جایگاه صنایع دستی در برنامه هفتم توسعه کجاست؟
دستهای ارزآور
حجتالله مرادخانی
مدرس دانشگاه
باز هم صنایع دستی جایگاه قابل دفاعی در متن منتشر شده لایحه برنامه هفتم ندارد و به نظر میرسد که از قلم افتاده است. تنها یکبار در ماده 82 در فصل 17 لایحه برنامه هفتم توسعه_ که به بخش میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی اختصاص یافته است- از صنایع دستی نام برده شده است؛ آنجا که به ارتقای میزان صادرات صنایع دستی اشاره دارد و میگوید، رقم صادرات باید از 24 میلیون یورو در سال 1401 به 490 میلیون یورو در سال پایانی برنامه هفتم توسعه برسد. ولیکن هیچ توضیحی، هیچ بندی، هیچ تبصرهای مبنی بر اینکه چگونه قرار است این افزایش اتفاق بیفتد، آورده نشده است. دیگر در هیچ کجای فصل 17 لایحه برنامه هفتم توسعه اشارهای به صنایع دستی نمیشود و دیگر حکمی در ارتباط با صنایع دستی نمیبینیم. یعنی در واقع، در برنامهای که سرنوشت کشور را از سال 1402 تا سال 1406 تعیین میکند و طبیعتاً لایحههای بودجه سالانه و تخصیص منابع و اعتبارات همگی با نگاه به این سند بالادستی اختصاص خواهد یافت، چرا باید صنایع دستی از قلم بیفتد. صنایع دستی، حوزهای بهشدت راهبردی و با ظرفیت خوب است، چه تفاوتی میان صنایع دستی، گردشگری و میراث فرهنگی است که ما در فصل 17 برای میراث فرهنگی و گردشگری مادههای متعدد داریم اما برای صنایع دستی هیچ مادهای نداریم. این سؤالی است که باید از مدیران میدانی حوزه صنایع دستی پرسید که در 2 سال گذشته که دستگاهها و سازمانهای مختلف در تلاش بودند با رایزنی بتوانند احکام بیشتری در حوزه خودشان در بطن برنامه هفتم توسعه جای دهند، چرا این عزیزان دفاعی منجر به نتیجه در این حوزه نداشته اند. به نظرم باید وزارت میراث فرهنگی نسبت به این قضیه، واضح و مبرهن پاسخ دهد.
نکته دیگر این است که به هر حال یکی از وظایف معاونت صنایعدستی وزارت میراث فرهنگی تلاش برای پررنگ کردن صنایع دستی در قالب اسناد بالادستی در برنامه هفتم توسعه است. اینجا هم کار چندانی صورت نگرفته است. به هر حال این وزارتخانه یک معاونت حقوقی دارد و از رهگذر آن میتواند لابی کند اما در عمل چیزی نمیبینیم و من شما را ارجاع میدهم به متن برنامه هفتم توسعه که هیچ خبری از صنایع دستی نیست. ای کاش معاونت صنایع دستی توضیحی واضح میداد که چرا این اتفاق به این شکل صورت گرفته و این قضیه بسیار مهم و قابل تأملی است و تبعاتش الان در نمیآید.
از منظر اقتصادی(رشد اقتصادی) نیز در فصل اول برنامه هفتم توسعه، پیشبینی کردند که از 1402 تا 1406 باید متوسط رشد سالانه 23 درصد برای صادرات غیرنفتی محقق شود. در سنوات گذشته همیشه صنایع دستی و فرش دستباف بخش مهمی از این فصل بوده است. وقتی یک سرفصل به این مهمی در حوزه صادرات غیرنفتی داریم، چرا در روند توسعه اقتصادی و در روند فصل مربوط به رشد اقتصادی برنامه هفتم توسعه، صنایع دستی فراموش شده است. این ظرفیتی است که میتواند صادرات غیرنفتی ما را به طور محسوسی رشد دهد و ارزآوری کند، طبیعتاً زمینههای پایداری برای ایجاد اشتغال به ویژه در نواحی دور از مرکز و ایجاد زیرساختهای صنعتی و اشتغالهای عمومی برای دولت هم دشوار است و هم مستلزم هزینههای بسیاری است.
کاری که ما میتوانیم از رهگذر حمایت و رونق صنایع دستی با حداقل هزینههای ممکن، در بهترین و اثربخشترین شکل ممکن اشتغالش به وجود آوریم و وقتی در اسناد بالادستی از آن غافل بمانیم مانند این میماند که به دست خودمان فرصتی را سوزانده و حتی نبینیمش. این حسرت بزرگی است و طبیعتاً وقتی حوزه صنایع دستی در برنامههای توسعه و اسناد بالادستی دیده نشود تبعاتی مانند تعطیلی کارگاههای این حوزه را می تواند در پی داشته باشد. به جبران تعطیلی کارگاههای صنایع دستی و بیکاری ناشی از آن به احتمال خیلی زیاد، داورها باید از طریق دولت، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و همچنین وزارت کشور و نهادهای متولی حوزه اشتغال و بهبود وضعیت اجتماعی در کشور اعتبارات، تسهیلات، پول، انرژی، وقت، سرمایههای مادی و معنوی صرف شود تا بیکاری به وجود آمده از بین برود. ما چرا بدون هزینه و یا با حداقل هزینه از ایجاد بیکاری جلوگیری نکنیم تا بعداً با صرف هزینه فراوان اشتغالزایی کنیم؛ آن هم اشتغالی که ریشه در فرهنگ و هویت کشور ما دارد و میتوان با صادرات محصولاتش، هر کدامش به مثابه یک سفیر فرهنگی نام و آوازه ایران را در دنیا به نیکی و زیبایی به تصویر بکشاند.
بــــرش
رقم صادرات باید از 24 میلیون یورو در سال 1401 به 490 میلیون یورو در سال پایانی برنامه هفتم توسعه برسد. ولیکن هیچ توضیحی، هیچ بندی، هیچ تبصرهای مبنی بر اینکه چگونه قرار است این افزایش اتفاق بیفتد، آورده نشده است.