چند سناریو برای ساخت سریال تکاندهنده از یک عملیات فنی
ساخت ناایمن، تخریب ناایمن
حمیده امینی فرد
گزارش نویس
اسمش را گذاشتهاند «فاجعه خلازیر»، داستان ناتمام سریال تخریبهای اخیر ساختمانی که فیلم آخر زمانیاش، در سطح شهر تهران اکران عمومی شد! فیلمی که براساس یک سناریوی از پیش تعیین شده به نام «تخریبهای غیرمجاز محله خلازیر و شهرک احمدیه» نوشته شده بود، اما آنچه توسط عوامل شهرداری بهعنوان بازیگران اصلی کنارهم چیده شد، یک دومینوی «ناایمنی» محض بود که در چند دقیقه، جان 5 نفر را زیر آوار بیاحتیاطی گرفت. فیلم منتشر شده در شبکههای اجتماعی را که نگاه میکنید، باورتان نمیشود که با یک داستان واقعی بیخ گوش پایتخت مواجهید... داستان واقعی از اجرای یک عملیات فنی و پیچیده که با استفاده از چند طناب و سیم بکسل بهدست نیروهای شهرداری درحال اجراست. اتفاقی که البته با خسارتهای زیادی همراه بود. تلختر از این فاجعه، تکرار حادثهای مشابه، اما با خسارت کمتر به فاصله دو هفته بعد ازعملیات قبلی بود که نشان میداد ظاهراً کسی از واقعه «خلازیر» عبرت نگرفته است. چرا که همچنان ابزار کار، همان سیم و طناب است که به شیوهای ابتدایی میخواهد دماغ یک ساختمان را با این هیبت و جلال به خاک بمالد! غافل از اینکه آنچه در نهایت به خاک مالیده شد، شیوه اجرای عملیاتی بود که باعث تأسف و تعجب شد... فیلم اول چندی بعد با واکنش شهردار تهران هم مواجه شد و تقطیع شدن بخشهایی از فیلم، دلیل نه چندان توجیهکنندهای بود که از زبان علیرضا زاکانی اعلام شد... جالب اینکه همان زمان برخی رسانهها دست به دامان ویدیوهایی شدند که تخریب ساختمانهای حداکثری 30 متری تهران را با برجهای 116 متری آلمان مقایسه میکرد. فارغ از صحتسنجی و تحلیل مهندسی هر دو ساختمان، آنچه در هر دو فیلم به چشم مخاطب عادی، جلب توجه میکرد، تخریب دو ساختمان به شیوه کاملاً متفاوت بود. در یکی از فیلمها(آلمان)، ساختمان بدون کمترین خسارت به پایین فرو میریخت و اما در فیلم دوم، این ساختمان اول بود که به شکل دومینووار به روی ساختمانهای کناری غش میکرد. حتی اگر مهندس فنی هم نباشید و بهعنوان یک شهروند معمولی، هر دو فیلم را با هم مقایسه کنید، به خوبی میتوانید شیوه تخریب اصولی را حدس بزنید! موضوع این گزارش البته تشریح اتفاقی که با 5 فوتی، 15 مرداد 1402 را برای خیلیهایمان به یک روز«غیر معمولی تلخ» تبدیل کرد، نیست. در این گزارش حتی قرار نیست بهدنبال مقصر یا مقصرانی باشیم که احیاناً تا چند وقت دیگر بهعنوان «نتیجه نهایی بررسی گزارش خلازیر» در چند ده و یا شاید هم چند صد برگ سر از میز شورای شهریها در میآورند. حتی نبش قبر حادثهای که عملیات نجاتش 25 ساعت طول کشید هم نمیتواند ذرهای از غم و اندوه بازماندگان این فاجعه کم کند. این گزارش صرفاً میخواهد با بررسی عملیات جدی به نام «تخریب» به این سؤال مهم پاسخ دهد که چرا «تخریب» به اندازه «ساخت و ساز» جدی گرفته نمیشود؟ اگرچه ممکن است بگویید مگر ساخت و ساز جدی گرفته میشود؟
مهندس دارای صلاحیت میخواهیم
برخی کارشناسان شهری معتقدند که عملیات تخریب اتفاقاً هزینه برتر از عملیات «ساخت» است، اما چون در ذهن ما تخریب با از «بین رفتن» برابری میکند، برایمان چندان خوشایند نیست. برخی از سازندهها حتی هزینه کردن برای تخریب فنی را به چند بیل و کلنگ و کارگر حواله میدهند و هرجا هم که کار بیخ پیدا کرد، از صحنه جرم به شکلی ناپدید میشوند که گویی از اول نبودهاند! در حالی که عملیات تخریب چه در ساختمانهای مجاز و چه در ساختمان غیرمجاز که موضوع اصلی بسیاری از عملیاتهای فنی است، دارای اصول و استانداردهاییست که ظاهراً کمتر جایی جدی گرفته میشود و البته از دیدگاه بسیاری از کارشناسان، فرایندهای عملیات ساخت مثل دریافت پروانه، نظارت نظام مهندسی و وجود مجریان ذیصلاح باید کم و بیش در فرایند تخریب هم بهکار گرفته شود. به عبارتی تخریب هم باید از طریق روشهای فنی و اصولی انجام شود. فاجعه بارتر اینکه، حادثهای مثل «خلازیر» چه در ساخت و چه در تخریب فاقد هر دو اصل بوده است! این استانداردها البته موضوع مورد مناقشه میان نظام مهندسی و شهرداری هم است. نظام مهندسی بارها اعلام کرده است که صلاحیت تخریب باید به تأیید رسیده و عملیات با حضور مهندسان انجام شود. آنها حتی طی درخواستی از وزارت راه و شهرسازی خواسته تا «صلاحیت تخریب» در ساختمانسازی تعریف شده و عملیات تخریب هم بدون حضور مهندسان دارای صلاحیت انجام نشود. شهرداری هم از آن طرف بارها گفته که نظام مهندسی باید پای کار میدان باشد، اما موضوع اینجاست که بساز و بندازها نه تنها در هنگام طراحی، اجرا و ساخت ساختمان که در زمان تخریب هم اساساً نکتهای به نام حضور «مهندس دارای صلاحیت» را جدی نمیگیرند! اگرچه به معنای اجرای پروژههای ساختمانی بدون دانش فنی و مهندسی نیست که اگر دقت کنید میتوانید کاهش این اتفاقات را حداقل در چند سال اخیر بهخوبی ببینید، اما نکته مهم تکرار نشدن سریالهای بکوب و بندازهایی است که معلوم نیست با چه ترفندها و حقهبازیهایی جلوتر از شهرداریها و نظام مهندسی ساخته یا تخریب میشوند. حالا خیلی از همان ساختمانهایی که یک روز بیهوا بدون آنکه کسی حتی شامهاش تیز شود، شبانه سر از خیابانها در آوردهاند، در خطر سریالی «فاجعه خلازیر» قرار دارند. زنگ خطر هشدارها هم به صدا درآمده است. در یک نمونه «علی کریمی، رئیس سازمان نظام مهندسی ساختمان تهران گفته که تخریب هیچ یک از ساختمانهایی که حالا در تهران انجام میشود، به شکل اصولی نیست و فرایند تخریب بدون حضور مهندسان ناظر و مجریان ذی صلاح درحال انجام است». نهادهای مسئول باید از همین یک جمله، وخامت اوضاع دستشان بیاید.
پیوست برای تخریب
مهدی عباسی، رئیس کمیسیون شهرسازی شورای شهر تهران هم البته به نکته مشابهی اشاره میکند. او به «ایران» میگوید:«هم اکنون در بحث تخریب، قواعد، استاندارد و یا آییننامهای که ملاک عمل باشد، وجود ندارد، در حالی که چون عملیات تخریب ممکن است به بروز حوادث و اتفاقات خطرناک و پرخسارتی منجر شود، باید از استانداردهای علمی برخوردار باشد و به شکل یک پیوست ضروری مطرح شود چراکه باید یک کار دقیق، بدون حاشیه و فنی عرضه شود. به همین علت توصیه این است که حتماً از عوامل ذیصلاح استفاده شود که مطالعه و دانش مرتبط دارند. به هرحال پژوهشها و پایاننامهها و حتی رساله دکتری در این حوزه وجود دارد که به موضوع اصولی تخریب پرداخته است که باید به طور ویژه از آنها حمایت کرد».
مسأله مهم تر، اما ضمانت اجراست. اینکه گوش ما هر روز از توصیه و هشدارها پر شود، قطعاً علاج کار نیست. مهم این است که این پیوستها به شکل قانون و یک الزام به فرایند ساخت و ساز اضافه شود. حتی مهم تر از آن، الزام دستگاههای اجرایی تخریبکننده به مفاد این پیوستهاست. چراکه مثلاً اگر سازنده خصوصی برای اجرای استانداردها تحت فشارهای اداری و حتی قضایی قرار بگیرد، اما دستگاههای مجری از وابستگیشان به فلان نهاد استفاده کنند، باز آش همان و کاسه همان کاسه است! جالب اینکه عباسی در پاسخ به سؤالی که «فرایند عملیات تخریب در تهران از این به بعد به چه صورت خواهد بود و چگونه میتوان مطمئن شد که حوادثی مشابه، سر از این کوچه و آن خیابان در نیاورد؟» به نتیجه نهایی گزارش تحقیق و تفحص شورای شهر بسنده کرده و میگوید که انتشار آن میتواند به خیلی از این سؤالات پاسخ دهد. یکی از نکات مورد توجه در این گزارش استفاده از مجریان دارای صلاحیت هنگام تخریب است! «عباسی به نکته مهم دیگری هم اشاره میکند. او معتقد است که پیمانکار هم باید دارای صلاحیت لازم برای اجرای عملیات باشد چرا که در حادثه منطقه 19، ساختمانها دست پیمانکار بوده است. از طرفی در اغلب ساختمانها به علت حجم اندک پروژه، تخریبها بهصورت سنتی انجام میشود، اما وقتی کار در حجم گسترده باشد، تخریبها باید با شکل متفاوت یعنی با حداکثر ایمنی انجام شود.»
البته برای تخریب، سناریو کم نساختهاند! برخی به انفجار ساختمان پناه میبرند و عدهای هم به سیم و طناب متوسل میشوند. بهانهشان هم بعداً جور میشود، «ناایمن ساخته بودند، ناایمن خراب شد»! مسأله اما فراتر از این توجیهات نه چندان قانعکننده است. ساختمانی که غیر مجاز ساخته شده حتی اگر شبانه، حتی اگر بهدست مافیا، به خاطر بیتفاوتی یا ترک فعل نهادی است که خودش هم ظاهراً در خواب شبانه بوده، وگرنه آجر روی آجر گذاشتن هم نمیتواند و نباید از دید مأموران ناظرپنهان شود. عذر بدتر از گناه، اجرای عملیات تخریب است که در روز روشن و با هماهنگی انجام میشود. چرا ضریب خطا در آن هم بالاست؟