گفتوگو با یک روانشناس کودک درباره آموزش مدیریت مالی به کودکان
مدیریت مالی را از پول تو جیبی شروع کنید
بچه ها از 3 سالگی می توانند مفاهیم مالی را کم کم یاد بگیرند
قطعا برای بسیاری از والدین پیش آمده است که از سؤالات فراوان کودک خود درباره مسائل مالی، کلافه شدهاند. گاهی اوقات کودک به محض اینکه با پاسخ منفی برای درخواست خریدهای بیهوده مواجه میشود، بلافاصه میپرسد: یعنی ما «بیپولیم؟ فقیریم؟» واکنشها و روش پاسخدهی والدین به این قبیل پرسشها و چگونگی راهنمایی فرزندان در این زمینه بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا افکار و عادات انسان از سنین پایین شکل میگیرد و مدیریت مالی جزو موضوعات بسیار مهم زندگی محسوب میشود. درباره آموزش مهارتهای اقتصادی به کودکان با سکینه قربانعلینژاد روانشناس کودک، گفتوگو کرده ایم.
راضیه خوئینی
روزنامهنگار
کودکان از چه سنی قادر به یادگیری و درک مسائل مالی هستند؟
بهمنظور در پیشگرفتن راهکارهایی برای پرورش و تعلیم و تربیت کودکانی مسئولیتپذیر و با هوش اقتصادی بالا، لازم است که از حدود 3سالگی، آنها را با مفاهیمی از جمله پول، آیندهنگری و موضوعاتی از این قبیل آشنا کنیم. اما مهم است که به مراحل رشد کودکان برای این آموزشها توجه داشته باشیم. باید بدانیم که جملات تأکیدیای که به کودکان خود میگوییم برای چه سنی مناسب است؟ برای مثال مفهوم پسانداز یا آیندهنگری برای کودک 3 یا 4 ساله با کودک 8ساله یا نوجوانان بسیار متفاوت است. پس اهمیت کاربرد زبان، واژگان و جملات مناسب با سن کودکان را نادیده نگیریم. باید بدانیم که با چه عینیتهایی به او آموزش دهیم و تجربههای ملموس را در نظر بگیریم. اما مرحله آغاز این آموزش تقریباً از سن 3 سالگی است و باید کمکم معنای پول و ارزش آن، اینکه در کجاها، در چه مواردی و چه مکان و زمانهایی کاربرد دارد را به او تفهیم کنیم.
آموزشهای مفاهیم مالی باید در چه قالبی باشد و والدین چه نقشی در این زمینه دارند؟
از مهمترین وظایف والدین، آموزش مفاهیمی همچون ارزش پول، پسانداز، سرمایهگذاری و آیندهنگری به کودک است. در گام اول باید به او بیاموزیم که استقلال مالی چیست و به او بفهمانیم که در آینده خودش تعیین میکند و تصمیم میگیرد که چقدر پول داشته، ثروتمند یا بیپول باشد.
این استقلال مالی را ما در اولین قدم باید به کودک یاد بدهیم. اما با چه شیوهای؟
از سن 2سالگی به بعد وقتی با کودک به فروشگاه میرویم، میبینیم سریعاً هر آنچه تمایل دارد را برمیدارد، مثلاً اسباببازی یا شکلات. تا 2- 3 سالگی هنوز زمینه ذهنی، ویژگیهای رشد کودک و روش فکری او این امکان را فراهم نمیآورد که به او بفهمانیم «پول خرید این را ندارم، شما مثل آن اسباببازی را دارید، خرید این وسیله پول حرام کردن است و... .» ولی یک مادر یا پدر میتواند با زبانی ساده به او بگوید: «عزیزم باید مقداری صبر کنید تا پولهایم را جمعآوری کنم.» اولین مفهومی که باید به کودک بیاموزید «استقلال مالی» به معنای تهیه کردن وسایل مورد علاقهاش با بودجه اختصاصی خودش و دومین فاکتور مهم، تابآوری است؛ یعنی درمییابد که باید صبر داشته باشد و در کنار این صبوری با مفهوم زمان آشنا میشود.
چطور میتوان محدودیت مالی و تجربه صبوری و تابآوری را برای کودک قابل درک و ساده کرد؟ گفتنش آسان است اما اصلاً ساده نیست. چون معمولاً کودکان بر خواستهشان پافشاری میکنند.
برای عینیتبخشی به این آموزشها باید به گام اول بازگردیم. ما بهعنوان والدین بودجهای را باتوجه به هزینهها تحت عنوان پول توجیبی کودک در نظر میگیریم و هفتگی در اختیارش قرار میدهیم. به او تأکید میکنیم که طی یک هفته میتواند به میل خودش به اندازه این پول هنگام رفتن به پارک یا فروشگاه خرید کند. این شیوه ساده برای عینیت بخشیدن به مفهوم استقلال است و همچنین این مفهوم که در آینده خودش مدیر و مسئول رفتارهای مالی خودش در زندگی خواهد بود.
معمولاً کودکان و نوجوانان بُعد زمان را مانند ما بزرگسالان درک نمیکنند و باید این مسأله را عینیت ببخشیم. کودک جمله کلی «دخترم یا پسرم باید صبر کنی» را نمیفهمد یا کلا درکی از فاکتور زمان ندارد. پس برای عینیتبخشی به زمان مثلاً میگوییم: 7 روز که بگذرد شما پول توجیبیات را میگیری. برای خرید اسباببازی مورد علاقهات باید 6هفته (6 تا 7 روز) پول توجیبیات را خرج نکنی. سپس روی کاغذ روزها را مشخص کرده و گذر هر روز را برایش تیک میزنیم تا مفهوم زمان را بیاموزد.
این مسأله برای کل زندگی فرزندمان، یک شناخت ایدهآل خواهد شد. اینکه باید در هر مقطع رشدی خودش قدر زمان را بداند و درجا نزند. یا اینکه عمر و زمانش در حال گذر است. قطعاً مفهوم زمان برای همه مراحل زندگی بسیار مهم است.
با روشهای ذکرشده ابتدا مفهوم استقلال، سپس زمان و درنهایت مسئولیت پذیری و صبوری را به کودک یاد میدهیم. در آخر همیشه تقویتکنندهها نقش مهمی دارند؛ زیرا بچهها دوست دارند، بدانند پایان رنجی که میکشند چه دستاوردی دارد. اولاً باید با او همدلی کنیم؛ مثلاً برای خرید یک ماشین اسباببازی به او بگویید اگر 6هفته صبر کند و پولش را پسانداز کند، یکسوم پول ماشین را به او هدیه میدهید تا زودتر به هدفش برسد. این یعنی، همیشه تقویتکنندههایی پیشروی ما وجود دارند تا در آینده به رنج ما مفهومی زیبا بدهند. بنابراین کودک درک میکند که هر رنجی که میبرد، گنجی به دست میآورد و در کنارش با مفهوم رنج بیهوده و هدفمند آشنا میشود. در جامعه نیز ثابت شده است که اکثر کسانی که از کودکی مفهوم صبوری و تابآوری را بهتر یاد گرفتهاند، اغلب انسانهایی هستند که به اهداف بزرگ خود میرسند. این نشاندهنده آن است که والدین و جامعه تابآوری را به بهترین روش به او آموختهاند، بدین مفهوم که اگر در آرزوی ماشین یا خانهای بهتر هستید باید بیشتر زحمت بکشید و از ولخرجیهای بیهوده پرهیز کنید تا به هدف ارزشمندتر برسید.
چنین بچهای دیگر پایش را روی زمین نمیکوبد و خواستههای نابجا از والدین نخواهد داشت. میفهمد که باید تمامی مراحل را پله به پله با پای خودش طی کند.
چگونه فرزندان را با مفاهیم حقوق هفتگی یا ماهانه آشنا کنیم؟
در واقع پول هفتگی کودک حقی است که والدین باید به او پرداخت کنند. اما میتوان برای فرزند وظایف یا مسئولیتهایی مانند آب دادن روزانه به گلها و گیاهان را تعریف کرد. سپس اگر یک هفته یا یک ماه بدون فراموشی این کارها را انجام داد پاداشی هفتگی یا ماهانه برایش تعریف کنید. از 3 تا 5 سالگی میتوان نقشهای روزمره را برای مسئولیتپذیر شدن آنها تعریف کرد. این جمله اشتباه است که به کودک بگویید اجازه بده زمانی که مثال مادر یا پدرت بزرگ شدی کارهایی را انجام بدهی. چون انسان در حال رشد همیشه کارها را میتواند بهتر از دیروز انجام بدهد، بیاموزد و آموزشها را عملی انجام بدهد.
در نظر بگیرید که نیازهای امروز خودمان با چند سال پیش چقدر تفاوت دارد؛ قطعاً کودکان هم مانند ما هستند. پس باید مراحل رشدی او را شناخت و باتوجه به سن، نیازها و هزینههایش، پول توجیبی یا پاداشهایش را افزایش داد.
مثلا میتوان به کودک گفت: «اگر هر روز تختخوابت را مرتب کنی آخر هفته به تو 10000 تومان جایزه میدهم.» این همان «تقویتکننده» و حمایتهایی است که کودک را تشویق به انجام مسئولیتهای شخصی و فردیاش میکند.
اگر این آموزشها در خانواده انجام شود و مسئولیتهای فرزند را در حد توان رشدی، روحی، شخصیتی و روانی به خودش واگذار کنید، اطمینان داشته باشید که او انسانی مسئولیتپذیر و موفق بار خواهد آمد؛ از همان افرادی که مسئولیتهای اجتماعی بزرگ را بهخاطر عاملالمنفعه بودن و حتی بدون تقویتکنندهها
انجام میدهند.
پیش درآمد
نکاتی برای والدین
مطالعه کنید و بیاموزید تا نقش پررنگتری
در رشد فرزندانتان داشته باشید
آموزش مهارتهای مختلف به کودکان ازجمله مهارتهای مالی، از وظایف والدین است. در این میان، هر چقدر والدین مطالعه بیشتری داشته باشند در رشد و تعلیم فرزندشان نقش مؤثرتری خواهند داشت. پس قبل از هرچیز باید مهارت ارتباط با کودکان و نحوه تعامل با آنان و همچنین شیوههای بیان موضوعات مختلف به آنها را بیاموزیم. باید چهارچوبهای رشدی و تربیتی کودک را مد نظر قرار دهیم و اگر بهدرستی او را با حقایق مواجه کنیم، هرگز خودش را با همسن و سالانش یا آدمهای خیلی پولدار مقایسه نخواهد کرد. بهنوعی فرزندمان را واقعگرا تربیت خواهیم کرد. نیازهای انسان همزمان با مراحل رشد او بزرگ و بزرگتر میشود. هر سالی که فرزندمان بزرگتر میشود ما بودجه بیشتری برای او در نظر میگیریم. مثلاً وقتی به مدرسه میرود پول هفتگی بیشتری در اختیارش قرار میدهیم تا توان تهیه پاککن یا مداد و تراشی که دوست دارد را داشته باشد. اما باید به او یاد داد که حد توان شما همینقدر است؛ نه بیشتر. میتوانید برای مثال به او بگویید: شما پول توجیبی خودت را جمع کن تا توان خرید جامدادی محبوب خود را داشته باشی. توان مالی من اینقدر است، بودجه ما اینقدر است. با این شیوه فرزندان با حقایق زندگی، محدودیتها، سقف بودجه و امکانات، بیشتر آشنا میشوند. سپس در چهارچوب مشخصشده، میتوانند اولویتبندیها را یاد بگیرند. مثلاً غذای خوب خوردن جزو اولویت است پس بخشی از هزینهها به مایحتاج خوراکی اختصاص دارد زیرا این تضمین سلامت و ذهنی باز برای درس خواندن است.
در کل میتوان گفت که همه آینده انسان به تربیت و آموزش 7 تا 10 سال اول زندگی بستگی دارد. والدین باید مطالعات بسیاری داشته باشند، بیاموزند و به پرسشهای کودکان درست پاسخ دهند و به روشهای سنتی بسنده نکنند. زیرا کودکان در فضاهای مجازی به تجملات، افراط و زیادهرویها چشم میدوزند و توقعات زیادی برایشان ایجاد میشود. کودک باید یاد بگیرد که مسائل درمانی و پزشکی مانند داشتن دندان سالم بر داشتن یک خودرو لوکس اولویت دارد.