف موانع تولید برگزار میشود. هماهنگی خوبی در سطح دولت وجود دارد، هم از سوی شخص رئیسجمهور و هم معاون اول ایشان که هر دو نظارت مستمری بر روند کار دارند. البته ما مأموریت ذاتی برای این کار نداریم اما چون مصرفکننده اصلی این کاغذها، اهالی فرهنگی هستند برای جلب توجه و همکاری بخشهای مختلف در تلاش هستیم.
از آنجایی که سهم کاغذ در قیمت نهایی کتاب، چیزی حدود 20 تا 25 درصد است، در صورت تحقق خودکفایی در تولید کاغذ، فقط باید در انتظار ثبات بود یا به کاهش قیمت هم میتوان فکر کرد؟
نکتهای که نباید فراموش کرد این است که افزایش قیمت این کالای فرهنگی طی پنج سال گذشته و براساس آمار، کمتر از میانگین تورم کشور بوده. نه اینکه بگویم کتاب گران نشده، شده اما کمتر از تورم و دیگر کالاها. دلایل مختلفی هم دارد؛ از جمله اینکه طی سالهای اخیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کوشیده تا کاغذ را به دست تولیدکنندگان برساند. ناشران هم منصفانهتر از تولیدکنندگان دیگر بخشها با این مسأله روبهرو شدهاند. با اینکه قیمتگذاریها در حوزه کتاب به شکل دستوری صورت نمیگیرد و این کار به عهده خود ناشران قرار دارد اما نظام عرضه و تقاضا در بازار، منصف بودن تولیدکنندگان و نگاه متولیان فرهنگی، سبب شده که میانگین قیمت کتاب روند معقولتری را پشتسر بگذارد. قیمت کتاب همچون سایر کالاها نشأت گرفته از عوامل مختلفی است؛ تنها بخش مؤثر در قیمت نهایی این کالای فرهنگی که کتاب نیست! در تولید کتاب از هزینههای خرید فیلم و زینک گرفته تا حتی صحافی و هزینه نیروی انسانی و اجاره دفتر، همهشان افزایش قیمت داشتهاند. کاغذ در نهایت تا 30درصد، بر قیمت پشت جلد کتاب اثر دارد. یکی از اقدامات خوب برای کمک به کاهش قیمت کتاب هم تولید کاغذ داخلی است. توقع ما این است که در سال آینده میانگین افزایش قیمت کتاب همچنان کمتر از تورم باشد.
برای جلوگیری از ایجاد شائبهای که طی سالهای اخیر، از جمله در دولت گذشته هم شاهد بودهایم مبنی براینکه ناشران دولتی سهم بیشتری از کاغذ سهمیهای(وارداتی) دریافت میکنند، در ارتباط با کاغذ تولید داخلی چه برنامهای دارید تا با گلایههایی از این دست روبهرو نشوید؟
به نظرم اینطور نبوده. براساس بررسیهایی که درسالهای قبل هم داشتهام میزان مصرف کاغذی که در عرصه نشر شاهد بودهایم در بخش خصوصی بیش از دولتی بوده! دلیل مهمی هم دارد، اینکه نشر ما در بخش خصوصی حضور فعالتری دارد. در آییننامه جدیدی که برای تخصیص کاغذ مصوب کردهایم، به این نکته توجه کردهایم که شرکتها و ناشران دولتی از کاغذ حمایتی که با ارز ترجیحی وارد میشود نباید بهرهمند شوند. کاغذ تولید داخل ظرفیت خوبی دارد و تقریباً قادر به رفع نیاز همه ناشران متقاضی هست، بنابراین اولویتبندی به آن معنا وجود ندارد. اما اگر محدودیتی باشد، اولویت با ناشران بخش خصوصی است. از سوی دیگر توقع ما از ناشران بخش دولتی این است که استفاده بیشتری از کاغذ تولید داخلی داشته باشند.
در بحث چگونگی اختصاص کاغذ تولید داخلی و حتی وارداتی بهرهمند از حمایتهای دولتی، چه مواجههای با ناشرنماها و افرادی دارید که با کتابسازی و دستکاری ترجمه آثار پرفروش، بدون پرداخت هزینههایی از جمله حقالترجمه، کتابهای دیگران را به نام خود منتشر میکنند؟
تا حدودی میتوان در دسترسی این ناشران به امکانات دولتی محدودیتها و موانعی ایجاد کرد. ناشران باید در سامانهای درخواست خود را به همراه مشخصات کتابهایی که قرار است منتشر کنند ثبت کنند، که فلان کتاب نام دارد، با این قطع، تیراژ و حتی تعداد صفحات آن را هم میگویند. بعد محاسبه میشود که کتاب درخواستی به چه میزان کاغذ نیاز دارد. دوم اینکه بررسی میشود تا بدانیم ناشر متقاضی جزو ناشرانی است که کار فرهنگی میکند یا نه! کتابهای عمومی منتشر میکند یا ناشری است که دست به نشر کتابهای بیکیفیت یا کتابسازی شده میزند. البته همه کتابسازیها را نمیتوان تخلف دانست. ممکن است ناشری زمان یا سرمایه زیادی برای تولید کتابی نگذارد اما کارش سرقت هم نباشد؛ بلکه کتاب کممایهای را با جمعآوری چند مطلب از اینترنت منتشر کرده. مثلاً انتشار فلان کتاب درباره فالقهوه! این لزوماً سرقتی محسوب نمیشود اما کتابی هم نیست که بتوان از آن حمایت کرد. به هرحال عدهای هم طرفدار اینگونه آثار هستند. غیر از این براساس یکسری اسناد بالادستی کشور، یکسری موضوعاتی را هم در سامانه به ناشران اطلاعرسانی کردهایم که در بحث تخصیص کاغذ جزو اولویتهای ما هستند؛ از جمله توجه به زبان و ادب فارسی و همچنین ارزشهای فرهنگی. اگر ناشری به این موضوعات توجه داشته و در این زمینه دست به پژوهش بزند اولویت بیشتری در دریافت کاغذ دارد. اینها در کارگروه کاغذ بررسی میشود. ممکن است برخی گلهمندیها بین ناشران ایجاد شود ولی دقت زیادی صرف میشود.
تا از بحث ناشرنماها دور نشدهایم به مشکلی اشاره کنیم که این دسته از ناشران به همراه ناشران زیرزمینی در اقتصاد نشر ایجاد کردهاند و حاصل بخشی از فعالیتهای آنان در شبهه نمایشگاههای کتاب عرضه میشود؛ نمایشگاههایی که اغلب به میزبانی دانشگاهها و پارکها برپا میشوند و لطمه اقتصادی برای بدنه نشر بهدنبال دارند. پیشتر شاهد شکلگیری همکاریهایی میان وزارت فرهنگ، اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران با مراجع قضایی و انتظامی برای جلوگیری از عرضه کتابهای چاپ قاچاق، کتابسازیها و همینطور ساختارمند شدن برپایی شبهه نمایشگاهها بودیم که با شیوع بیماری کرونا متوقف شد.اقدامات معاونت فرهنگی در این زمینه به کجا رسیده؟
کارگروهی به همین منظور با عنوان «ساماندهی بازار کتاب» فعال شده و دستگاههای مختلفی هم در این کارگروه عضو شده و همکاری میکنند و هم اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران هم دستگاههای قضایی، از قوه قضائیه گرفته تا حتی دستگاههای امنیتی و واحدهای حقوقی وزارت فرهنگ هم در آن حضور دارند. مباحث مختلفی در این کارگروه مطرح و تصمیمگیری میشود، از جمله درباره بحث تکثیر غیرقانونی کتابها و فروش آنها. دیگر مبحث مورد توجه این کارگروه، عرضه کتابها در فضای مجازی به شکل رایگان یا فروش توسط غیرناشر است.
شبههنمایشگاهها چطور؟ عمده اینها از سوی شهرداری و بدون هیچ نظارتی از سوی صنوف و همچنین معاونت فرهنگی برگزار میشوند!
برای ساماندهی بازار کتاب به مجموعهای از اقدامات نیاز داریم، یکی همین نمایشگاههایی است که با تخفیف نامتعارف نباید اجازه برگزاری پیدا کنند. ابلاغیهای به اداره کل ارشاد در استانها ارسال شده که بر آن اساس اولاً خودشان نباید از برپایی این نمایشگاهها حمایت کنند، دوماً حتی باید مانع برگزاری آنها شوند. اینکه چطور اینها قادر به عرضه آثاری با تخفیفهای غیرمتعارف هستند جای بحث و دلایلی مشخص دارد. نکته مهم درباره شبههنمایشگاهها مسأله پشت پردهای است که درخصوص تخفیفهای آنچنانی با آنها روبهرو هستیم. عمده کتابهایی که با این وضعیت عرضه میشوند یا بیکیفیت هستند، یا از نظر مالکیت حقوقی و نحوه قیمتگذاری مشکلاتی دارند. در حالت طبیعی نمیتوان آثار خوب را با تخفیفهای بالا به فروش رساند، مگر در مواردی معدود و استثنایی. کتابی که با تخفیف پنجاه تا هفتاد درصدی منتشر میشود بیشک مشکلی دارد. با همکاری شهرداری قرار به ساماندهی دستفروشان کتاب هم گذاشته شده،همچنین با همکاری مرکز توسعه فرهنگ و هنر مجازی و سکوها با مدیریت فضای مجازی هم روبهرو خواهیم شد. اینها مواردی است که طی چند ماه آینده نتایج عملی ساختنشان مشاهده خواهد شد. البته در این بین توقع برخوردهای بازدارنده از نظام قضایی را نیز داریم تا پروندههایی که به دادسرا ارجاع داده میشوند به قرارهای متناسب منتهی بشوند.
به بحث کاغذ بازگردیم و سؤالی که برای برخی در خصوص تأثیر افزایش تولید داخلی کاغذ برای شرایط محیط زیست ایجاد شده!
جای هیچگونه نگرانی نیست چراکه برای تولید کاغذ داخلی یک درخت هم در کشور خودمان قطع نمیشود. درخت مورد نیاز برای تولید کاغذ از کشور روسیه وارد میشود. آنجا هم برای استفاده از چوب در صنایع مختلف، جنگلکاری صنعتی کردهاند. تنها کارخانه کاغذ مازندران است که از درخت وارداتی استفاده میکند. در کارخانه جنوب، در دیبای شوشتر هم از تفاله نیشکر استفاده میشود که اینها پیشتر سوزانده و بیاستفاده میماندند. حتی ضایعات و پساب صنعتی این کارخانهها نیز تصفیه شده و آسیبی برای محیط زیست نخواهند داشت. هماکنون حدود یک میلیون و 600 هزار تن کاغذ و مقوا در سال تولید میشود. مقوای بستهبندی و دیگر مقواهای مورد نیازمان حدود 800 الی 900 هزار تن است. بخش قابل توجهی از این تولید صادر میشود و ما بدون ایجاد هیچ حاشیهای، از جمله صادرکنندگان مقوا در دنیا و بویژه در منطقه هستیم. خب شما ببینید کشوری که این حجم مقوا تولید میکند قادر به تولید سالانه یکصد هزار تن کاغذ تحریر تولید نیست؟ شاید منافع برخی ایجاب میکند که تولید کاغذ تحریر در ایران پا نگیرد.
سؤالی هم در خصوص نمایشگاه کتاب تهران داشته باشیم. آنطور که از گفتههای شما و از سویی خواسته ناشران برمیآید، مصلی برای میزبانی دوره آینده نمایشگاه کتاب همچنان بر دیگر گزینهها ارجحیت دارد. با این حال شهرداری هم برای انتقال محل برگزاری این رویداد فرهنگی به مجموعه نمایشگاهی شهر آفتاب اصرار دارد. از آنجایی که در سال دوم برگزاری نمایشگاه کتاب در این مجموعه به استناد آمار با ریزش قابل توجه مردم روبهرو بودیم، برای دوره آینده چه برنامهای دارید؟
واقعیت این است که در تهران با سه محل برای میزبانی نمایشگاه کتاب تهران روبهرو هستیم، سالن نمایشگاه بینالمللی در خیابان سئول، مصلای تهران و همچنین مجموعه نمایشگاهی شهر آفتاب. امکان انتخاب گزینه نخست که فعلاً بهدلیل بارترافیکی که بر خیابانهای اطراف تحمیل میکند، کم است. شهر آفتاب هم دو سال میزبان بود که تجربه خوبی را رقم نزد. البته نه اینکه بگویم به هیچوجه نمیتواند میزبان این رویداد عرصه نشر بشود، اگر امکاناتی که برای آن پیشبینی شده در شهرآفتاب محقق شود، ما مخالفتی نخواهیم نداشت. اما در شرایطی که فعلاً این مجموعه دارد با پیشرفتهای جدی روبهرو نیستیم. سال قبل هم چند نوبت بازدید کردیم اما با شرایط مطلوبی روبهرو نشدیم و خود شهرداری اعلام کرد که در اردیبهشت امکان میزبانی ندارند. بزودی بازدیدی از شهر آفتاب خواهیم داشت؛ اگر کار خوب پیش رفته باشد برای دستیابی به شرایط مطلوب صبر میکنیم. هنوز درباره انتخاب قطعی میزبان نمایشگاه بهار آینده نمیتوان اظهارنظر کرد اما درصدد این هستیم که مهرماه محل میزبانی را اعلام کنیم تا هم مردم و هم ناشران زمان لازم برای برنامهریزی را داشته باشند.
اگر همچنان اصرار ناشران به باقی ماندن در مصلی باشد چطور؟
خب این بستگی به امکانات شهر آفتاب و شرایط دارد. در صورتی که امکانات به شکل حداکثری تأمین شود، خود ناشران هم علاقهمند خواهند شد.
در نمایشگاه کتاب تهران سالجاری شاهد اتفاق تازهای بودیم؛ برای نخستین مرتبه کتابفروشان هم با حضور در بخش مجازی از آن سهمی بردند، هر چند که گلایههایی مبنی بر این منتشر شده که کتابفروشان رقیب ناشران در رویدادی شدهاند که بخشی از اقتصاد نشر به آن وابسته است. این حضور برای دوره بعد نیز تداوم خواهد داشت؟
تجربه لازمی بود، کتابفروشان هم باید در این کار بزرگ مشارکت داده میشدند. سال نخست، خالی از کاستی نبوده و نتیجه برگزاریاش نیاز به ارزیابی و بررسیهایی برای تصمیمگیری در خصوص سال آینده دارد. ارزیابیهای زیادی در تعامل با مردم، ناشران و کتابفروشان انجام شده که مسیر پیشروی برنامهریزیها برای سال آینده را در اختیارمان میگذارد. با اینکه برخی ناشران گلایه داشتند که در نمایشگاه کتاب، کتابفروشان به رقبای آنان تبدیل شدهاند نگاهی به آمار گویای این است که تنها پنج درصد از فروش این دوره از آن کتابفروشان شده بود. بنابراین این حضور نباید نگرانی جدی اقتصادی ایجاد کند. البته با مسائلی از جمله چگونگی قیمتگذاری آثار از سوی کتابفروشیها روبهرو هستیم که برای رفع اینها نیز تلاش میشود.
معاونت فرهنگی به تازگی در حیطه ممیزی کتاب با حاشیهای در انتشار یکی از کتابهای مرتبط با دفاعمقدس روبهرو شد؛ آقای جعفر شیرعلینیا بعد از آنکه موفق به کسب مجوز کتاب «نکتههای تاریخی» نشد از این گلایه کرد که چرا یک نهاد بیرونی مؤثر بر روند ممیزی آثار است، به اعتراض کتاب خود را در فضای مجازی به فروش گذاشت. توضیحاتی درباره این اتفاق و نحوه مواجهه معاونت فرهنگی با مواردی از این دست هم داشته باشید.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی بررسی آثار برای کسب مجوز نشر است. در این بین یک استثنای قانونی داریم؛ از جمله اینکه آثار مربوط به حضرت امام خمینی(ره) باید با نظر مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام منتشر شوند. این قانون، مصوبه مجلس را دارد. افزون بر این، آثار بسیاری برای بررسی به دست ما میرسد که بهدلیل اهمیت مضمون برخی از آنها نیازمند کسب مشورت هستیم. به تازگی کتابی درباره روابط دو کشور همسایهمان برای مجوز نشر ارسال شد، آن را برای کسب نظر به وزارت خارجه فرستادیم که بدانیم نظر کارشناسیشان با توجه به شرایط منطقهای چیست. بنابراین درباره برخی آثاری که ممکن است تخصص مورد نیاز را در بررسی آنها نداشته باشیم به سراغ مراکز تخصصی باید برویم. کاری که در بررسی پروندهها، در دادگاهها به نام کارشناس رسمی حوزههای مختلف انجام میشود و چیز عجیبی هم نیست. حالا چرا ما نباید در حوزه کتاب از نظر کارشناسان بهره ببریم؟ یکی دیگر از این مراکز بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس است که ما درباره کتاب آقای شیرعلینیا از مشورت آنان استفاده کردیم. مسائل مرتبط با جنگ گاهی مرتبط با اطلاعاتی هست که ما اسنادشان را در اختیار نداریم و سندیت و آمار مرتبط با آنها باید بررسی شود. اگر بحث یک رمان صرفاً جنگی، آن هم فاقد استنادات تاریخی باشد نیازی به مشورت نیست. اما وقتی پای آثار پژوهشی به میان میآید، این کار ضروری و نیاز به نگاه تخصصی دارد. در این مورد خاص هم نظیر دیگر کتابها، دنبال بررسی اصولی اثر بودیم. پنج نفر متخصص این کتاب را دیدند و نظر دادند. هم از کارشناسان ارتش و هم سپاه. همه آنها اعلام کردند که قابل انتشار نیست. بر همین اساس نظر بنیاد در حدود دوازده صفحه به ما ابلاغ شد. ما هم نویسنده محترم را دعوت کرده و روند مورد نظر را طی کردیم. توقع ما این بود که نویسنده محترمی همچون آقای شیرعلینیا که سابقه فرهنگی خوبی دارد به نتیجهای که طی روندی قانونی اعلام شده تمکین کند. متأسفانه این اتفاق رخ نداد و برخلاف رویه رایج، اثر را در فضای مجازی بهعنوان کتاب بارگذاری کرد. حالا دیگر وظیفه قوه قضائیه هست که با قانونشکنی برخورد کند.