پا به پای ایل برای ثبت تصویر زندگی چند هزار ساله

آلبوم عشایر را ورق بزنیم

 یوسف حیدری
گزارش نویس

وقتی جایی به دنیا می‌آیی که زندگی مردم با ایل و عشیره گره خورده قاب تصویری که مقابل چشمانت قرار می‌گیرد سیاه چادرهای عشایر و لباس‌های رنگی زنان عشایر و دام‌هایی است که سربالایی کوه و دشت را بالا می‌روند. اما حالا از آن فضاهای زیبا فقط عکس‌هایی باقی مانده که وقتی به آن نگاه می‌کنی این نوع معیشت دوباره زنده می‌شود. روزهایی که با کوچ نشینان عشایر درحرکت بودی و از همه لحظه‌های زندگی‌شان عکس می‌گرفتی. عشایری که مراتع سرسبز فرش خانه‌شان و آسمان پرستاره سقف خانه‌هایشان بود.
زندگی عشایر دفتر هزار صفحه‌ای است که هر ورق آن بوی زندگی و سختکوشی می‌دهد. روزگاری جوانان ایلات، عشایر واقوام ایرانی در لنز دوربین حسن غفاری ثبت می‌شدند ولی امروز بخش زیادی از جوانان درشهر و روستاها یکجا نشین شده‌اند و به زندگی جدید خو گرفته‌اند.
روز جهانی عکاسی فرصتی شد تا آلبوم عکس‌های حسن غفاری عکاس مستند با گرایش مردم نگاری از مردم ایران بخصوص ایلات و عشایر را ورق بزنیم. تصاویری که هر کدام داستانی دارد. از زندگی در کنار عشایر بویراحمد در استان کهگیلویه و بویر احمد تا پرورش شتر در میان عشایر خواف و مرزنشین‌هایی که هیچ‌گاه نداشتن امکانات وخدمات رفاهی آنها را درادامه این زندگی متوقف نکرده‌ است.
علاقه او به عکاسی از عکاسخانه شاهپوررفیعی درشهر یاسوج و طرح کاد دبیرستان در اواخر دهه شصت آغاز شد، غفاری می‌گوید:« در ارسال پیام هیچ چیزی جای عکس را نمی‌گیرد، عکس مستند رونوشتی باورپذیر از واقعیت موجود است، سریع‌ترین و آسان‌ترین راه ارتباطی با مخاطب درمفهوم زبان تصویر که خوانشی جهانی دارد، برای مطالعه‌ ودرک آن نیازی به لوازم جانبی نیست و براحتی پیام منتقل می‌شود.
 عکاسی با موضوع مستند مردم نگاری هیچ وقت تمام نمی‌شود، پروژه‌ای است در حال تکمیل. دوران تحصیلی دبیرستان برای طرح کاد رشته عکاسی را انتخاب کردم و در کلاس‌های آموزشی عکاسی وفیلمسازی انجمن سینمای جوان شهر یاسوج شرکت کردم، عکاسی را تا مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه هنر ادامه دادم. علاقه زیادی به موضوع قوم و قبیله و زندگی عشیره‌ای داشتم، این علاقه‌مندی می‌توانست موضوع جذابی برای عکاسی باشد. در دانشگاه هم زیر نظر استادان رشته عکاسی همین موضوع را ادامه دادم. از عشایر اطراف شهریاسوج در شهرستان بویراحمد و زندگی روزمره آنها، دام، کوچ و مراسم‌شان عکاسی می‌کردم. یکی از روزها زنده‌یاد تورج حمیدیان از استادان دانشگاه هنر با دیدن عکس‌هایم گفت اگر پزشک می‌شدی فقط اقوام خودت را درمان می‌کردی و به بقیه مردم کاری نداشتی؟ چرا ازسایر اقوام و طوایف کشور عکاسی نمی‌کنی؟ حرف‌های استاد اثرگذار بود و با توجه به تجربه کار عکاسی در فضای بویراحمد آن را به کل استان کهگیلویه و‌بویراحمد و با حمایت سازمان امورعشایر ایران به استان‌های همجوار و بعد از آن به کل کشور انتقال دادم. مردم نگاری موضوعی که گویی هیچ وقت تمامی ندارد و همیشه در حال تکمیل شدن است. بعضی افراد‌ی که در قاب تصویرت قرار گرفته‌اند از دنیا می‌روند، نوزادانی به دنیا می‌آیند، برگزاری مراسم‌ عروسی باعث می‌شود افرادی به این خانوارها اضافه و یا کم شوند. تغییر وضعیت‌های حاصل از جریان‌های اجتماعی، اقتصادی و آب‌وهوایی باعث تغییر رویه زندگی عشایر می‌شود و همه این اتفاق‌ها باعث می‌شود عکس و عکاسی در این فضاها هیچ وقت تکراری نشود. مسأله کوچ وقرار گرفتن عشایر در جغرافیا‌های سردسیری و گرمسیری فرم‌های بصری متفاوتی را مقابل لنز دوربین به‌وجود می‌آورند.
وقتی چند شب میهمان عشایر باشی و با آنها زندگی کنی می‌توان به زندگی سخت ومحرومیت‌های اجتماعی آنها پی برد. غفاری با زبان تصویر از این محرومیت‌ها می‌گوید و تأکید می‌کند که در طول تاریخ قلمرو زیادی از خاک ایران دراختیار ایلات و عشایر بود اما امروزه بسیاری از سرزمین‌ها وچراگاه‌های عشایر تبدیل به راه، شهر، شهرک، ویلا‌ و کارخانه‌ شده‌اند و همه اینها باعث می‌شود تا عشایر قید کوچ سنتی را بزنند، تغییر روش کوچ بدهند ویا یکجا نشین شوند. سال‌های دهه 60 همه حرف مسئولان و سفارش‌های آنها حمایت همه جانبه از عشایر بود و همه دستگاه‌ها موظف بودند به عشایر خدمات‌رسانی کنند. متأسفانه این سفارش‌ها رفته رفته بی‌جان وکمرنگ شده‌اند. مثلاً امروز اداره آب و فاضلاب چه خدماتی جز محدودیت و ممنوعیت می‌تواند برای عشایر داشته باشد؟ و یا جایگاه خدمات پزشکی و روانپزشکی برای عشایر کجا است؟ ویا نقش وکاربرد اداره‌های استاندارد و یا صنایع ومعادن در زندگی جمعی ایلات و عشایر به‌صورت تخصصی چیست؟
عشایر یکی از پرمنفعت‌ترین و کم زیان‌ترین گروه‌های اجتماعی و اقتصادی است. در مرزهای کشوربیشترین خدمت را به امنیت کشور می‌کنند، در تولید لبنیات، پروتئین، پشم وچرم نقش انکار‌ناپذیری دارند، آنها بسیار کم توقع هستند. به نسبت سایر کوچندگان در کشور‌های دیگر ما خدمات کمی به آنها می‌دهیم و تکنولوژی روز را در اختیارشان قرار نداده‌ایم، خانه‌هایشان هیچ سندی ندارد، ایل راه‌های آنان را ازبین برده‌ایم، دسترسی بسیار سخت به اینترنت و انرژی سوخت دارند. قدرت جاذبه گردشگری بالایی دارند و ما کمتر از این جاذبه استفاده می‌کنیم. شرایط جوی و خشکسالی‌های پی درپی آسیب زیادی به آنها رسانده‌است. با بزرگ‌تر شدن شهرها و حاشیه نشینی مشکلاتی در مسیر کوچ آنها به وجود می‌آید.
عوامل بازدارنده زیاد زندگی عشیره‌ای موجب عدم رضایت جوان‌ترها و مهاجرت آنها به شهرها و روستاها می‌شود. فضا و آبادی‌های عشایری از نیروی جوان خالی است گویی با آخرین نسل از عشایر روبه‌رو هستیم. دو هفته قبل سفرعکاسی به منطقه عشایری اقلید داشتم آنجا با خانوارهای عشایری روبه‌رو شدم که بی‌جا و مکان شده بودند. به دلایل بالا رفتن قیمت علوفه و داروی دام مجبور شده بودند دام‌هایشان را بفروشند و در زمین‌های کشاورزی کارگری کنند، دیدن این صحنه‌ها خیلی تلخ است.
عکس‌های مستند مردم نگاری رونوشتی از زندگی، یادداشت‌های بصری فرهنگی و بهترین یادگاری است که از یک عکاس مردم‌نگارباقی می‌ماند. عکس‌هایی که اطلاعات زیادی از زندگی مردم به یادگار می‌گذارد. حسن غفاری سفری که اخیراً به ایل بویراحمد داشت و از منطقه عشایر نشین سرداب حاج مهنا عکاسی کرد، این‌گونه می‌گوید: 30 سال قبل از عشایر این منطقه عکاسی کرده بودم. اما درکمتراز نیم قرن، ساختار، شکل وفرم آنها خیلی تغییر کرده است. یا در شهرستان خواف دراستان خراسان رضوی از عشایربلوچ که در جلگه زوزن نزدیک مرز افغانستان اسکان پیدا کرده بودند و پرورش شتر داشتند عکاسی کردم و نکته مهم این بود که اثری از رضایت نیروی جوانی و تداوم نسلی نمی‌بینید. اگر به اطراف سد لار و دامنه‌های قله دماوند که لرهای نهاوندی و عشایر سنگسری ساکن هستند بروید دیگر مثل گذشته خانوارهای عشایری را نمی‌بینید. غالباً گله و شرایطی را می‌بینید که یک چوپان اهل کشور افغانستان از گوسفندان مراقبت می‌کند. این مسأله در بسیاری از مناطق کشور هم دیده می‌شود. ساختار عشیره‌ای وسلسله مراتب ایلی به چشم نمی‌آید وخیلی کمرنگ شده است.
اگر بخواهم مقایسه‌ای در این زمینه داشته باشم می‌توانم به عشایر کشور قطر اشاره کنم. خیلی قبل‌تر برای برپایی نمایشگاه عکس به دوحه قطر رفته بودم. شرایطی فراهم شد که از کوچ‌نشینان قطری عکاسی کنم. نکته جالب اینکه آنجا سیاه چادر و گوسفندان زیادی می‌دیدی اما هیچ خانوار قطری وجود نداشت. خانواده آنها در شهرک‌ها برای تحصیل فرزندانشان اسکان داده شده بودند و درخانه‌های آپارتمانی زندگی می‌کردند. دولت به‌دلیل قدرت بدنی و روحیه دفاعی و جنگ‌آوری از آنها در ساختار نیروی نظامی وپلیس شهری استفاده می‌کرد. برای مراقبت از دام‌هایشان از شهروندان مصری، پاکستانی و سودانی‌ استفاده می‌کردند، خانواده‌های عشایر قطری آخر هفته‌ها به سیاه چادرهایشان برمی‌گشتند و کار را به دست می‌گرفتند تا فرهنگ زندگی عشایری‌شان حفظ شود.همین عشایر یکی از جاذبه‌های گردشگری این کشوراست ودارای امکانات وخدمات رفاهی هستند.
عشایر ایران ظرفیت‌های زیادی در زمینه تولیدات دامی، فرهنگی و اقتصادی در میان سایرکوچ نشینان دیگر دنیا دارد، متأسفانه ما این واقعیت را مورد توجه قرار نمی‌دهیم و به سادگی از آن عبور می‌کنیم. عکس‌های زندگی عشایری می‌توانند بازنمایی معیشت چندهزارساله و عظمت ازدست رفته ایلی در ایران باشند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و پنجاه و نه
 - شماره هشت هزار و دویست و پنجاه و نه - ۲۸ مرداد ۱۴۰۲