حاشیه سازی برخی جریانات سیاسی در پی سفر تاریخی امیرعبداللهیان به عربستان
منافع ملی را قربانی جناح بازی نکنید
فرا رسیدن فصل تازه در روابط ایران و کشورهای عربی خاورمیانه و در رأس آنها عربستان سعودی در بازه زمانی دو سالهای که از آغاز به کار رسمی دولت سید ابراهیم رئیسی میگذرد، نشان میدهد که سیاست ترمیم و توسعه رابطه با کشورهای منطقه تا اینجا توانسته اثرات خود را در صحنه عمل به منصه ظهور برساند؛ تلاشی در راستای تغییر خصلت تمرکزگرایی در سیاست خارجی و توجه متوازن به همه حوزهها از شرق گرفته تا غرب که اگر چه باید مورد استقبال اکثریت فعالان سیاسی و رسانهای قرار بگیرد اما بعضاً از سوی برخی افراد با پرداختن به حواشی، مورد انتقاد و تخریب قرار گرفته است؛ انتقادهایی که بیش از آنکه مستند به بررسی و ارزیابی رویه دولت سیزدهم در پیگیری رویکرد خود در سیاست خارجی و نتایج آن باشد، نشأت گرفته از پیشینهای است که از دوگانگی و رقابتهای تند جناحهای سیاسی میآید.
رأیی برای خروج از تنگنا
ضرورت افزایش تمرکز جمهوری اسلامی به تحول در سیاست خارجی منطقهای بهویژه خاورمیانه امری است که در همه ادوار مطرح شده است. با این حال از زمان روی کار آمدن دولت رئیسی بود که این تحول در قالب یک محور دیپلماسی مقتصدانه و متعادل، نسبت منظم پیدا کرد و بعد با تحول و استمرار پیگیری ایده منطقهای مبنی بر کاهش تنش و ضرورت همکاری درونمنطقهای، به رویکردی اثرگذار تبدیل شد. این خط مشی پایه سنتی را گذاشت که در توافق ازسرگیری رابطه ایران و عربستان تبلور پیدا کرد و با سفر وزرای خارجه دو کشور به تهران و ریاض و پررنگ شدن سفر احتمالی رئیسی به عربستان و «بن سلمان» به ایران ادامه پیدا کرد. هرچند پیشتر حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین هم میکوشید نشان دهد از به کارگیری تدبیر در قبال همسایگان و کشورهای همسایه غافل نیست اما در واقعیت آنچه در حال رخ دادن بود، اینکه سیاست سازمانیافتهای در قبال مناسبات با کشورهای منطقه در دستورکار نداشت و بالعکس تمرکز ویژه خود را معطوف حل بحران پرونده هستهای کرده و همه ظرفیت دستگاه دیپلماسی را به خدمت دستیابی به برجام و گشایش در رابطه ایران و غرب درآورده بود؛ سیاستی که بعدها خروج امریکا از توافق هستهای و فقدان اراده در شرکای اروپایی توافق برای به اجرا درآوردن اقدامات موازنهای، نشانههای آشکاری از ناکامی این سیاست را پدیدار کرد و این درحالی بود که دولت روحانی علاوه بر آن، با جبههای از کشورهای عربی نیز روبهرو شد که در نقطه مقابل جمهوری اسلامی ایستاده بودند و ابزارهای اجرایی سناریوی فشار حداکثری ایالات متحده در منطقه را تدارک میدیدند. اما در ادامه، آحاد شهروندانی که 2 سال پیش، پای صندوق رأی «گزینه سیاست خارجی متعادل» را به عنوان راهی برای پایان تنگنا برگزیدند، توانستند در آیینه رویکرد منطقهای دولت، دستاورهای حاصل شده را به قضاوت بنشینند. اینکه در کنار پیگیری مذاکره با غرب، درب کشورهای منطقه یکی پس از دیگری روی ایران گشوده میشود و عزم جدی دولت سیزدهم بر تکمیل سیاستهای نیمهکاره و مانعزدایی از به ثمر رسیدن رویکردهایی است که پیشتر به دلیل توجه ناکافی معطل و بیثمر ماندهاند.
تاکتیکهای تخریبی
اما از روزی که سیاست راهبردی جمهوری اسلامی به سمت و سوی کاهش تنش با اعراب حرکت کرد که نقطه اوج آن، آشتی با ریاض بود، در واکنش به این تحولات سازنده در اردوگاه مخالفان، بازی متفاوتی جریان پیدا کرده است. الگوی رفتاری آنها در این صحنه، بازی با حواشی است تا اذهان را از اصل اتفاقات مبارک در صحنه سیاست خارجی منحرف سازند. گروه مخالفان، بهظاهر با مذاکره و سیاست صلح و دوستی همراهی دارند اما شماری از آنها رقابتجویی عاری از اخلاق و آداب را به صورت گام به گام به نمایش در میآورند. آنها بعد از هر مرحله ملاقات و دیدار دیپلماتیک یکی از تاکتیکهای تخریبی خویش را به کار میبندند و نسبت به رفتار دیپلماتها و موضعگیری حامیان آنها ایجاد بدبینی و دوگانگی میکنند. به عنوان نمونه پس از دیدار مهم و تاریخی امیرعبداللهیان و «بن سلمان»، ولیعهد سعودی در «جده» که با استقبال گسترده افکارعمومی، مسئولان و فعالان رسانهای و سیاسی روبهرو شد، برخی کوشیدند بدون توجه به واقعیت تغییر رفتار طرف مقابل، با بازنشر موضعگیریهایی که سالها پیش در بحبوحه رابطه بحرانی تهران و ریاض از سوی شماری از مسئولان دیپلماتیک و جریانهای حامی دولت سیزدهم در نقد عملکرد رهبران سعودی مطرح شده بود، فضای مسالمتآمیز شکل گرفته را تحت تأثیر قرار دهند و با سخنان آغشته به طعنه و تشبیه، در هدف و غایت کار وزیر امور خارجه و کلاً دیپلماسی رئیسی در منطقه تشکیک ایجاد کنند. جریانی که ماهها تیم دیپلماسی دولت رئیسی را به بهانههای مختلف به چالش میکشید این بار نه تنها از انعکاس خبر موفقیت سیاست منطقهای در قبال عربستان طفره میرود بلکه با دستی گشاده به تحریف ماجرا و برجستهسازی حواشی میپردازد.
بیتردید به سخره گرفتن و هیچ انگاشتن آنچه در حال روی دادن است تنها نمودی از کشاندن رقابتهای جناحی به میدان سیاست خارجی است؛ نقیصهای که برآمده از «بیگانگی با منافع ملی» است و در حالی که موضوع سیاست خارجی و گشایش پروندههای بحرانی در منطقه اینک قلب منافع ملی ایران به حساب میآید اما متأسفانه هنوز و همچنان پایبندی به منافع ملی، حلقه مفقوده برخی از فعالان سیاسی و رسانهای است.
پیام رئیسی
همه اینها درحالی است که نوع رویکرد و موضعگیریهای رئیسی در دفاع از تنظیم نگاه ایران به کشورهای غرب و شرق از رفتارهای هیجانی و حساسیتبرانگیز فاصله داشته و او با علم به آنچه در محافل اندرونی برخی گروهها و جریانات سیاسی میگذرد، این پیام مهم را به فعالان صحنه سیاست منعکس کرده که دولت شنوای صدای همه افراد و جریانهاست و سیاست خارجی نباید محملی برای بازیهای داخلی باشد.
بنابراین وقتی مناسبات تقابلی ایران و کشورهای عربی با عیار منافع ملی و مصالح نظام تعدیل میشود، رویداد مثبتی از نوع آشتی دو بازیگر مهم در خاورمیانه رخ میدهد و اتمسفر سیاسی در تهران و پایتختهای عربی تا حد زیادی تلطیف میشود، کمترین انتظاری که میرود این است که همه جریانها و گروههای سیاسی مخالف دولت نیز در سنگر منافع ملی پناه بگیرند و رقابتهای مرسوم جناحی را به این عرصه تسری ندهند.
بهویژه آنکه در دنیای دیپلماسی تنها یک اصل مسلم وجود دارد و آن هم منافع ملی کشورهاست. طبیعی است ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و دولت سیزدهم از بدو فعالیتش مأموریتی غیر از تأمین منافع ملی ایران در عرصه جهانی برای خود قائل نبوده است.
از اینرو، چه در ریاض چه در سایر مناطق، اگر تماس یا دیداری برقرار شود یا نشود، قطعاً در راستای همین راهبرد است؛ راهبردی که اساس آن را همه نهادهای مرتبط با سیاست خارجی پایهریزی میکنند.