آرش فرهنگفر در گفتوگو با «ایران» از مکتب پدرش استاد ناصر فرهنگفر نوازنده پیشکسوت تنبک و شرایط امروز موسیقی می گوید
موسیقی ایرانی به انحراف کشیده شده است
۲۶ سال از درگذشت استاد ناصر فرهنگفر میگذرد(۲۳ مرداد ۱۳۷۶) نوازنده برجسته تنبک و مدرس موسیقی. هنرمندی که او را «شاعر تنبک» مینامند، چرا که هنر او تنها به نوازندگی این ساز خلاصه نمیشد. او در سرایش شعر، هنر خوشنویسی و البته خوانندگی هم دستی بر آتش داشت. زندهیاد ناصر فرهنگفر ۴ آبان ماه ۱۳۲۶ در شهر ری چشم به جهان گشود و در خانوادهای اهل هنر و علاقهمند به موسیقی پرورش یافت. پدرش کارمند شهربانی بود و تار مینواخت و عمویش نوازنده حرفهای تنبک بود و همین امر موجب علاقه و گرایش او به موسیقی بویژه ساز تنبک شد؛ تا آنجا که در سن هفت سالگی روی کوزههای گلی ضرب میگرفت و مینواخت. اگرچه در ابتدای راه، پدرش مخالف این انتخاب بود اما سختگیریها و مخالفتها، چندان اثرگذار نبود و استعداد ذاتی و شور و عشق دوران خردسالی، سبب شد سرنوشت و زندگی ناصر فرهنگفر به موسیقی پیوند بخورد و امروز نام و هنر این استاد بزرگ بر جریده تاریخ موسیقی ایران به ثبت برسد.
نداسیجانی
روزنامه نگار
پرورش در کنار بزرگان موسیقی
استاد ناصر فرهنگفر دارای دو فرزند است. روشنک و آرش. آرش فرزند ارشد خانواده است و میراثدار پدر. او به نقل از مادرش میگوید: «قبل از تولدم (سال 1350) پدرم یک ساز تنبک کوچک برایم خریده بود و از همان ابتدا علاقهمند بود که فرزندانش نوازنده این ساز باشند و مسیر او را دنبال کنند.»
آرش فرهنگفر، خرداد ماه، سال 1352 درتهران متولد شد. او از کودکی با موسیقی و ساز تنبک مأنوس بود و همین علاقهمندی سبب شد این ساز را از پدرش که نوازندهای صاحب مکتب و سبک بود، فرا بگیرد و در سال 1360 بهطور جدی آموزشهای لازم را در محضر پدر تلمذ کرد.
او درباره تعهد و مسئولیتی که نسبت به حفظ و ترویج سبک و مکتب پدرش دارد، اظهارمیکند: «من در خانوادهای اهل هنر بزرگ شدم و از خردسالی علاقهمند به موسیقی بودم. در آن دوران، پدرم با بزرگان و پیشکسوتان موسیقی و هم دورهایهای خود، در رفت و آمد بود و ارتباط صمیمیای با آنها داشت. نه مانند روزگار اکنون که فاصله بسیاری میان هنرمندان ایجاد شده است.
آن دوران، رفاقتها ماندگار بود و در کنار همین ارتباطات صمیمانه، آثار ارزشمند و مانایی هم خلق میشد. البته درآن برهه زمانی، فضای فعالیتهای موسیقایی گستردهتر بود و در این زمینه، برنامههای متعدد و متنوعی هم تولید شد. مانند برنامههای رادیویی گلها، گلچین هفته یا برنامههای تلویزیونی، همچنین برگزاری جشن و جشنوارههای متعدد همچون جشن هنر شیراز و... البته درکنار آن، محفلهای خصوصی با حضور بزرگان موسیقی هم برپا بود و درهمان محافل، از موسیقی حمایت داشتند و برای حفظ این هنر معمولاً آثارشان را ضبط میکردند و اتفاقات خوبی شکل میگرفت. من در همین گذر تاریخی رشد کردم و در کنار چنین بزرگانی، بزرگ شدم.»
ناصر فرهنگفر، مقدمات تنبکنوازی را نزد یکی از اقوام خود به نام محمد ترکمان که از شاگردان امیرناصر افتتاح، از تنبکنوازان برجسته دوران بود، فراگرفت، همین امر مقدمات دیدار او با حسین تهرانی را فراهم کرد. استعداد چشمگیر فرهنگفر، استاد حسین تهرانی را مجاب میکند تا او را به شاگردی بپذیرد. ناصر فرهنگفر مدت کوتاهی نزد این استاد شاگردی کرد و با راهنمایی او برای فراگیری نت، به مدت یک سال نزد محمد اسماعیلی کتاب «تمبک استاد تهرانی» را آموخت. او در همان سالها به اتفاق داوود گنجهای به دانشکده هنرهای زیبا رفت و با استاد نورعلی برومند و داریوش صفوت آشنا شد. در سال ۱۳۴۲ با آغاز کار مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، به عنوان مدرس ساز تنبک به فعالیت پرداخت و توانست در این مدت زمان تأثیرات قابل توجهی در شیوه نوازندگی ساز تنبک برجای بگذارد.
آرش فرهنگفرمیگوید: «پدرم سال 1349 فعالیت خود را درمرکز حفظ و اشاعه موسیقی آغاز کرد. او دراین مرکز با بزرگان موسیقی همچون دکتر داریوش صفوت، نورعلی خان برومند، سعید هرمزی، یوسف فروتن، علیاصغر بهاری، عبدالله دوامی، محمود کریمی و... در ارتباط بود. پدر تلاش میکرد از حضور این بزرگان و از نکات ارزنده آنها بهره ببرد. البته قبلتر از آن (سال 1347) درمؤسسهای در پایین میدان شهدا تدریس موسیقی داشت وعلاوه برمرکز حفظ و اشاعه موسیقی در کانون چاوش هم تدریس میکرد و در کنار آن جسته و گریخته در منزل به تدریس خصوصی میپرداخت. نکته قابل توجه اینکه، پدر اغلب شاگردانش را خود انتخاب میکرد و هر هنرجویی را نمیپذیرفت و حساسیت خاصی به این موضوع داشت و هر علاقهمندی را مستعد نوازندگی نمیدانست.»
تأکید بر آموزش ردیفهای موسیقی
فرزند استاد درباره گرایش و علاقهمندیاش به ساز تنبک و اینکه آیا انتخاب این ساز به تأکید و سفارش پدربوده یا خیر، بیان میکند: «در تمامی سالهای عمرم هیچ گاه، هیچ کاری را به اجبار انتخاب نکرده و انجام ندادهام. به یاد دارم سال 1362، پدرم، ساز تاری از ساختههای استاد فرجالله(سازنده سرشناس دوران قاجار) برایم خریداری کرد و اصرار داشت این ساز را نزد استاد محمدرضا لطفی آموزش ببینم، اما من علاقهمند به سنتور بودم و تلاشم این بود این ساز را از استاد پرویز مشکاتیان بیاموزم. خلاصه از پدر اصرار و از من پسر بچه 10 ساله انکار، البته صحبتها و تأکید و سفارش پدر بجا و درست بود، چرا که با آموختن تار میتوانستم با دستگاههای موسیقی و کوک آنها هم آشنا شوم، اما کوک سنتور مشکلات خودش را داشت و زمانبر بود. اگرچه سالها بعد با ساز تار آشنایی پیدا کردم و نواختن آن را نزد آقایان فرهمند و زیدالله طلوعی آموزش دیدم. با نواختن ساز سه تار هم آشنایی داشتم و قبلتر در محضر آقایان وادانی و محمد فیروزی آموزش دیده بودم. ساز سنتور را هم مدت زمانی نزد آقای تحریری و سلطانی آموزش دیدم و بعد از آن به خدمت سربازی رفتم. در دوران سربازی با ترومپت آشنا شدم و بر سر صف مینواختم.
هدف من از آشنایی با این سازها این بود که درکنار تنبکنوازی، به دیگرسازهای موسیقی ایرانی اشراف کامل داشته باشم. علاقهمند بودم موشکافانه ردیفهای موسیقی و گوشههای آن را بشناسم؛ نه برای اینکه ردیفدان یا یک موسیقیدان حرفهای باشم، بلکه برای آگاهی بیشتر، این هدف را دنبال کردم.»
او درباره تأثیرگذاری نصیحتهای پدر در آموختن و آموزش ردیفهای موسیقی دستگاهی میگوید: «با نگاه به تاریخچه موسیقی ایران، خواهید دید در دوران قاجار هم نوازندههای تنبک با موسیقی ایرانی آشنا بودند. من براین عقیدهام، یک نوازنده موسیقی ایرانی مانند نوازنده ساز تنبک، میبایست با دستگاهها و گوشههای موسیقی ایرانی آشنا باشد. البته این شناخت، تنها از راه گوشی حاصل نمیشود بلکه لازم است در نواختن آن تبحر نیز داشته باشد.»
آرش فرهنگ فر سالهای بسیاری است مکتب فرهنگ فر را راهاندازی کرده و به هنرجویانش تنبکنوازی به شیوه پدر را میآموزد. او درباره تأکید این روش آموزشی به شاگردانش اظهار میدارد:«آموزش ردیف و موسیقی دستگاهی، برای هنرجوی موسیقی، بسیار مهم و ارزشمند است و آموختن آن ضرورت دارد. موسیقی ضربی، یک موسیقی متریک است. ما در ساز تنبک با متر و میزان سرو کار داریم و به موسیقی فاقد متر، موسیقی آوازی گفته میشود و معمولاً برای جواب از تنبک استفاده نمیشود مگر در ضرب زورخانه ای. شیوه آموزشی من همان سبک و سیاق پدراست؛ سبک ماندگار استادان قدیم.»
مکتب فرهنگ فر، شیوهای تازه در تنبکنوازی
ناصر فرهنگ فر، از داشتههای استادان بنامی همچون عبدالله دوامی، سیدحسن میرخانی، سید حسین میرخانی و علی اکبر کاوه بهره جست. علاقه او به شعر، ادبیات و خوشنویسی او را بهعنوان موسیقیدان آگاه به دیگر اقسام هنر مطرح کرد. فرهنگ فر در سرودن شعر و کار با قلم خطاطی نیز همچون نوازندگی تبحر داشت و همین امر سبب شد نوازندگیاش تحت تأثیر این هنرها قرار بگیرد. جالب است بدانید او علاوه بر تنبکنوازی با ساز سه تار هم آشنایی داشت. آرش فرهنگ فر درباره استادش میگوید: «داستان شاگردی پدرم جالب است. ابتدا نزد عمویش تنبکنوازی را آموخت و البته به سبک روحوضی این ساز را مینواخت و به همین سبب پدربزرگم دوست نداشت پدرم نوازنده شود و بر این باور بود هر فردی به این ساز گرایش پیدا کند، در نهایت عاقبتش نوازندگی در مجالس و عروسیها خواهد بود. بنابراین بیشتر اصرار داشت پدرم خوشنویسی بیاموزد و در آخر نزد استاد حسن میرخانی این هنر را فراگرفت و در دهه پنجاه نیز نزد استاد کاوه آن را ادامه داد. من نیز مانند پدرم به موسیقی و خوشنویسی علاقهمند هستم. ناگفته نماند پدرم به مدت دوسال در دانشگاه هنرهای زیبا در رشته موسیقی تحصیل کرد و بعد از آن ترک تحصیل کرد. آقای برومند و دکتر صفوت بسیار علاقهمند بودند پدر مدرک لیسانس خود را دریافت کند اما افکار و عقاید پدر چیز دیگری بود و در همان مقطع توقف کرد.»
استاد ناصر فرهنگ فر، سبک و شیوه نوازندگیاش متفاوت و ممتاز از دیگر نوازندگان مطرح این ساز بود. فرزندش دراین باره میگوید: «آن دوران استادان بزرگی همچون حسین تهرانی، امیرناصر افتتاح، بهمن رجبی و محمد اسماعیلی از نوازندگان مطرح و صاحب سبک تنبک بودند. پدرم اوایل دهه 40، شیوه نوازندگیاش الگوبرداری از نوازندگانی چون حسین تهرانی و امیرناصر افتتاح بود و البته بیشتر تحت تأثیر آقای تهرانی قرار گرفت و به شیوه او ساز مینواخت. اما آرام آرام نگرش خود را تغییر داد و شیوه جدیدی در نوازندگی تنبک معرفی کرد. پدر در خلق ریتمهای تازه تنبکنوازی، تلاش بسیاری داشت و تکنیکهای جدید و شاخصی ارائه نمود و مکتب فرهنگ فر را متفاوت با نوازندگان قبل از خود پایهگذاری کرد.»
او بر این نظر است:«اگر هر نوازنده شیوهای متفاوت و منحصر به فرد بهوجودآورد و نوآوری کند، سبک و نوازندگیاش مانا و ماندگارخواهد شد. مانند استادانی چون حبیب سماعی، فرامرز پایور، پرویزمشکاتیان و... در ساز سنتور که در دیگر سازها هم این نگاه وجود دارد.»
آرش فرهنگ فر به جایگاه ساز تنبک در گذشته اشاره دارد و در این باره بیان میکند:«آن دوران، تنبک جایگاه مهم و خوبی نداشت و نگاه خوبی به این ساز نبود و آن را ساز مطربها میدانستند و نوازنده تنبک را صندوقکش مینامیدند. یعنی ساز دیگر نوازندگان را هم حمل میکردند. البته به طور کلی در گذشته نگاه خوبی به موسیقی وجود نداشت. حتی روشنفکران هم این هنر را تأیید نمیکردند. همچنین خانوادههای مذهبی هم موسیقی را حرام میدانستند و از سوی دیگر افرادی که از شخصیتهای مهم کشوری یا از فرزندان آنها بودند، نمیتوانستند موسیقی را بهعنوان یک شغل انتخاب کنند. مردم کوچه و بازار هم آن را یک حرفه تخصصی نمیدانستند. کما اینکه امروزه هم این نگاه وجود دارد.
ممانعت بسیاری از بزرگان از تدریس تنبک در کنار سازهای دیگر
اما پدرم نگاه جامعه را به ساز تنبک تغییر داد و این ساز را به سالنهای کنسرت برد. ناگفته نماند استادانی چون حسین تهرانی، امیرناصر افتتاح، محمد اسماعیلی و بهمن رجبی هم در این زمینه تلاشهای بسیاری کردند تا این ساز حفظ شود و امروز با افتخار این ساز را بر دست میگیریم و به لطف این بزرگان مینوازیم و این ماحصل زحمات گذشتگان ماست.
آرش فرهنگ فر بر بحث آموزشی این ساز تأکید بسیاری دارد و در این باره میگوید: «مسئولان ذیربط باید تلاش کنند رشته سازهای ضربی مانند تنبک در دانشگاه هنر در مقطع مدرک لیسانس تدریس شود. رپرتوار این ساز نیز موجود است. اما متأسفانه بسیاری از بزرگان قبول ندارند و نمیپذیرند و نمیگذارند این ساز در کنار سازهای دیگر تدریس شود. البته در گذشته این ساز در هنرستان موسیقی زیر نظر استادان محمد اسماعیلی و حسین تهرانی تدریس میشد.»
پدرم نه دنبال شهرت بود و نه ثروت اما به همه خواستههایش رسید
آرش فرهنگ فر به آثاربه جامانده از پدرش اشاره کرده و در این باره میگوید:«در مدت زمانی که در این عرصه فعالیت میکنم تلاش کردم تا آثارخود و پدرم را جمعآوری و آرشیو کنم. البته آثار پدر چندان موجود و در دسترس نیست و تنها تعدادی از کارها بهصورت پراکنده باقی مانده است. پدرم نه دنبال شهرت بود و نه ثروت اما به همه خواستههایش رسید. در حالی که خیلی از دوستان دنبال این مسائل بودند و به آن نرسیدند. 26 سال است پدر در بین ما نیست و حضور فیزیکی ندارد اما بیشتر از او یاد میشود و حضورش بیش از خیلیها که هستند، محسوس است. من براین باورم هنرمندی که تأثیرگذار است، همیشه از او یاد میشود و ماندگار خواهد بود. مهم نیست حضور فیزیکی داشته باشد یا خیر. بنابراین کسانی که هستند، باید قدردان زحمات گذشتگان باشند.
به یاد دارم در بزرگداشت پدرم استاد حسن کسایی سخنی فرمودند و گفتند اگر ما از گذشتگان به نیکی یاد نکنیم، آیندگان هم از ما به نیکی یاد نخواهند کرد. این فرمایش استاد درس بزرگی برای من بود.»
ملودیهای سازهای ایرانی به موسیقی غربی گرایش پیدا کردند
وی درباره تعداد انگشتشمار نوازندگان مطرح و برجسته تنبک در گذشته و امروز نسبت به دیگر سازها بیان میکند:«همیشه و در همه دورهها تعداد نوازندگان ساز تنبک بسیاربوده، اما تعداد نوازندگان شاخص، اثرگذار و صاحب سبک انگشتشمار است، البته در دیگر سازها نیز همین نگاه وجود دارد. نکته قابلتوجه این است که در 30 سال گذشته تلاش برخی از دوستان و نوازندگان تنها بیان یک حرف جدید در موسیقی بوده است تا اینکه صاحب سبک شناخته شوند و این دیدگاه موجب شد موسیقی ایرانی به انحراف کشیده شود، چراکه هر کار تازهای، نوآوری زیبا و اصولی نخواهد بود. متأسفانه این نگاه سبب شد ملودیهای سازهای ایرانی به موسیقی غربی گرایش پیدا کنند، به همین دلیل در این روزگار موسیقی با عنوان موسیقی ایرانی شنیده نمیشود و چیزی که به گوش میرسد تنها به مذاق نسل امروز خوشایند است.
موضوع دیگر حفظ و حمایت از سازهای ایرانی است، چراکه در حال حاضر سازهای ما هیچ پشتوانهای ندارند. به طور مثال ساز تنبک به ساز داربوکا گرایش پیدا کرده است و داربوکا به طبلای هندی. چیزی که امروزه میبینید و میشنوید صدای تنبک نیست و اگر نگاه جدیتری به تنبکنوازان امروزی داشته باشید، متوجه خواهید شد اغلب آنها تحتتأثیر نوازندگان خارجی قرار گرفتهاند و این اتفاق خوبی نیست. متأسفانه در بقیه سازها هم این انحراف وجود دارد و نوازندگان ما به بیراهه کشیده شدهاند. در واقع باید گفت نوآوریهایی که موجب انحراف در موسیقی شده است.»
آرش فرهنگفر درباره شیوه نوازندگیاش و نوآوری که در آن ایجاد کرده است، پاسخ میدهد:«من مکتب فرهنگفر را به شیوه خودم مینوازم. البته انگشتگذاریهای جدیدی معرفی کردهام که به سبک پدرم اضافه شده است، اما هیچگاه نخواستم سبک تازهای وارد کنم.»
به اجبار نمیتوان مولانا یا یک موزیسین خوب شد
وی درباره تحولی که در ساز تنبک از دوران قاجار تا به امروز به وجود آمده است، اظهار میکند:«نوآوری باید روی ساز بنشیند. فرد، نوآور متولد میشود و باید شرایط بسیاری دستبهدست هم بدهند تا این شخص موفق شود. پدر من علاوه بر تبحر در نوازندگی و شناخت و آگاهی به شیوههای متعدد تنبکنوازی، موسیقی را به خوبی میشناخت؛ هنری که ذاتی بود، همانطور که در دیگر رشتهها چون ادبیات هم صدق میکند. به زور و اجبار نمیتوان مولانا یا حافظ یا یک موزیسین خوب و برجسته شد. من باید تلاش کنم تا آرش فرهنگفر شوم و این کار سادهای نیست.
موسیقی ایرانی همیشه در طول تاریخ مظلوم بوده است
جای تأسف است که بگویم بیش از 40 سال است تصویر ساز از رسانه ملی پخش نمیشود. هیچ برنامه جدی موسیقایی در رادیو یا تلویزیون تولید نمیشود و به همین سبب جوان ایرانی شناختی از این موسیقی ندارد. موسیقی ایرانی همیشه در طول تاریخ مظلوم بوده است و باید از آن حمایت شود و برای آن سوبسید در نظر بگیرند. این موسیقی هویت فرهنگی و هنری کشورمان است. موسیقی ایرانی باید مانند شعر و ادبیات ما به دنیا معرفی شود و اگر این حمایتها صورت بگیرد، قطعاً شاهد اتفاقات خوبی خواهیم بود.
آرش فرهنگفر درباره مکتب پدرش و حفظ میراث پدری و آشنایی نسل جوان با این مکتب و نام استاد میگوید:«آثار تألیفی از نتهای پدرم در دست انتشار است که بزودی به مخاطبان ارائه میشود. البته این کتابها را باید خیلی قبلتر به چاپ میرساندیم اما متأسفانه شرایط آنطور که انتظار داشتیم پیش نرفت. جالب است بدانید سال 70 یک تعداد اتود برای تنبک طراحی کرده بودم و تصمیم به انتشار آن داشتم اما بسیار خوشحالم که در آن زمان به چاپ نرسید. این مطالب شالوده مکتب فرهنگفر به نوشتاری روان و ساده است تا هنرجویان آشنایی بهتری داشته باشند. آن دوران به تازگی با آقای کیوان ساکت (سال 69) در گروه عارف آشنا شده بودم و ایشان ارتباط بسیار خوبی با پدر داشت و به من توصیه کرد این کتاب را چاپ نکنم و در زمان مناسبی این کار را به انجام برسانم که بسیار خوشحالم به گفته استاد عمل کردم. مطالب بسیاری از پدر برجای مانده است که تعدادی از این کارها توسط برخی از عزیزان به نت تبدیل شدهاند و بخش دیگر را خودم انجام دادهام. برخی از دوستان هم این کارها را به نام خود چاپ کردهاند. سرانجام دوران کرونا فرصتی به دست آمد تا این مطالب را جمعآوری کنم و در حال حاضر 4 جلد این نتها که مربوط به دوره آموزشی مکتب فرهنگفر است، آماده انتشار بوده و تصمیم داریم به 7 جلد برسانیم. همچنین یک تعداد تصانیف که اکثریت آنها به صورت بداهه بوده نیز جمعآوری شده است. تصمیم دارم آلبومی با تصانیف پدر جمعآوری و منتشر کنم، البته در حال حاضر شرایط انتشار بسیار سخت شده است و چون نمیتوانیم به صورت رسمی منتشر کنیم به ناچار تمام آثار استاد را در کانال تلگرامی مکتب فرهنگفر به اشتراک میگذاریم.»
هنرمندان موسیقی پاپ کشورمان باید در سفرهخانهها بنوازند
وی درباره عدم برگزاری کنسرت طی این چند سال و آشنایی بیشتر مردم با مکتب استاد فرهنگفر اظهار میکند:«احساسم این است که از سال 88 تا به امروز در ژانری که فعالیت داریم حمایتی صورت نگرفته است. حدود 14 سال میشود که به صورت جسته و گریخته کنسرتهای کوچک و بیسرو صدا برگزار کردهایم. به یاد دارم دهه 70 گروههای بسیاری بودند که در ژانر موسیقی دستگاهی فعالیت میکردند اما در حال حاضر تنها چند خواننده و نوازنده به این موضوع میپردازند. البته موسیقی امروز جامعه ما پاپ است و بسیار خوب رونق گرفته و به آن بها میدهند.»
بــــرش
آرش فرهنگفر، خرداد ماه، سال 1352 درتهران متولد شد. او از کودکی با موسیقی و ساز تنبک مأنوس بود و همین علاقهمندی سبب شد این ساز را از پدرش که نوازندهای صاحب مکتب و سبک بود، فرا بگیرد و در سال 1360 بهطور جدی آموزشهای لازم را در محضر پدر تلمذ کرد. او درباره تعهد و مسئولیتی که نسبت به حفظ و ترویج سبک و مکتب پدرش دارد، اظهارمیکند: «من در خانوادهای اهل هنر بزرگ شدم و از خردسالی علاقهمند به موسیقی بودم. در آن دوران، پدرم با بزرگان و پیشکسوتان موسیقی و هم دورهایهای خود، در رفت و آمد بود و ارتباط صمیمیای با آنها داشت. نه مانند روزگار اکنون که فاصله بسیاری میان هنرمندان ایجاد شده است.