صفحات
شماره هشت هزار و دویست و شصت و یک - ۳۰ مرداد ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و دویست و شصت و یک - ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ - صفحه ۱۳

هر روز 4 هزار نفر در تهران به‌خاطر پارک نامناسب خودرو با 110 تماس می‌گیرند

نقض حق شهروندی در منطقه پارک ممنوع

یوسف حیدری
گزارش نویس

در پارکینگ باز می‌شود و ماشین با سرعت از رمپ بالا می‌آید. تب بچه هر لحظه بالاتر می‌رود و مرد با نگرانی از آیینه ماشین او را نگاه می‌کند. پزشک در آخرین تماس بعد از شنیدن وضعیت کودک می‌خواهد هر چه سریع‌تر او را به نزدیک‌ترین بیمارستان منتقل کنند. هر ثانیه برای آنها حکم مرگ و زندگی است و اگر بچه زودتر بستری نشود با تشنج ممکن است به کما برود. با وجود شیوع گسترده کرونا اما تنها راه نجات کودک بستری شدن در بیمارستان است. در پارکینگ باز می‌شود اما نمی‌توانند چیزی را که می‌بینند باور کنند. خودرو سفید رنگ مقابل پارکینگ توقف کرده و کسی هم داخل آن نیست. مرد چند بار بوق می‌زند اما فایده‌ای ندارد. از ماشین پیاده می‌شود و چشم می‌گرداند تا شاید صاحب ماشین را پیدا کند. از هر رهگذری سراغ راننده را می‌گیرد اما کسی نمی‌داند. لگد زدن به لاستیک ماشین و به صدا در آمدن آژیر هم فایده‌ای ندارد. دقایق بسرعت سپری می‌شوند. دمای بدن پسر هر لحظه بالاتر می‌رود. پدر تصمیم می‌گیرد با تاکسی اینترنتی خودشان را به بیمارستان برسانند اما وقتی در اپلیکیشن نام بیمارستان به‌عنوان مقصد انتخاب می‌شود راننده‌ای قبول نمی‌کند. روزهای اوج کرونا کسی ریسک انتقال بیمار به بیمارستان را قبول نمی‌کند. مرد کلافه با پلیس 110 تماس می‌گیرد تا آنها صاحب خودرو را پیدا کنند اما از آنجایی که خودرو قولنامه‌ای فروخته شده شماره‌ای از صاحب خودرو در سامانه ثبت نشده است. ساعتی بعد صاحب خودرو سر می‌رسد و با لاستیک‌هایی که باد آنها خالی شده مواجه می‌شود. تکه‌ای کاغذ زیر برف پاک‌کن توجهش را جلب می‌کند. «راننده نامحترم، وقتی ماشین را مقابل در پارکینگ آپارتمان رها می‌کنی شماره‌ای از خودت بگذار. حماقت شما جان کودک مرا به خطر انداخت.» سعید هنوز هم با تلخی از آن روز یاد می‌کند. روزی که پسرش به خاطر دیر رسیدن به بیمارستان تشنج کرد و دوسالی می‌شود که نمی‌تواند راه برود.
سعید یکی از 4 هزار نفری است که روزانه با پلیس 110 تماس می‌گیرند و از توقف خودرو مقابل پارکینگ‌شان شکایت می‌کنند. رانندگانی که اعتقادی به حقوق شهروندی ندارند و در اوضاع عجیب خیابان‌های پایتخت که پیدا کردن جای پارک کیمیاست ماشین را مقابل در پارکینگ خانه‌ها رها کرده و یا طوری پارک می‌کنند که خودرویی نتواند خارج و یا داخل ساختمان شود.
وقتی موضوع حقوق شهروندی را با سرهنگ حسین اردلانی رئیس مرکز فوریت‌های پلیسی 110 تهران مطرح می‌کنیم او به آمارتماس‌های مردمی‌که نسبت به عدم رعایت این حقوق معترض هستند اشاره می‌کند. «روزانه به طور میانگین 40 هزار تماس با پلیس 110 تهران گرفته می‌شود که 11 درصد این تماس‌ها مربوط به پارک کردن خودرو مقابل پارکینگ منازل و یا ادارات و شرکت‌هاست. بعد از تماس، پلیس با بررسی پلاک خودرو سعی می‌کند مالک را پیدا کرده و با او تماس بگیرد. متأسفانه گاهی اوقات خودرو در مرحله نقل و انتقال قرار دارد و یا قولنامه‌ای فروخته شده و شماره تماس مالک جدید خودرو در سیستم ثبت نشده است. به همین دلیل پیدا کردن مالک خودرو زمان‌بر می‌شود و این خودرو مدت طولانی با توقف مقابل پارکینگ سد معبر می‌کند. پارک نکردن مقابل پارکینگ از اصول اولیه حقوق شهروندی است که همه باید رعایت کنند. متأسفانه برخی بدون توجه به این موضوع خودرو را مقابل پارکینگ خانه‌ها و ادارات رها کرده و می‌روند. همین امر باعث درگیری و نزاع می‌شود و یکی از زمینه‌های نزاع خیابانی همین رعایت نکردن حقوق شهروندی است.
محمد، نگهبان یک شرکت خصوصی است. می‌گوید به خاطر پارک کردن خودرو مقابل پارکینگ شرکت چند بار تا آستانه اخراج رفته است. «کار نگهبانی را به سختی به‌دست آوردم. شب‌ها هم همین‌جا می‌خوابم. پارکینگ شرکت با در ورودی پرسنل فاصله دارد و من باید دائم مراقب باشم کسی مقابل پارکینگ پارک نکند. در این خیابان چند شرکت دولتی و خصوصی و همچنین دفتر پیشخوان دولت و ثبت اسناد قرار دارد و هر روز مراجعه کننده زیادی دارند. برخی از مردم هم تصور می‌کنند کارشان چند دقیقه بیشتر طول نمی‌کشد وماشین را مقابل پارکینگ شرکت پارک کرده و بدون اینکه شماره تماسی زیر شیشه قراربدهند می‌روند. هر چقدر هم خواهش می‌کنم ماشین را جابه‌جا کنند فایده‌ای ندارد. بارها پیش آمده که مدیرعامل یا یکی از مدیران شرکت می‌خواهد با ماشین از پارکینگ خارج شود اما نمی‌تواند. چند بار برای من نامه توبیخ و کسر از حقوق صادر کرده‌اند. مگر چقدر حقوق می‌گیرم که بخشی از آن را به‌دلیل بی‌توجهی برخی‌ها از دست بدهم. چند بار هم با راننده‌ها در گیر شدم و کتک خوردم ولی هیچ فایده‌ای هم ندارد.»
ساکنان مرکز شهر دل پری از رعایت نکردن حقوق شهروندی از سوی برخی راننده‌ها دارند. محسن سال‌هاست ساکن خیابان ایرانشهر است. چند سال قبل بازنشسته شده و هر روز عصر در پارک هنرمندان با همسن و سال‌های خودش از گذشته‌ها صحبت می‌کنند. وقتی صحبت از حقوق شهروندی می‌شود به برچسب‌ها و نوشته‌هایی که روی در پارکینگ خانه‌اش نصب کرده اشاره می‌کند و می‌گوید:« می‌دانم نوشتن جمله تهدید آمیز(پنچر کردن خودرو) جرم است اما چاره‌ای ندارم. گناه من چیست که خانه‌ام در خیابانی قرار دارد که این همه اداره و شرکت در آن رشد کرده‌اند. تا 20 سال قبل این همه شرکت و اداره اینجا نبود. خلوتی و کوچه‌های پهن این منطقه معروف بودند اما الان تا چشم کار می‌کند ماشین می‌بینی. با وجود اینکه اینجا پارکینگ طبقاتی دارد اما بازهم برخی از مردم ترجیح می‌دهند ماشین‌شان را هرجا که دوست دارند پارک کنند. بارها وقتی می‌خواستم برای کار اداری و یا معاینات پزشکی با ماشین بروم به‌دلیل پارک کردن ماشین جلوی پارکینگ نتوانستم خارج شوم. مجبور می‌شوم با پلیس 110 تماس بگیرم تا آنها راننده ماشین را پیدا کنند. وقتی هم می‌آیند طلبکارند. اعتراض می‌کنند چرا با پلیس تماس گرفتم. به نظر من اگر پلیس ماشین‌هایی را که جلوی پارکینگ توقف می‌کنند با جرثقیل به پارکینگ منتقل کنند بساط این بی‌نظمی‌ها هم جمع می‌شود.»
 پلیس موتورسوار بعداز گرفتن کد مأموریت به انتهای حوزه استحفاظی کلانتری اعزام می‌شود. گزارش یک نزاع به پلیس 110 اعلام می‌شود و مأمور پلیس سعی می‌کند در کمترین زمان به محل نزاع برسد تا از ادامه آن جلوگیری کند. زن با دیدن پلیس صدایش را بالا می‌برد و با دست مرد جوانی را نشان می‌دهد که کنار ماشین ایستاده است. موضوع درگیری پارک کردن خودرو مقابل پارکینگ است و زن درحالی که صدایش از شدت خشم می‌لرزد، می‌گوید: هر روز این ساعت برای آوردن دخترم از مدرسه بیرون می‌روم. با اینکه روی در پارکینگ برچسب «لطفاً اینجا پارک نکنید» نصب کرده‌ایم اما بازهم برخی از راننده‌های بی‌مسئولیت ماشین‌شان را اینجا پارک می‌کنند. امروز هم عجله داشتم و باید زودتر دخترم را از مدرسه می‌آوردم اما وقتی می‌خواستم از پارکینگ بیرون بیایم با ماشین این آقا که سد راه شده است مواجه شدم. چند بار به لاستیک ماشین ضربه زدم اما با وجود صدای آژیر دزدگیر نیامد. آن قدر عصبانی بودم که با قفل فرمان شیشه ماشین‌اش را شکستم. حالا این آقا از من شاکی شده است. مرد بعد از دادن کارت ملی به دست پلیس با اشاره به آن طرف خیابان می‌گوید:‌ فقط چند دقیقه در باشگاه بدنسازی کار داشتم. می‌خواستم امکانات باشگاه را ببینم تا ثبت‌نام کنم. 10 دقیقه بیشتر طول نکشید اما این خانم شیشه ماشین مرا شکست.»

 

بــــرش

بــارهــا وقتــی می‌خواستم برای کار اداری و یا معاینات پزشکی با ماشین بروم به‌دلیل پارک کردن ماشین جلوی پارکینگ نتوانستم خارج شوم. مجبور می‌شوم با پلیس 110 تماس بگیرم تا آنها راننده ماشین را پیدا کنند. وقتی هم می‌آیند طلبکارند. اعتراض می‌کنند چرا با پلیس تماس گرفتم

 

جستجو
آرشیو تاریخی