نقدی بر مقاومت شاغلان در برابر تغییرات جدید بازار کار
کمای شغلی
حمیده امینیفرد
گزارش نویس
دنیای مشاغل ما این روزها تحت تأثیر پدیدهای به نام فضای مجازی قرار گرفته است. خوشمان بیاید یا نه، هرچقدر هم که مقاومت کنیم، نمیتوانیم در برابر این تحول بزرگ بدون تغییر ادامه دهیم. ما این روزها بشدت به تغییر دنیای درون و بیرونمان نیاز داریم. اگر سایتهای کاریابی داخلی و خارجی را نگاهی بیندازید، مهم نیست درحال حاضر مشغول چه کاری هستید و یا اصلاً تصمیم به انصراف از شغل فعلیتان را دارید یا نه؟ درمرحله اول باید بپذیرید با مهارتهای سنتی هرچقدر هم که در کاری به قول معروف «اوستا» باشید، نمیتوانید در دنیای جدید شغلها بیش از یکی- دو سال بدون تغییر دوام بیاورید! فرقی نمیکند پزشک باشید یا کارمند و یا حتی یک شاگرد ساده مکانیکی، اگر دانشتان را به دنیای مشاغل مجازی وصل نکنید، مثل آنهایی میمانید که در یک استخر بدون آب برای شنا کردن تقلا میکنید. حتی ممکن است بیشتر از دیگران مهارت داشته باشید و حتی بهتر از آنها از چم و خم کار سر دربیاورید، اما این تجربه و مهارت تا وقتی بدون توجه به تغییرات جلو برود، نتیجهاش میشود فردی که فقط به عنوان مثلاً یک خبرنگار کار کرده و هیچ درکی از دنیای مهارتهای ارتباطی، توسعه فردی، تحلیل محتوا و فن سخنوری ندارد! شاید به خودتان بگویید من کاری را پیدا کردهام که سالهاست در آن مهارت دارم و اگر کسی هم بخواهد از ویژگیهای مهارتیتان سؤال کند، سریع برگه بیمهتان را رو میکنید و به خیال خودتان هم از خیلی از همسن و سالانتان جلوترید، اما در واقعیت اگر کسی از شما سؤال کند تا چه اندازه مثلاً به فلان نرمافزار و یا حتی یک ورد و اکسل ساده و شاید هم تایپ معمولی واردید، احساس میکنید چیز زیادی هم در چنته ندارید! این مهارتها البته در اغلب مشاغل به عنوان حداقلها شناخته میشود و اگر بخواهیم کمی عمیقتر به دنیای جدی مشاغل نگاهی بیندازیم، باید لااقل بهیکی – دو زبان خارجی هم مسلط باشیم. شاید فکر کنید ربط یک کارگر شرکت خدماتی به مهارتهای فلان و فلان چیست؟ البته جواب ما به شما ساده است. آیا شما میخواهید تا آخر عمرتان یک کارگر پایه باقی بمانید؟ چرا تلاش نمیکنید تا سطح خودتان را با یادگیری یکسری مهارتها افزایش دهید و اصلاً چرا جایگاهتان را بهعنوان یک پست مادامالعمر میبینید که باید برای حفظ همین حداقلها هم به انواع و اقسام روشها مثل چاپلوسی، زیرآب زدن و یا سرسری گرفتن کارها متوسل شوید! و البته یادگیری مهارتهای جدید در هر شغلی ولو یک کارگر ساده فنی میتواند دنیای کاریابی شما را در بیرون متحول کند. میپرسید چگونه؟ شما میتوانید با ایجاد یک صفحه مجازی در شبکههای اجتماعی شغلتان را برای دیگران به اصطلاح پرزنت و یا معرفی کنید، مشروط به آنکه خودتان را با تغییرات جدید هماهنگ کنید. افراد زیادی حالا بدون تجربه آنچنانی و حتی تحصیلات تخصصی با ایجاد یک صفحه مجازی به ارائه مهارتها و تواناییهایی رو آوردهاند که در ظاهر کار چندان پیچیده و عجیب و غریبی نیست، اما تسلط به یک ارائه درست و شناخت مخاطبان جدید باعث شده تا برای خودشان کسب و کاری راه بیندازند که تا پیش از این حتی تصورش هم ممکن نبود. در مقابل عده زیادی با تخصص بالا و تجربه زیاد بهخاطر بیتوجهی به این اصل مهم از قافله عقب ماندهاند. (کارآگاه داده، فروش هوش مصنوعی، همصحبتی با دیگران، تحلیلگر سایبر، طراح صدا، کارشناس لبخند، فروشنده مجازی، طراحی سفر به رؤیاها، وکیل دیجیتالی، پیشگویی فاجعه سایبری) تنها نام چند شغل غیر قابل باوری است که تا 5 سال آینده، بازار مشاغل دنیا را دگرگون خواهد کرد! خیلیهایمان حتی تصور اینکه مثلاً یک روز مجبور به استخدام وکیل دیجیتالی شویم هم برایمان سخت است، اما واقعیت این است که ما چارهای جز پذیرفتن این تغییرات نداریم. حتی اگر بخواهید سادهتر هم نگاه کنید، کافی است به صفحه یکی از این سایتهای کاریابی معروف وارد شده و رزومه شغلیتان را ارسال کنید... نیازهای بازار کار حالا فراتر از یک مدرک تحصیلی قاب شده و حتی چند سال تجربه یا همان درجا زدن در یک موقعیت شغلی کسلکننده است! در هر موقعیتی که باشید وقتی شغل مورد نظرتان را جستوجو میکنید با انبوهی از نیازها و ضروریاتی مواجه میشوید که اگر ندانید، بدون آنها ظاهراً جویای کار تلقی نمیشوید! بازار رقابتی کار این روزها حتی اگر «پارتی بازیهای شایع» و «آشنابازیهای همیشگی» را هم بپذیرد، بازهم نمیتواند در برابر متقاضیای که یک سروگردن از رقبایش بالاتر است، مقاومت کند. فرقی نمیکند شما یک پزشک باشید یا یک معلم مدرسه... خیلیهایمان هنوز خاطره کلاسهای «آیلایند» آن معلم دبستانی را فراموش نکردهایم. برخیهایمان به آن فیلم خندیدیم و عدهای از ما هم به حال آن معلم بخت برگشته تأسف خوردیم، اما فارغ از هر واکنشی که نشان دادیم، در خلوت خودمان دچار ترس تحمیلی شدیم که مبادا یک روز خودمان در یک موقعیت مشابه، دقیقاً دچار همین حس طردشدگی شویم! یا ماجرای پزشکی را به یاد بیاورید که در کمال تواضع وقتی دید از درمان یک بیماری نهچندان شایع عاجز است، به جای باد در غبغب انداختن، قطع امید کردن و یا به هزار ترفند و بهانه و دروغ متوسل شدن، صادقانه اعتراف کرد که باید در زمینه این بیماری چند روز تحقیق کند و اتفاقاً وقتی اطلاعاتش را از سایتهای پزشکی معتبر تکمیل کرد، توانست چرخه بیماری و نحوه درمانش را درست انجام بدهد. این رویه البته درباره همه مشاغل دنیا صادق است. کسی که دانشاش را بروز نکرده و یا دچار رخوت شغلی پشتمیزنشینی شده و گوشش را هم به روی هر نوع آموزش و ارتقای شغلی و علمی و مهارتی بسته، یعنی به کمای شغلی رفته است. فرقی نمیکند سابقه کاریاش 25 سال را نشان دهد و یا آن جوان تازه جویای کاری باشد که با یکسال سابقه، با انواع و اقسام مهارتهای مورد نیاز، توانسته از بازار رقیبان سنتی جلو بزند... ترس از تغییر در شرایطی که ذهنمان را به کار کارمندی و تکرار هر روز آن بدون هیچ تغییری عادت دادهایم، تنها یک خسارت عمومی و به ضرر کارفرما نیست. کسی که بهترین و بیشترین ساعتهای زندگیاش را پشت میز کاری میگذراند که گذشته باشد، در حقیقت اول خودش دچار زوال شغلی شده است... مهارتآموزی البته در هر شغلی تعریف خودش را دارد. گاهی برای ارتقا به «آموزش» نیاز داریم و بیشتر اوقات با چند صفحه کتاب خواندن و یا مرور اطلاعات بهدرد بخور در سایتهای مفید میتوانیم دانش مان را نسبت به کارمان دوچندان کنیم. حتی مشاغلی که کاملاً عملی و کاربردی است، مثل یک آرایشگر هم میتواند با آموزش مهارتهای جدید و متناسب با نیاز مصرفکنندگان از همحرفهایهایش جلو بزند. مجمع جهانی اقتصاد چندی پیش در گزارشی از 10 مهارتی نام برده بود که تا سال 2025 یعنی حدوداً دو سال دیگر برای اغلب ما ضروری است. اگر تصورتان از مهارت، ردیف کردن تعداد زیادی از کلاسهای گران آموزشی است، با خواندن این چند مهارت دیدنتان را اصلاح کنید. نتایج نظرسنجی آینده شغلی بر همین نکته دست میگذارد که باید مهارتهای خودتان را بهروز کنید. این مهارتها عبارتند از «تفکر تحلیلی و نوآوری»، «یادگیری فعالانه»، «حل مسائل پیچیده»، «خلاقیت»، «اثرگذاری اجتماعی»، «استفاده از تکنولوژی»، «طراحی تکنولوژی»، «تابآوری و انعطافپذیری» و در نهایت «استدلال و ایدهپردازی»! طرف این ماجرا البته فقط کارمند یا کارگر و فرد جویای کار نیست.
اگر بخواهیم این روایت را منصفانه تمام کنیم، باید بپرسیم چه تعداد از کارفرمایان به این تغییرات شغلی اهمیت میدهند و تا چه اندازه بهروز شدن دانش نیروی انسانی و تقویت مهارت کارمندانشان برایشان جدی است؟! نگاهی به تعدادی از آگهیهای استخدامی در شرکتهای خصوصی و البته شرایط سخت مصاحبههای شغلی و تحلیل متقاضیان نشان میدهد که ما دستکم در ایران نیاز به تغییرات شغلی را متوجه شدهایم.