اول ایمنی، بعد کار
سمیه گلپور
رئیس کانونعالی انجمنهای صنفی کارگری کشور
به تناسب رشد و گسترش صنعت و تولید میان جوامع انسانی، اهمیت ترویج فرهنگ آموزش ایمنی و بهداشت کار نیز ارتقا یافته است. آنچه مهمتر از سوددهی یک واحد شغلی است، حفظ و صیانت از سلامت نیروی کار انسانی است که مقدمه توسعه پایدار است. کارفرمایانی که در اندیشه حفظ و ارتقای سرمایهشان هستند امروزه به این حقیقت اذعان دارند که هر واحد سرمایهگذاری در بخش آموزش ایمنی میتواند بیش از پنج برابر برگشت سرمایه را به دنبال داشته باشد. حفظ و صیانت از نیروی کار و توجه ویژه به ایمنی کار یکی از پایههای سند ملی کار در جمهوری اسلامی ایران است و یکی از مهمترین راهبردهای سازمان جهانی کار در برخورداری کارگران از حقوق کار محسوب میشود.
با این وصف باید ضریب توجه سرمایه به شکل تصاعدی ارتقا یابد و در حوزه برنامه در راستای ارائه آموزشهای روز دنیا در مقوله ایمنی لازم است اقداماتی صورت گیرد تا کارگران در مواجهه با مخاطرات موجود اقدامات اصولی انجام دهند، همچنین بهرهمندی کارگران از تجهیزات حفاظت فردی، ایجاد رویکردهای مدیریتی صحیح در مسأله ایمنی میان کارفرمایان، شناسایی صحیح مشاغل و ارزیابی ریسک آنها و ارزیابیهای کلی دورهای کارگاههای موجود باید یکی از پراهمیتترین استراتژیهای حوزه اشتغال تلقی شوند، اما این در حالی است که بهرغم وجود قوانین الزامآوری نظیر مواد ۸۵، ۹۱، ۱۹۳ و ۱۹۶قانون کار که موجب تصویب آییننامه ایمنی کارفرمایان، کارگران و کارآموزان در سال ۱۳۸۹ در شورایعالی حفاظت فنی شد، هنوز هم شاهد حوادث تلخ و ناراحتکنندهای هستیم که نه تنها نیروی کار فعال را از چرخه تولید خارج و حرکت چرخدندههای توسعه کشور را کند میسازد بلکه در پس ماجرا خانواده را فلج کرده و از کارکردهای اصیل خود خارج میکند؛ خانوادهای که با ازکارافتادگی سرپرست یا فوت او در اثر حوادث ناشی از کار، یا به مشاغل کاذب روی میآورد یا دچار آسیبهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... میشود. اگر فرد شاغل آسیبدیده از حوادث ناشی از کار بیمه باشد، میتواند از حداقل حمایتهای موجود بهرهمند شود اما اگر این موضوع یعنی پوشش بیمهای را نیز نداشته باشد، فنای خانواده این اصلیترین رکن جامعه، امری دور از ذهن نخواهد بود.
مسأله تحصیل، ازدواج، تفریح و رفاه خانواده کاملاً تحتالشعاع قرار گرفته و تأمین حداقلهای معیشت، اولویت خانواده آسیبدیده خواهد شد و با این روند هر روز بر جامعه آماری تحت پوششهای نهادهای حمایتی همچون کمیته امداد امام خمینی(ره) و سازمان بهزیستی کشور افزوده میشود. آسیبی که با توسعه آموزشها و نظارت بر حسن اجرای آن و تفسیر تفکیک و تکلیفمداری رسانههای مؤثر در حوزه آموزش حفاظت ایمنی و بهداشت کار، میتواند کاهش یابد. حال سؤالی که باقی میماند این است که متولی فرهنگسازی برای این امر خطیر یعنی ارتقای بهداشت و ایمنی کار چه کسی یا چه نهادی است و چرا کودکان و نوجوانان که ساعتها با رسانههای گوناگون محشور هستند حتی چند ثانیه با این دسته از مسائل آشنا نمیشوند؟ ما برای برنامهسازی مؤثر حتی میتوانیم از خود کارگران آسیبدیده یا خانوادههایشان استمداد بطلبیم تا با طرح تجربیاتشان، چراغ ذهنهای خاموش در حوزه ایمنی را روشن کنند.
آموزش ایمنی شغلی باید از کودکی در ذهن بنشیند به همین منظور نیاز داریم آموزشها ابتدا از مهدهای کودک آغاز شود و در مراحل بعد به مدارس و دانشگاه کشیده شود. این امر سبب میشود کودکان هم نقش مهمی در حفظ سلامتی پدران و مادران شاغل خود داشته باشند. در حوزه آموزش حتی چند تبلیغ گذرا در خصوص استفاده از کلاه ایمنی در بیلبوردهای شهر هم میتواند درصد رعایت و استفاده از این قبیل تجهیزات حفاظتی را بشدت ارتقا دهد. در سیاستگذاری آموزش حفاظت ایمنی و بهداشت کار باید از شخص گذر کرد تا عمیقتر به موضوع نگاه شود. در حوادث کار در ظاهر امر فقط یک نفر آسیب میبیند یا فوت میکند اما در پس ماجرا یک خانواده با روی دادن آن آسیب دچار چالش میشوند و صدمه میبینند. نگاه سیاستمداران باید عمیق باشد تا در برنامهریزیها با توجه به همه ابعاد حوادث ناشی از کار، قوانین و مقررات را وضع و اجرا کنند.