افراط‌‌گرایی خودساخته

 سید فواد علوی
پژوهشگر مسائل بین الملل


در چند ماه اخیر قاره اروپا در جای‌جای خود شاهد افزایش خشونت‌ها علیه مهاجرین و پناهجویان بوده است. کشورهای عضو اتحادیه اروپا و به‌طورکلی اروپای غربی در چند دهه اخیر و بویژه پس از فروپاشی شوروی همیشه به‌عنوان مقصدی برای مهاجرت شناخته شده‌اند اما تفاوت‌های فرهنگی و معضلات اقتصادی-امنیتی مسأله مهاجرین و پذیرش پناهجویان همیشه از مسائل چالش‌برانگیز بین کشورهای اروپایی بوده و هست. در بین کشورهای عضو اتحادیه این چالش کمتر است و اتحادیه اروپا سعی کرده تا با اتخاذ سیاستی مشترک این مسأله را مدیریت کند. با این ‌حال کشورهایی مانند یونان، اسپانیا و ایتالیا که گذرگاه ورود پناهجویان به اتحادیه هستند، این بسته‌های سیاستی را ناعادلانه می‌دانند و معتقدند که کشورهایی همچون آلمان و فرانسه در حال قربانی ‌کردن منافع آنان برای در امان ‌ماندن از بحران‌های حول مسأله مهاجرین هستند. علاوه بر این عدم وجود نگاه مشترک سیاسی بین کشورهای عضو اتحادیه و کشورهای اروپای شرقی مانند بلاروس و اوکراین که عضو اتحادیه نیستند نیز چالش‌های خاص خود را آفریده است. برای مثال در سال 2020 پس از آنکه اتحادیه اروپا انتخابات ریاست‌جمهوری بلاروس را به رسمیت نشناخت و متعاقباً تحریم‌هایی بر این کشور وضع کرد، این کشور سعی کرد تا با ایجاد کریدوری برای ورود مهاجرین به اتحادیه از طریق کشور لهستان اتحادیه اروپا را تحت‌فشار قرار دهد. همچنین تفاوتی نیز بین مهاجرت‌های متقدم و متأخر به قاره وجود دارد که ناشی از شدت امواج مهاجرتی است. در موج‌های ابتدایی مهاجرت‌ها، مهاجرین و پناهجویان به علت کمی جمعیت پس از نسل اول تا حدود خوبی در جامعه مقصد حل می‌شدند اما با پیر شدن جوامع اروپایی و افزایش تعداد مهاجرین، کوره ذوب فرهنگی این کشورها توانایی حل‌ کردن این افراد را در خود از دست‌ داده است و باعث به‌ وجود آمدن کلونی‌ها و کاست‌های فرهنگی گوناگون در درون کشورهای اروپایی شده که به چالشی‌تر شدن موضوع کمک کرده است.
با وجود همه اختلاف‌نظرها در داخل قاره، کشورهای اروپایی تا حدودی توانسته بودند این چالش را مهار کنند اما وقوع جنگ داخلی سوریه و بیداری اسلامی در کشورهای شمال آفریقا وضعیت را به نقطه بحرانی رساند؛ درست در زمانی که اتحادیه خیال می‌کرد توانسته بر این بحران فائق بیاید، فتح افغانستان توسط طالبان و شروع بحران نظامی اوکراین وضعیت را از کنترل خارج کرد. با به‌ وجود آمدن چالش‌های اخیر سه مسأله به ‌موازات افزایش تعداد مهاجرین به وجود آمد که می‌توان مجموعه آنها را علت اصلی وضعیت افراط‌گری افسارگسیخته امروز اروپا دانست. تا پیش از بحران اوکراین مهاجرین وارد شده به اروپا عمدتاً از کشورهای درحال‌توسعه بودند و کشورهای اروپایی سیاستی برای تفاوت رفتاری در بین مهاجرین قائل نبودند اما پس از شروع درگیری در اوکراین و مهاجرت اوکراینی‌های اروپایی به کشورهای اروپای غربی وضعیت برای مهاجرین از مبدأ کشورهای توسعه‌نیافته و درحال‌توسعه سخت‌تر شد و خیلی از آنان حتی مشاغل و موقعیت‌های اجتماعی خود را از دست دادند چراکه کشورها و شهروندان اروپایی به‌صورت واضح بین آنان و اوکراینی‌ها تفاوت قائل می‌شدند. این نکته اخیر را می‌توان نقطه آغاز شکاف جدید مسأله مهاجرت
 دانست.
همچنین نباید چالش‌ها و مصایب اقتصادی بحران اوکراین را که باعث افزایش تورم در کشورهایی چون آلمان شده است، در این بین فراموش کرد. در نهایت نیز باید به قدرت‌گیری احزاب راست افراطی اشاره کرد. افزایش تعداد مهاجرین، افزایش تورم به علت تحریم انرژی روسیه همزمان با افزایش هزینه‌های نظامی بیش‌ازپیش باعث سوق یافتن جوامع اروپایی به سمت احزاب راست شد و بر هیچ‌کس پوشیده نیست که این احزاب به تأکید خود بر ناسیونالیسم ملی و مخالفت با مهاجرین شهرت دارند. با قدرت این احزاب فشارها بر پناهجویان و مهاجرین افزایش یافته که این مسأله نیز ضلع چهارم بحران امروز اروپاست. آنچه مسلم است اروپا به دلیل غرور کاذب در پیشبرد سیاست‌های خود امروز درگیر افراط‌گرایی خودساخته‌ای شده است که دائماً در حال بغرنج‌تر شدن است.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و پنجاه و هفت
 - شماره هشت هزار و دویست و پنجاه و هفت - ۲۵ مرداد ۱۴۰۲