نقشه راه امیدآفرینی در جامعه

حکمت امیدواری

«برقراری عدالت» در ارتقای امید اجتماعی سهم عمده‌ای دارد

«امید» با اینکه تجلیات فردی دارد اما اساساً یک مفهوم جمعی است و در ساحت برساختی جامعه شکل می‌گیرد؛ یعنی اینگونه نیست که فردی در جامعه امیدوار و دیگری ناامید باشد بلکه امید مفهومی جمعی است که در یک فضای بین‌الاذهانی شکل می‌گیرد و زمانی اتفاق می‌افتد که افراد نسبت به آینده خود افق روشن و قابل محاسبه‌ای داشته ‌باشند و احساس‌ کنند که آینده بهتر از وضعیت کنونی است و راه‌حل‌هایی را برای مسائل و چالش‌هایشان متصور باشند.

دکتر علی انتظاری
رئیس دانشکده علوم‌ اجتماعی دانشگاه علامه‌طباطبایی

جامعه آراسته به فضیلت «امیدواری»
در «جامعه امیدوار» افراد بیشتر به قواعد و قوانینی که در جامعه وضع‌ می‌شود،‌ متعهد هستند و در نتیجه کمتر به کجروی و بزه گرفتار می‌شوند. به این اعتبار، می‌توان گفت کارکرد اصلی امید در جامعه، التزام به هنجارهای اجتماعی است.
 فراتر از اهتمام به قوانین، افراد در یک جامعه امیدوار نقش و مسئولیت خود را همدلانه و توأم با نشاط و شادی انجام می‌دهند و با رغبت کارهایشان را پیش می‌برند؛ چراکه احساس می‌کنند نقش و مسئولیت‌شان، آنان را به اهداف‌شان نزدیک‌تر می‌کند. بنابراین، کسانی که امیدوارترند قاعدتاً با سازمانی که با آن کار می‌کنند همکاری، همراهی و همدلی بیشتری دارند. از همین رو است که می‌گوییم ارتقای امید در جامعه می‌تواند افراد را بهنجار کند.
از دیگر آثار و مواهب خلق امید در جامعه «مشروعیت نظام ‌سیاسی» است. البته مشروعیت نظام‌ سیاسی در عین اینکه از آثار امید است، خود عامل امید هم هست. جامعه امیدوار به نظام سیاسی، اجتماعی و اجرایی خود باور دارد و معتقد است که نظام حکمرانی‌اش می‌تواند جامعه را به اهداف مورد نظرش برساند.
  افزایش امید در جامعه با مدیریت مردمی
یکی از راهکارهای ایجاد امید جلوگیری از بیگانه‌ شدن مردم است. اما متأسفانه اقداماتی که اغلب دولت‌های مدرن یا شبه‌مدرن به شکل متمرکز انجام می‌دهند، مردم را از فعالیت در عرصه‌های مختلف دور می‌کنند؛ برای مثال، شهرداری بدون نظرخواهی از مردم تصمیم می‌گیرد که در بخشی از شهر تونل یا پل‌هوایی بزند و گویی مردمی که در آن قسمت از شهر زندگی می‌کنند، هیچ سهم و نقشی در معماری و طراحی شهری‌شان ندارند. این نوع اقدامات که البته تنها اختصاص به نهادهای مدرنی چون شهرداری ندارد، اهتمامی در جهت «بیگانه‌سازی مردم» است. این در حالی است که یکی از راه‌های افزایش امید، حرکت دادن مردم از «بیگانگی» به سمت «یگانگی» است؛ مردم باید احساس کنند که شهریار شهرشان هستند. این همان چیزی است که می‌توان از آن به مثابه «مردمی بودن» یک جامعه حرف ‌زد. این مردمی‌بودن زمانی محقق می‌شود که از قدرت، سیاستگذاری‌ها و تصدی‌گری‌ها تمرکززدایی شود. این امر زمانی اتفاق می‌افتد که مردم خود امور جامعه‌شان را برعهده بگیرند و با آن امور، احساس یگانگی کنند. یک زمانی مردم متولی اداره مساجد بودند اما امروز مسجد را هیأت امناء و اجاره مغازه‌های آن تأمین مالی می‌کند و نیازی به مردم ندارد. در مدیریت‌های مدرن، وقتی مردم از اداره امور کنار می‌روند نباید از مراجعه کم جوانان به مساجد یا کم اثر شدن کارکرد مساجد پرسش ‌کنیم.
بنابراین، یکی از راه‌های خلق امید در جامعه «مردمی کردن امور» و جلوگیری از بیگانه‌شدن مردم با امور جاری‌شان است. البته این تلقی از مردمی بودن با نگاه مشارکتی‌ که در نظام‌های سرمایه‌داری وجود دارد، متفاوت ‌است. در این نظام‌ها یکسری برنامه‌های توسعه‌ای طراحی می‌شود و طی آن کوشش می‌شود تا مردم را برای مشارکت با این برنامه‌ها متقاعد کنند؛ غافل از اینکه این برنامه‌ها از اساس، برنامه‌هایی بیرون از متن و مطالبه جامعه است و از متن و بطن جامعه برنخاسته ‌است.
در مردمی‌ شدن امور، مردم خواسته‌های خود را عملیاتی می‌کنند و دولت زمینه و تسهیلات آن را فراهم می‌کند. در واقع کارگزاران و دولتمردان به مردم کمک می‌کنند تا مطالبه و تصمیم مردم عملیاتی شود که تحقق این مهم، منوط به احیای اجتماعات ‌محلی است. متأسفانه سیاست‌های متفاوتی که ما در عرصه‌های مختلف داشته‌ایم به نوعی محله و واسط‌های بین اجتماعات و مردم را تضعیف کرده‌ است و بر عهده ماست که امروز مجدد این نهادهای واسط و روندهای تسهیلگر را احیا و تقویت کنیم.
 
همسایگی امید و عدالت
مؤلفه دیگری که در امیدآفرینی در جامعه نقش مهم و کلیدی دارد مسأله «عدالت» است. قطعاً زمانی افراد نسبت به آینده امیدوار خواهند بود که احساس بی‌عدالتی نکنند و همه در برخورداری از امکانات و فرصت‌ها از شانس مساوی برخوردار باشند؛ بویژه در حوزه آموزش و پرورش.
«عدالت آموزشی» را باید کودکان از همان ابتدا که وارد مدرسه می‌شوند، احساس‌ کنند و این حس برخورداری از عدالت در آنان نهادینه شود و زمانی که وارد یک جامعه بزرگتر می‌شوند، به جامعه نگاه مثبت و امیدوارانه‌ای داشته‌ باشند و احساس کنند که با تلاش می‌توانند از امکانات و فرصت‌ها بهره بیشتری داشته باشند. همچنین برخوردار کردن جامعه از «عدالت اجتماعی»، «عدالت سیاسی»، «عدالت اقتصادی» و «عدالت فرهنگی» می‌تواند گام‌های بلندی برای خلق امید در جامعه باشد. از این رو است که اجرای عدالت از دغدغه‌های اساسی دولتمردان در حکمرانی مطلوب است.
 
باور به کارآمدی حاکمیت
«باور به کارآمدی حاکمیت» نکته بسیار مهمی است که در خلق امید در جامعه نقشی اساسی دارد. به همین دلیل هم هست که دشمنان برای مخدوش کردن امید در میان مردم «کارآمدی حاکمیت» را نشانه رفته‌اند و می‌کوشند با سیاه‌نمایی از عملکرد آنان، مردم را نسبت به آینده و بهبود وضعیت جامعه ناامید کنند. در این شرایط متأسفانه، برخی افراد هم به جای روشنگری از مسائل، آب به آسیاب دشمن می‌ریزند. البته این به معنای نفی رویکرد انتقادی نیست؛ اما اگر رویکرد انتقادی توأم با تلاشی برای سازندگی نباشد، به کاهش امید در میان مردم می‌انجامد.
متأسفانه، مواجهه‌های شبه‌روشنفکری با مسائل جامعه، سهم مهمی در کاهش امید عمومی دارد. این در حالی است که دولت علیرغم اینکه در تحریم‌های بسیار سخت و سنگین امریکا و کشورهای اروپایی بسر می‌برد اما توانسته است اکثر امور جاری کشور را به خوبی مدیریت کند. در این فضا، لازم است دلسوزان جامعه «و نه لزوماً دلسوزان نظام» و همه کسانی که به آینده این جامعه دلبسته‌اند حداقل در کنار نقاط ضعف، به نقاط قوت مدیریت و داشته‌هایمان اذعان کنند؛ مانند اینکه با درایت مقام معظم رهبری و مسئولان سه قوه، در جهان حضور قدرتمندی داریم و ایران قوی را بارها و بارها به رخ دشمنان کشیده‌ایم؛ همه اینها بر «کارآمدی حاکمیت» و «همراهی مردم» گواه می‌دهد.
این نقاط قوت باید از طریق رسانه‌ها و اهالی نظر و نخبگان برای جامعه تبیین شود و پیوسته مردم را به آن ارجاع دهیم تا به داشته‌هایمان و نقاط قوت‌مان مباهات کنیم. این در حالی است که نقاط ضعف و ناکارآمدی‌ها را هم باید متذکر ‌شویم تا اصلاح شوند. چنین رویکردی یکی از راه‌های خلق امید و امیدآفرینی در جامعه است که بخش اعظم این مأموریت را باید از رسانه‌ها و اهالی دانشگاه انتظار داشت که بازتابی امیدآفرین از جامعه و خوانشی واقع‌بینانه از مسائل جاری داشته باشند.

 

بــــرش

وقتی امید نفس می‌کشد...

یکی از راه‌های خلق امید در جامعه، باور به کارآمدی حاکمیت است و اتفاقاً به همین دلیل هم هست که دشمنان برای مخدوش کردن امید در میان مردم «کارآمدی حاکمیت» را نشانه رفته‌اند و می‌کوشند با سیاه‌نمایی از عملکرد آنان، مردم را نسبت به آینده و بهبود وضعیت جامعه ناامید کنند. البته این به معنای نفی رویکرد انتقادی نیست. اما اگر رویکرد انتقادی توأم با تلاش برای سازندگی نباشد، به کاهش امید در میان مردم می‌انجامد. بخش اعظم این مأموریت را باید از رسانه‌ها و اهالی دانشگاه انتظار داشت که بازتابی امیدآفرین از جامعه و خوانشی واقع‌بینانه از مسائل جاری داشته باشند.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و پنجاه و سه
 - شماره هشت هزار و دویست و پنجاه و سه - ۲۱ مرداد ۱۴۰۲