شبکه جام‌جم انتقال یا تبعید؟

عدم شفافیت صداوسیما در تبیین مدل توسعه شبکه‌ها نشان می‌دهد، هشدار پژوهش‌ها درباره آینده همگرایی رسانه‌ای در ایران جدی است

دو هفته پیش بود که خبر غیررسمی تعطیلی دائمی شبکه جام‌جم؛ دیرپاترین شبکه تلویزیونی بین‌المللی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، در میان رسانه‌ها پیچید و صبا به نقل از منبعی آگاه ادعا کرد که «انحلال شبکه جام‌جم صحت دارد و این خواست معاون سیما و رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی است و متأسفانه زمانی که از آنها دلیل این تصمیم‌گیری را جویا می‌شویم، می‌گویند که این شبکه مخاطب ندارد پس باید حذف شود البته هنوز هیچ ابلاغ رسمی از سوی مدیران بالادستی به مدیر شبکه نشده است.» این منبع در گفت‌وگو با صبا در صدد دفاع از میزان مخاطب داشتن این شبکه برآمده و مدعی شده بود که «از سال ۱۳۹۳ تاکنون هیچ نظرسنجی علمی و دقیقی از مخاطبان شبکه جام‌جم صورت نگرفته و مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما در این رابطه هیچ مدرک مستدلی در دست ندارد» و ارسال ویدیوهایی از مناسک محرمی در نقاط مختلف اروپا و امریکا توسط ایرانیان خارج از کشور را شاهدی بر مخاطبان گسترده این شبکه تلویزیونی گرفته بود. اما خبر از این هم فراتر رفت و برخی شبکه‌های معاند فارسی‌زبان با استناد به این بخش از خبر که علت این انحلال احتمالی را نداشتن مخاطب ذکر کرده بود، به بهانه‌جویی‌هایی درباره تلویزیون پرداختند تا آن را دستاویزی دیگر برای حمله به صداوسیما به عنوان ارگان رسمی حاکمیت قرار دهند و از این نمد، کلاهی برای خود ببافند. پیگیری‌های «ایران» نیز برای گفت‌وگو با مقامات مسئول تلویزیون جهت تشریح کم‌وکیف ماجرا برای افکار عمومی به در بسته خورد و مسئولان امر، سکوت را به موضعگیری ترجیح دادند.

فاطمه ترکاشوند
روزنامه‌نگار

 

انحلال یا انتقال بر پایه فقدان پژوهش درباره مخاطبان جام‌جم بوده است
گمانه‌زنی‌ها درباره صحت و سقم این خبر و خصوصاً علت آن که «فقدان مخاطب» ذکر شده بود در رسانه‌ها ادامه داشت تا اینکه بالاخره پس از واکنش‌ها و فشار رسانه‌های خارجی، چند روز بعد روابط عمومی این شبکه ضمن انتشار اطلاعیه‌ای رسمی، در عین تأیید نبود هیچ‌گونه اطلاعات مبتنی بر نظرسنجی درباره تعداد مخاطبان این شبکه، خبر انحلال جام‌جم را تلویحاً تکذیب کرد و نوشت: «با توجه به اینکه از سال ۱۳۹۵ تاکنون هیچ نظرسنجی درباره شبکه جهانی جام‌جم صورت نگرفته لذا خبر ریزش مخاطبان شبکه، غیر مستند بوده، مبنای علمی نداشته و حدس و گمان است. طی سال‌های اخیر از مرکز تحقیقات و افکارسنجی سازمان درخواست کرده‌ایم نظرسنجی میدانی از میزان مخاطبان شبکه صورت دهد که به دنبال نشست دو ماه قبل مدیر شبکه با رئیس محترم مرکز تحقیقات و مدیران کل آن مرکز، مقرر شد بزودی نظرسنجی دقیقی صورت پذیرد. با این حال واحد امور مخاطبان شبکه جهانی جام‌جم در خردادماه سال‌جاری به منظور پر کردن این خلأ اقدام به دو نظرسنجی کرده که براساس آن میزان مخاطبان شبکه حدود ۶۰ درصد بوده است.»روابط عمومی شبکه جام‌جم در پایان درباره تعطیلی یا ادامه کار این شبکه تلویزیونی افزوده بود: «در عین حال هرگونه تصمیمی راجع به حذف یا بقای این شبکه در نهایت با تصمیم رئیس محترم رسانه ملی و معاون محترم سیما صورت خواهد گرفت و صرفاً اخباری که از سوی روابط عمومی سازمان صدا و سیما، روابط عمومی معاونت سیما و یا روابط عمومی شبکه جهانی جام‌جم منتشر شود دارای صحت است.»
انتقال از برودکست به اینترنت، نوعی انحلال است؟
با تمام اینها اما ماجرا به همین جا ختم نشد و هرچند اطلاعیه روابط عمومی این شبکه، احتمال انحلال را منتفی ندانسته بود اما به نظر می‌رسید که با تکیه به تمرکز راهبرد روابط عمومی در رسانه ملی، منطقاً چنین اطلاعیه‌ای بدون هماهنگی مدیران منتشر نشده باشد ولی یک هفته بعد، انتشار خبری متضاد نشان داد که نهایتاً باید بدانیم‌، ساختار روابط عمومی رسانه ملی هم درگیر همان مشکلی است که سایر بخش‌های این رسانه مهم را درگیر کرده است؛ تشتت و عدم تمرکز در تصمیمات یا اعلام آنها.چند روز پیش، محسن برمهانی، معاون سیما در حکمی به حسن ملکی مأموریت داد تا «انتقال شبکه جام‌جم» از بستر برودکست را بر بستر اینترنت انجام دهد. او در این حکم ضمن قدردانی از تلاش‌های دلسوزانه و متعهدانه ملکی در دوران مدیریت شبکه‌های جهانی جام‌جم از وی خواسته بود با استفاده از تجربیات و دانش مراکز ذی‌ربط و بهره‌گیری از منابع، سازکار جابه‌جایی شبکه‌های جهانی جام‌جم به بستر اینترنت (تلوبیون و...) را فراهم آورد. در این خبر همچنین ذکر شده بود: «جام‌جم با همان مأموریت و هدف‌گذاری پیشین بر بستر اینترنت و به صورت وی‌اودی یا ویدیو بر مبنای درخواست مخاطب در سایت تلوبیون ارتقا خواهد یافت و علاوه بر داشتن پخش زنده برای برنامه‌سازی از مرکز تخصصی سیمرغ نیز بهره خواهد برد.»
چابک‌سازی مأموریت فرامرزی صداوسیما را قربانی می‌کند؟
پیش از این شبکه‌های «شما» و «ایران‌کالا» نیز در راستای چابک‌سازی حذف شده بودند، اما ماجرا درباره شبکه جام‌جم کمی فرق داشت. هرچند که به شهادت قریب به اتفاق کارشناسان و کارکنان تلویزیون، توسعه شبکه‌ها و به تبع آن ساختار سازمانی صداوسیما در دوره‌ای به شکل بی‌رویه اتفاق افتاد اما تردیدی نیست که رسانه ملی در رویکرد جهانی خود، گذشته از عموم مخاطبان غیر ایرانی، نیاز مبرمی هم به ارتباط گرفتن با مخاطبان ایرانی و فارسی‌زبان خارج از کشور دارد و بر این اساس انحلال حداقل بسترهای ارتباطی با آنان بدون راه‌اندازی جایگزین‌های مؤثرتر و موفق‌تر نمی‌تواند راه مناسبی برای پیگیری اهداف بلند رسانه ملی باشد.بنابراین به نظر می‌رسد که مدیریت صداوسیما به‌درستی راهبرد چابک‌سازی و سبک کردن تعداد شبکه‌ها و بدنه کارمندی آنان را در پیش گرفته اما فقدان اطلاعات دقیق از تعداد و کیفیت ارتباط مخاطبان شبکه جام‌جم با آن نشان می‌دهد که هر تصمیمی درباره آن به اندازه توسعه بی‌رویه قبلی می‌تواند لغزان و بی‌بنیه باشد. از سوی دیگر صداوسیما هنوز هیچ شبکه یا حتی برنامه پرقدرت دیگری را با همان هدف برقراری ارتباط با فارسی‌زبان‌ها یا دست‌کم ایرانیان خارج از کشور به آنتن معرفی نکرده است.
معضل فربهی و تشتت ساختاری، دامن روابط عمومی را گرفته است
گذشته از آن مورد، شبکه جام‌جم را می‌توان فراتر از اصل انحلال یا انتقال آن، نمایانگر معضلات مربوط به روابط عمومی در صداوسیما نیز دانست. سازکار روابط عمومی در هر سازمانی برای تسهیل ارتباط با مخاطبان و رسانه و معرفی و ارائه سازمان به افکار عمومی شکل می‌گیرد، اما سال‌هاست که توسعه فاقد انسجام و تمرکز در ساختار روابط عمومی، هماهنگی در تصمیم‌سازی، ارائه و اطلاع‌رسانی را هم در سازمان صداوسیما با مشکل مواجه کرده است.
عدم ارتباط‌گیری دوسویه با رسانه‌ها، تنها یکی از نشانه‌های این ناکارآمدی در ساختار پرحجم و فربه روابط عمومی این سازمان است که در کنار عدم تمایل مدیران و مسئولان آن به گفت‌وگو و توضیح، باعث شده است که تنها رسانه ملی و عمومی تغذیه‌کننده از بیت‌المال، از رسانه‌های رقیب خود یعنی VODها باز بماند. شبکه‌های جدید علاوه بر شتاب گرفتن در تولید محتوای سرگرمی به نسبت تلویزیون در حوزه روابط عمومی هم اغلب به صورت متمرکز، برای هر تولید راهبرد تبلیغاتی مشخصی را دنبال می‌کنند و شکل ارتباط‌گیری آنها با رسانه‌ها شفاف و در دسترس است؛ موضوعی که به نظر می‌رسد یکی دیگر از پاشنه آشیل‌های تحول در تلویزیون باشد.
مورد جام‌جم، نشانه‌ای از  بی‌برنامگی در مدل توسعه یا تحدید شبکه‌ها؟
اما شاید مهم‌ترین مسأله در ارتباط با مورد شبکه جام‌جم، همین موضوع انتقال آن از برودکست به اینترنت باشد. آیا این موضوع را باید به چشم یک فرصت نگریست یا آن را نوعی تبعید به دوردست تعریف کرد؟ مدیریت تحول‌خواه جدید این سازمان، این مسأله را چطور می‌نگرد و برای آن چه برنامه‌ای دارد؟ این سؤال در کنار برخی پرسش‌های دیگر درباره راهبرد صداوسیما در توسعه، ادغام، انحلال یا انتقال شبکه‌ها از مجموعه سؤالاتی است که روزنامه ایران تاکنون بارها از مسئولان این سازمان پیگیری کرده و متأسفانه هنوز پاسخی دریافت نکرده است.
در آنچه که تحت عنوان «سند تحول صداوسیما» منتشر شده و پیش از آن هم پیمان جبلی، ریاست این سازمان در 12 بند، محورهای اصلی آن را برشمرده بود، هیچ اثری از مسأله فناوری‌های جدید، آینده‌پژوهی درباره افق فناورانه تلویزیون و نسبت آن با بسترهای جدید تولید و انتشار محتوا یا دست‌کم نسبت تنها پلتفرم VOD وابسته به صداوسیما تحت عنوان «تلوبیون» با خود تلویزیون یافت نمی‌شود.
هشدار پژوهش‌ها درباره آینده همگرایی رسانه‌ای جدی است
این درحالی است که امروز، مهم‌ترین چالش همه رسانه‌ها از جمله رسانه‌های اول و برتر جهان، مسأله «همگرایی رسانه‌ای» است. سید جمال‌الدین اکبرزاده جهرمی در کتاب «پساتلویزیون در ایران: پیامدهای همگرایی بر سیاستگذاری رسانه‌ای» که تحقیقات آن به سفارش پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات انجام شده، این موضوع را به تفصیل بررسی می‌کند و درباره اهمیت برنامه‌ریزی برای مواجهه با این چالش توضیح می‌دهد: «در سه دهه گذشته، همگرایی به مفهومی اساسی در حوزه مطالعات رسانه بدل شده و بیش از صدها کتاب و مقاله درباره آن نوشته‌اند. همگرایی به سادگی، تلفیق و آمیزش رسانه‌های جدید و رسانه‌های قدیم است.»این پژوهش سپس نشان می‌دهد که «همگرایی فقط پدیده‌ای فنی و فناورانه نیست» و «نقشی تعیین‌کننده در سیاست، اقتصاد و فرهنگ داشته است» و این نقش هم متأثر از سیطره روزافزون گفتمان نئولیبرالیسم، سیاست‌های خصوصی‌سازی، آزادسازی و مقررات‌زدایی را به پدیده تلویزیون و به طور کلی رسانه تحمیل کرده است. سیاست‌هایی که آشکارا، برنامه‌ریزی‌ها و سیاستگذاری‌های ما را نیز در قبال رسانه‌های جدید و البته تلویزیون تحت تأثیر قرار داده بدون آنکه به میزان کافی به آینده آنها اشراف اطلاعاتی داشته باشیم.
لزوم شفافیت سیاست‌ها درباره نسبت تلوبیون با تلویزیون
این پژوهش که از طریق مصاحبه با نخبگان انجام شده، در جمع‌بندی متذکر می‌شود: «یکی از اصلی‌ترین مضامینی که از سوی مصاحبه‌شوندگان بر آن تأکید شد غفلت مسئولان ارشد نظام و سیاستگذاران اصلی از اهمیت تغییراتی است که در حوزه رسانه، بویژه تلویزیون در جهان رخ داده است. از نظر بیشتر مصاحبه‌شوندگان، مسئولان ارشد نظام و به عبارتی اغلب افراد و نهادهایی که می‌توانند بر روند سیاستگذاری در حوزه رسانه‌ها مؤثر واقع شوند، به پیامدهای ناشی از همگرایی رسانه‌ای و ظهور جامعه شبکه‌ای وقوف کامل پیدا نکرده‌اند و همچنان اسیر منطق فضای پیشاهمگرایی و جامعه توده‌ای هستند.»نبود توضیح درباره این مسأله در سند تحول صداوسیما، عدم پاسخ‌گویی مدیران درباره راهبرد و رویکردشان نسبت به این تحولات، تلاش برای دراختیار گرفتن مسئولیت تنظیم‌گری حوزه VOD در عین فقدان شفافیت در شرح نسبت تلوبیون با تلویزیون، نشانه‌های نه‌چندان کوچک دیگری از صحت نتایج پژوهش پیش‌گفته است؛ موضوعی که فرضیه تبعید شدن شبکه جام‌جم به تلوبیون را بیشتر تقویت می‌کند چرا که سؤال بزرگ این است، اساساً چند درصد از همان مخاطبان برودکست جام‌جم از وجود تلوبیون و دسترسی به آن مطلع هستند؟ آیا ما در حال از دست دادن اندک ظرفیت‌های ارتباطی با ایرانیان خارج از کشور هستیم؟

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و هفتاد و پنج
 - شماره هشت هزار و دویست و هفتاد و پنج - ۱۸ شهریور ۱۴۰۲