بررسی «کارکرد مساجد در جامعه دینی» به مناسبت روز جهانی مسجد
مسجد، صرفاً عبادتگاه نیست
مسجد به عنوان کانون محوری جامعه اسلامی، علاوه بر تعمیق اعتقادات و گسترش مناسک دینی، در هدایت جامعه به سمت ارزشهای الهی ـ انسانی نقش بسزایی دارد. بر این اساس نه تنها نقش تربیت اجتماعی را داراست بلکه به عنوان پیشران حرکتهای جمعی و عامالمنفعه در تلائم با اقتضائات زمانه جدید قرار گرفته و بدینسان از جایگاه ویژهای در تعاملات اجتماعی نیز برخوردار است. در این یادداشت به «جایگاه مسجد اجتماعی» اشاره خواهیم کرد.
دکتر محمدرضا روحانی
استاد فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع)
و رئیس پژوهشکده مطالعات راهبردی فرهنگ
توجه دین به انسان اجتماعی
در قرآن کریم 28 بار به شکل جمع و مفرد از اهمیت مسجد سخن رفته است؛ از جمله: «إِنَّما یعْمُرُ مَساجِدَالله مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَ لَمْ یخْشَ إِلَّاالله فَعَسی أُولئِک أَنْ یکونُوا مِنَ الْمُهْتَدِین» (مساجد را فقط کسی آباد میکند که به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نماز را برپا دارد و زکات بدهد و از کسی جز خدا نترسد. امید است آنها هدایت یابند) توبه/ 18.
از امام صادق(ع) از علت احترام مساجد پرسیدند، حضرت در پاسخ فرمودند: «زیرا مساجد خانههای خدا در زمیناند» (وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۹۷).
مسجد در رویکرد اسلامی برآمده از توجهی است که دین به «انسان اجتماعی» دارد. به این اعتبار، این نهاد دینی کارکردهای اجتماعی متعددی را به خود اختصاص داده است (خدمات اجتماعى، سیاسى و آموزشی در راستای تحقق ارزشهایى از قبیل تقوا، علم، جهاد، برادرى، مساوات و عدالت و..). لذا مسجد، علاوه بر کارکرد اصلی خود که طبق نصوص دینی، عبادتگاه مسلمانان است، کارکردهای دیگری از جمله ایجاد همبستگی و خدمات اجتماعی، تأثیر بر خردهنظام فرهنگی جامعه، تولید و استمرار بخشیدن فرهنگ برآمده از منابع دینی دارد. این نهاد مقدس قلب تپنده جامعه اسلامی است و از این حیث، از صدر اسلام همواره به عنوان محلی برای تعاملات اجتماعی و سیاسی شناخته شده است. به بیان دیگر، مسجد فراتر از یک کانون عبادی و معنوی همچون کلیسا عمل میکند و با ورود به مسائل سیاسی محوریت نظام سیاسی را به دست میگیرد.
مسجد تنها عبادتگاه نیست
مرکز مسجد «محراب» است؛ محراب از حرب (جنگ) میآید. اینکه حضرت امام خمینی(ره) میفرمایند: «مساجد سنگر هستند و سنگرها را حفظ کنید» به این جهت است که مسجد یک امر خنثی نیست و نسبت به جامعه موضع دارد. حالا وقتی مسجد در حاشیه جامعه قرار گیرد، جایگاه خود را از دست خواهد داد و در نهایت تنها به عبادتگاه تبدیل میشود. اما این غرض اسلام از بنای مسجد نبوده است؛ محراب واقعی مسجد را از خنثی بودن میرهاند؛ چرا که مسجدی که وارد در سیاست نباشد، اساساً از محراب فاصله گرفته است؛ از کلمه توحید منحرف شده و معنای خود را از دست داده است. بنابراین مسجد بر محور کلمه توحید است و این کلمه توحید در مسجد «محراب» است و این محراب یعنی دیانت عین سیاست و سیاست عین دیانت!
از سوی دیگر، کارکرد معرفتافزایی و تعالیبخشی در ساحات وجودی انسان نیز در مسجد متحقق مورد توجه بوده است چه اینکه در کنار محراب، منبر هم موضوعیت دارد؛ در منبر معانی و اهداف آموزشی و تبلیغی نهفته است که در واقع کارکرد ارتباطی و رسانهای مسجد را نشان میدهد (اساساً ابلاغ یعنی رساندن از سطح پایین به سطح بالاتر از حیث معرفتی، علمی و حتی عاطفی چنانکه فرمود؛ «سِلاَحُهُ الْبُکاءُ» مؤمن کسی که حتی وجوه عاطفی او نیز خنثی نیست بلکه جهت دارد).
با این وصف در گام نخست، نتیجه کارکردهای اجتماعی مسجد، تحقق فرایند اجتماعیشدن از مسیر نهادهای دینی است؛ چراکه انسان اجتماعی از رهگذر مسجد تحتتأثیر ارزشها، باورها و رفتارهای اجتماعی قرار میگیرد. گام دوم در حوزه آداب و مناسک یا به تعبیری فرهنگی شدن افراد در یک جامعه است؛ وقتی انسان در مسجد حاضر میشود، تحتتأثیر این مناسک و آداب در مسیر فرهنگپذیری ـ یک زندگی مهذّب و مذهّب ـ قرار میگیرد؛ حیاتی که در آن بتواند هویت الهی خویش را به فعلیت رسانده و عمیقترین لایه وجود خویش را شکل دهد؛ البته که این هویتیابی در کنار غیریتها (امر اجتماعی و فرهنگی) معنا دارد. این امر در این بستر عینی رخ میدهد، هرقدر که این آداب و نسک در مسجد تقویت شود، آدمی از آن ساحت طبعی محض فاصله گرفته، مهذب شده و به فضائل اجتماعی آراسته میشود.
مسجد، کانون تضارب آرا برای تکوین انسان چندساحتی
وقتی به تاریخ مساجد در جهان اسلام رجوع میکنیم، درمییابیم که بین مساجد و کتابخانههای بزرگ نسبت معناداری وجود دارد. برای مثال، در کنار کارکرد معرفتی در مساجد و حلقههای علمی مثلاً در جامعه کوفه یا مسجدالاقصی و... مساجد محل تضارب آرا و زنده نگهداشتن جامعه هم بودهاند. مسجد میکوشد یک انسان چند ساحتی و در عین حال متمرکز بر کانون توحید را در جامعه دینی تربیت کند. این در حالی است که انسان اجتماعی در تمدن جدید به واسطه فرهنگ صنعتی و صنعت فرهنگ بر محور تشتت شکل میگیرد(!) و مدام خلقی تازه دارد منتها به تعبیر قرآن کریم «اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ»(ابراهیم/ 26) یعنی انسانی که ثبات و بقایی ندارد. چنین انسانی فکر میکند ثبات و قراری دارد، تولید و زایایی دارد اما فیالواقع هر روز به دنبال سرابی از پیش ساخته است! یکی از متفکرین فرانکفورتی، وضع انسان جدید را در زندگی شهری یا مراکز خرید مدرن، انسان پرسهزنی میداند که بدون هدف تنها میکوشد که حرص و ولع مصرفی خود را اشباع یا ارضا کند. اما در اندیشه دینی بازار نیز معنای توحیدی دارد؛ یکپارچگی الهی انسان را به هم نمیزند (حتی در امر دنیوی خرید و فروش). روژه گارودی، فیلسوف فرانسوی در کتاب «مسجد آیینه اسلام» عنوان میکند که تو گویی مسجد در تمام شهر جریان دارد چراکه چیزی جز امر قدسی وجود ندارد، همه چیز بازار، مدرسه، مسجد همه یک نمود توحیدی دارد (جامعه و امر قدسی). بنابراین مسجد، تمدنی را شکل میدهد که معنای توحید در آن نهفته است.
هزارتوی مسجد اجتماعی و سیاستگذاری فرهنگی ما!
در جریان پیروزی انقلاب اسلامی، همانند دوران صدر اسلام مساجد جایگاه خویش را بازشناختند، به نحوی که نیروهای فعال در مساجد به طور مستقیم در متن انقلاب ایفای نقش نموده و در مقاطع مؤثر دهه 60 جلوهای بیبدیل از مشارکت اجتماعی در مساجد را نمایان ساختند.
این نهاد دینی پس از انقلاب اسلامی تحتتأثیر اقتضائات زمانی و شرایط کشور، حضور جریانات فکری و همچنین تصمیمات سیاستی سازمانها و نهادها، در برهههای زمانی دچار بسط یا قبض کارکردی شدند؛ گاه بهسمت بسط کارکردی رفتند. مسجد سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی نقشهای جدیدی در عرصههای فرهنگی و اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی ایفا کرد و گاه با تأسیس مراکز فرهنگی رقیب و حمایت ویژه از آنها به سوی قبض کارکردی روانه شدند. بر این اساس به رغم جایگاه برجسته مسجد در فرهنگ دینی، وضعیت مساجد در ایران امروز از حیث کمّی و کیفی با وضعیت مطلوب فاصله دارد؛ در این شرایط طراحی نظام جامع مساجد کشور و رصد ظرفیتها، منابع انسانی و مادی، موقعیتهای مناسبتی و تدوین و تدقیق برنامههای مساجد کشور ضروری به نظر میرسد.در گام دوم تعیین ایدههای راهبردی و راهکارهای عملیاتی اهمیت مییابد که مسیر دستیابی به مسجد تراز ایرانی ـ اسلامی را متناسب با اقتضائات محلی و ملی، با در نظر گرفتن مخاطبان (از کودکان تا کهنسالان) شکل داده و امکان برنامهریزی در افق تمدنسازی نوین اسلامی را فراهم آورد.