آیا فروش فیلمهای کمدی عرصه را برای سایر ژانرهای سینمایی تنگ میکند؟ «ایران» این مسأله را بررسی کرده است
فیلمهای اجتماعی عقبتر از شرایط جامعه
مجموع فروش سینمای ایران در حالی به مرز ۳۹۰میلیاردتومان رسیده است که حدود دوسوم از میزان کل فروش سینمای ایران به کمدی «فسیل» (۲۳۳ میلیاردتومان) تعلق دارد. صدرنشینی فیلمهای کمدی اتفاقی بیسابقه در فروش سالانه سینما نیست و فیلمهای طنز در دورههای مختلف نیز عنوان پرفروشترین سال را از آن خود کردهاند. هم پای فیلمهای کمدی اما هر ساله فیلمهای اجتماعی هم فروش خوبی را تجربه کرده و رونق این ژانر سینمایی امیدوارکننده بوده است. یکهتازی آثار طنز در سینمای ایران در شرایطی باعث نگرانی اهالی سینما میشود که فیلمهای اجتماعی سهم کمی از اقتصاد سینما داشته باشند و خطر اضمحلال روند تولید این آثار را تهدید کند. از سوی دیگر با اقبال مخاطبان، بخش قابلتوجهی از سانسهای نمایش و سالنهای سینما از سوی سینماداران در اختیار فیلمهای کمدی قرار میگیرد و فیلمهای اجتماعی سهم کمتری از ظرفیت نمایش سینما دریافت میکنند. فیلمهای کمدی در حالی بویژه در سه سال اخیر درصد قابل توجهی از فروش سالانه سینما را به خود اختصاص دادهاند که کارشناسان این حوزه این اتفاق را امری طبیعی و برآمده از دوران کرونا و شرایط اجتماعی روز میدانند در عین حال اما برخی صاحبنظران این حوزه، نگران کیفیت این آثار و فاصله معنادارشان با طنز فاخر و تأثیر آن بر ذائقهسازی مخاطب هستند.
خطر سیل فیلمهای کمدی
«بعد از انقلاب سلیقه سینمایی تماشاگران ایرانی ارتقا یافته و در منطقه بینظیر است. سینما رفتن و میهمانی رفتن همیشه این کارکرد را داشته که مشکلات را از یاد ببریم. در چنین شرایطی خوب است فیلمهای جدی را جذاب بسازیم، با کمی چاشنی امید یا هیجان...» گوینده این عبارات پرویز اجلالی است. این جامعهشناس سینما با وجود نگرانی برخی فعالان حوزه سینما نسبت به رونق گرفتن سینمای کمدی در گیشه و تأثیر آن بر ذائقه مخاطب اما این خطر را چندان جدی نمیداند.حسین میرزامحمدی که اولین تجربه بلند سینماییاش با مضمونی اجتماعی در تلاش برای رسیدن به رتبههای اول جدول فروش است، نیز معتقد است اکران فیلمهای طنز به دیده شدن بقیه آثار در حال اکران کمک میکند. او همچنین از ضرورت شکلگرفتن تعامل بین مدیران و فیلمسازان برای ساخت آثار اجتماعی پرکشش میگوید: «نمایش فیلمهای شبهکمدی در کنار فیلمهای اجتماعی، باعث دیدن این فیلمها شده و به چرخه سینما کمک میکند. در سینمای جدی با بحران روبهرو هستیم؛ ولی باید با این فیلمها سینما را سر پا نگه داریم. ساخت فیلمهای اجتماعی نیاز به تعامل و اعتماد دارد. هنوز مخاطب به دنبال چنین فیلمهایی است.»مسعود هاشمینژاد، نویسنده «کت چرمی» اگرچه اکران فیلمهای کمدی را عامل بقای فعالیت پردیسهای سینمایی میداند در عین حال نسبت به دورخیز فیلمسازان برای ساخت آثار مشابه اظهار نگرانی میکند: «اگر روند به این شکل باشد، سال آینده با سیل فیلمهای کمدی مواجه خواهیم شد...»
اگر سینما زنده باشد
پیکان انتقادات پرویز اجلالی، جامعهشناس سینما به کیفیت فیلمهای کمدی است. او میگوید: «باید فیلمهای کمدی خوب بسازیم، حداقل کمی بهتر. فیلمی که آقای اطیابی ساخته، داستانش درباره برخورد یک آدم مذهبی سختگیر با یک فرد ژیگول است. در کل فیلمها دعوا سر این دو تاست. بالاخره سوژههای دیگری هم وجود دارد. فیلمهای کمدی این روزها را که با آثار قبل از انقلاب مقایسه میکنم به نظرم برخی از فیلمهای آنموقع حداقل بامزهتر بودند...»
هاشمینژاد در تأیید صحبتهای اجلالی به فرمول فروش فیلمهای کمدی از پناه بردن به فضای باز کشورهای حاشیهای تا ذائقه نوستالژیپسند مخاطب ایرانی اشاره میکند و میگوید:«این امری معمول و متداول شده که فیلمسازان سراغ الگوهای فروش آزمون پسداده بروند.»
پرویز اجلالی ضمن تأکید دوباره بر دانش سینمایی بالای مخاطب امروز در ادامه میافزاید: «بعد از انقلاب جوانهای تحصیلکردهای که به سینما میرفتند زیاد شدند. کیفیت فیلمهای سینمایی ایران هم بالا رفته است. به هر حال سینماگر کاربلد از ظرفیت مخاطب خود شناخت دارد. ضمن اینکه با در دسترس بودن فیلمهای روز جهان، تمایل به دیدن فیلمهای ایرانی کمتر شده است. به خاطر گسترش جهان ارتباطات جوانها خیلی خودشان را وابسته و محصور در مرز کشورشان حس نمیکنند. از هر جا میتوانند به هر چیزی در هر جای دنیا علاقهمند باشند و فکر میکنند هر جایی هستند؛ بنابراین تماشاگر تحصیلکرده نسل جدید از خیلی چیزهای ایرانی از جمله سینمای ایران جدا شده است و این باعث تأسف است. اگر سینما زنده باشد و اجازه بدهند که رشد کند، دوباره مخاطبش را جذب سینمای ملی خواهد کرد. به قول مهندس بهشتی ما در هیچ جایی مثل سینما متکی به خود نبودیم. حیف است که این صنعت و توانمندیهای آن از بین برود.»
حسین میرزامحمدی ضمن تأیید صحبتهای این جامعهشناس، اضافه میکند: «گیشه سینما در یک سال گذشته نشان داد که سینمای دغدغهمند با موضوعات اجتماعی مخاطب خود را وارد سینما میکند؛ بنابراین اگر اعتماد و تعامل دو سویه بین فیلمسازان و مدیران شکل بگیرد و قدرت قصهگویی را جدی بگیریم -در نهایت فرهنگ ما از فرهنگ قصهگویی و هزار و یک شب میآید_ و سراغ موضوعات و سوژههای متفاوت برویم، مخاطب به سینمای ایران وفادار خواهد ماند. در نهایت این را هم فراموش نکنیم که وظیفه فیلمساز دادن راهحل نیست بلکه نشان دادن بخشی از سایه روشن جامعه است. یک تلنگر هم بزنیم، کار خودمان را انجام دادهایم.»
این سینما کاراکترهای غایب زیادی دارد
زهرا اردکانیفرد، مدرس و پژوهشگر حوزه زنان و رسانه در این گفتوگو در تکمیل صحبتهای میرزامحمدی بر لزوم انسجام رابطه بین دانشگاه و سینمای اجتماعی تأکید کرده و میگوید: «خیلی وقتها با دیدن فیلمهای اجتماعی به خودمان میگوییم کاش پیوند سینما و دانشگاه بیشتر بود. ما در دانشگاه موضوعات اجتماعی را بررسی میکنیم که ۵، ۶ سال بعد روی پرده سینما دیده میشود. هر سال پس از دیدن فیلمهای جشنواره غبطه میخورم موضوعی که امسال دغدغه سینما شده را ما حداقل 6 سال پیش در دانشگاه مطرح کرده و برای آن سلسله نشست تخصصی برگزار کردهایم. ضمن اینکه با پیوند سینما و دانشگاه، موضوعات جذاب و دغدغههای واقعیتر به فیلمهای اجتماعی راه پیدا خواهند کرد. من فکر میکنم اگر مخاطب خودش را در سینما ببیند، جذب آن خواهد شد...»
پرویز اجلالی در تکمیل صحبتهای اردکانیفرد میافزاید: «علاوه بر این، مردم وقتی واقعیت را ببینند جذبش میشوند. اگر نه میروند سراغ فرار از واقعیت و میشود فیلمهای کمدی و شبهکمدی مبتذلی که ساخته میشود...»اردکانیفرد در ادامه به جای خالی شخصیتهای غایب زن در سینمای ایران اشاره و تأکید میکند: «در حوزه زنان که من بیشتر بر آن تمرکز دارم باید بگویم من هیچ وقت شخصیتهای شبیه خودم را روی پرده سینما ندیدم. خیلی از تمهای شخصیتی زنان در سینما غایب است. چرا مخاطب بیاید فیلمی که او را نمایندگی نمیکند ببیند؟ هر چه بیشتر طیفهای مختلف افراد جامعه را در سینما ببینیم، اقبال به سینما بیشتر خواهد شد. البته من از حوزه زنان و حوزه تخصصیام میگویم، احتمالاً در مورد کاراکترهای مرد هم همینگونه است. من احساس میکنم این سینما کاراکترهای غائب زیادی دارد که دوست دارند خودشان را در سینما ببینند.»