آیا دریای مازندران پسرفت کرده است؟

به دنبال خط نرمال ساحلی خزر

عکس‌ها و تصاویر ماهواره‌ای به وضوح پسروی کاسپین(خزر) را نسبت به سال‌های اخیر نشان ‌می‌دهد. در میان شبکه‌های اجتماعی علت پسروی کاسپین را بستن ورودی رودخانه «ولگا» به روی خزر اعلام کرده‌اند. علتی که برخلاف برخی از سیاستمداران که آن را به عنوان یکی از علل پسروی خزر پذیرفته‌اند، از سوی کارشناسان تأیید نمی‌شود و با احتمال از آن صحبت می‌کنند. ولگا بزرگترین تأمین‌کننده آب خزر است و همین مسأله باعث شده تا بسیاری سدسازی روی ولگا را دلیل پسروی کاسپین بدانند. علی سلاجقه رئیس سازمان حفاظت محیط زیست به رسانه‌ها می‌گوید: «ورودی‌های دریای خزر از سوی کشور‌های همسایه بسته شده است؛ مخصوصاً ورودی رود ولگا بسته شده است. از طرفی میزان بارش در کل حوضه آبخیز دریای خزر کاهش یافته است.» او راهکار حل حقابه و آلایندگی کاسپین را در قالب کنوانسیون تهران می‌داند و می‌گوید: «کشور‌های همسایه دریای خزر در زمینه اجرای پروژه‌های مشترک مشکلی ندارند، ولی در زمینه استقرار دبیرخانه کنوانسیون مشکل وجود دارد که اگر این مشکل حل شود، پروژه‌ها قابل استفاده است.» با وجود این کارشناسان آشنا با محیط زیست آبی خزر، می‌گویند پسروی و خشک شدن این دریای بسته بیش از هر کشوری به روسیه و ترکمنستان آسیب می‌زند.

خط نرمال ساحلی دریای خزر کجاست؟
حجت میان‌آبادی، پژوهشگر دیپلماسی آب اعتقاد دارد: «از سؤالات مهم در خصوص پسرفت خزر آن است که تراز نرمال و خط نرمال ساحلی دریای خزر کجاست که براساس آن بتوان میزان پسرفت یا پیشرفت خزر را سنجید و ارزیابی کرد؟»
میان‌آبادی اعتقاد دارد: «اینکه خط ساحلی خزر نسبت به دو یا سه سال، چند ده سانتیمتر عقب‌تر یا جلوتر رفته است، صرفاً دلیل علمی برای پس( یا پیش)روی انسان‌ساز نیست.»
او به تنها سازکار قانونی درخصوص همکاری‌های محیط‌‌زیستی کشورهای ساحلی خزر یعنی «کنوانسیون چهارچوب حفاظت از محیط زیست دریایی دریای خزر» موسوم به «کنوانسیون تهران» که مصوب سال ۱۳۸۲ است، اشاره می‌کند و می‌گوید: «این کنوانسیون و پروتکل‌های ضمیمه آن (۵ پروتکل الحاقی آن) نظیر پروتکل مسکو، پروتکل عشق‌آباد، پروتکل اکتائو و... سازکارهای حقوقی مرتبط با محیط‌‌زیست خزر را برای کشورهای ساحلی خزر تعیین می‌کند.»
از مهم‌ترین و جدیدترین پروتکل‌های الحاقی کنوانسیون تهران، پروتکل موسوم به «پروتکل ارزیابی اثرات زیست محیطی فرامرزی» است که با الگوگیری از کنوانسیون اسپو و صرفاً برای محیط ‌زیست خزر تدوین و تصویب شده است. این پروتکل توسط دولت امضا شد اما هنوز از تصویب مجلس نگذشته است.
کنوانسیون تهران و پروتکل‌های الحاقی آن وظایف و تعهدات محیط‌ ‌زیستی را برای تمام کشورهای ساحلی خزر تعیین و مشخص می‌کند.
میان‌آبادی درخصوص پسرفت/پیشرفت دریای خزر سؤالات جدی مطرح می‌کند و اعتقاد دارد لازم است علمی‌تر به آنها پرداخته شود.
او می‌پرسد تراز نرمال و خط نرمال ساحلی خزر چیست و کجاست؟ این مسأله با بحث رژیم حقوقی خزر کمی متفاوت است؟
دریای خزر در تاریخ خود شاهد پسرفت/پیشرفت‌های متعدد با بازه‌های زمانی بلندمدت (چندصدساله) بوده است. حال سؤال این است که خزر نسبت به خط و تراز نرمال ساحلی خود در موقعیت پسرفت یا هنوز پیشرفت قرار دارد؟
تغییرات در هر اکوسیستم آبی، منبعث از دو عامل طبیعی و انسانی است. سؤال مهم اما بی‌پاسخ دیگر آن است که تغییرات فعلی در تراز و خط‌ ساحلی خزر، چه میزان طبیعی و چه میزان انسان‌ساز است؟
سؤال دیگر آن است که ظرفیت‌های حقوقی و سیاسی کنوانسیون تهران و پروتکل‌های الحاقی آن برای مواجهه و مقابله با اقدامات انسان‌ساز مؤثر روی محیط‌ زیست دریای خزر چیست؟
او همچنین می‌گوید: «اگر قرار بر مصاحبه با رئیس سازمان حفاظت محیط‌ زیست در مورد خزر باشد، به نظر بخشی از محورها حول این سؤالات و موضوعات کلیدی باشد، توصیه می‌شود گزارش‌های تخصصی در خصوص دریای خزر نیز به بررسی این سؤالات کلیدی و مهم بپردازند. هر چند که سؤالات و مسائل محیط‌ زیستی کلیدی خزر به این موارد محدود نمی‌شود.»

پسرفت خزر را نمی‌توان مرتبط با توسعه دانست
بهزاد انگورج، معاون اسبق امور جنگل‌های سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری یکی از مخالفان جدی این اظهارنظر عجولانه است. او می‌گوید: «این روزها روند پسروی دریای خزر را به «بستن ورودی رودخانه ولگا» نسبت می‌دهند، در حالی که دریای خزر یک دریای بسته است و گراف تراز آب دریا از قرن گذشته پسروی‌ها و پیشروی‌های ناشناخته متعددی را نشان می‌دهد و چنان پدیده‌ای را نمی‌توان با توسعه صنعتی و پدیده گرمایش و تخریب محیط زیست مرتبط دانست.»
این کارشناس منابع طبیعی به این موضوع اشاره می‌کند که دبی رودخانه ولگا بیش از ۸۰۰۰ مترمکعب است و کشتی‌های ورودی به بنادر ایران از بنادر آستراخان از مسیر رود ولگا و کانال ولگا-کاسپین وارد بنادر دریای مازندران می‌شوند و می‌گوید: «روسیه تحت تحریم چند جانبه! و دریای سیاه که تحت تهدیدات ناشی از جنگ اوکراین است و بازار از دست رفته اروپا و مسیر طولانی «کانالی و دریایی» دریای سیاه با بازارهای کشورهای شرقی نظیر هند که بازار جدید روسیه است! قطع نظر از پسروی دوره‌ای و خشکیدن بخش شمالی کم‌عمق‌تر دریای خزر! که کلاً فعالیت بازرگانی و شیلاتی روسیه را در شرایط خسارت‌بار قرار می‌دهد، به نظر می‌رسد استفاده از عبارت «بستن ورودی رودخانه ولگا» عجیب‌ترین دلیلی است که می‌توان شنید.»
او نقبی به دهه هفتاد و پیشروی آب دریای خزر می‌زند و می‌گوید: «می‌گفتند روسیه می‌خواهد اراضی جلگه‌ای حاصلخیز مازندران را به زیر آب دریا برود تا کشور ما در محصولات کشاورزی به خودکفایی نرسد!»
او می‌گوید: «گراف‌های تراز آب بندر انزلی و بندر باکو باید برای امثال بنده حاوی این پیام باشد که در دریای بسته و غیر آزاد خزر «بزرگترین دریاچه جهان» علل پسروی و پیشروی دریا ناشناخته! ولی یک امر عادی است.»
به اعتقاد انگورج هر پژوهشگری اگر حتی در قوانین جاری کشور پژوهشی داشته باشد، متوجه این نکته خواهد شد، تقدم اراضی مستحدث بر اراضی ساحلی در عنوان قانون جاری کشور بی‌حکمت نیست.بی‌حکمت نیست که قانونگذار در بند الف ماده یک قانون اراضی مستحدث و ساحلی مصوب ۵۴ برای اراضی مستحدث دریای خزر، تعریف قانونی ارائه داد و عبارت «پایین رفتن سطح آب» را تصریح کرد و در بند الف ماده ۲ عرض اراضی مستحدث را تعیین نمود، اما برای دریاهای آزاد تعریفی برای اراضی مستحدث ارائه نداد.

پسروی خزر غیرعادی نیست
 بهزاد انگورج اعتقاد دارد دریای خزر به شکل غیرعادی پسروی ندارد، این پسروی نیز تکرار پسروی‌ها و پیشروی‌های گذشته است. هیچ‌گاه تراز آب دریای خزر بدون نوسان گزارش نشده است. او تأکید می‌کند: «خسارت روسیه بیشتر از کشورهای ایران، قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان و یا شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی است.»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و پنجاه و هفت
 - شماره هشت هزار و دویست و پنجاه و هفت - ۲۵ مرداد ۱۴۰۲