روی مرز تابآوری
آزاده سهرابی
روانشناس
موضوع فقط گرانی مسکن نیست؛ یا گرانیهایی که این روزها سراغمان آمده است. چیزی که در دنیا بعد از کرونا بسیاری از مردم هم تجربهاش میکنند؛ موضوع بر سر این است که بحرانها در زندگی روزمره تمامی ندارد. از دست دادن شغل، سوگ، طلاق، ورشکستگی، موفق نشدن در یک آزمون پس از مدتها تلاش و... زندگی بالا و پایینش زیاد است. همه اینها به ما میگوید که استرس جزئی از زندگی روزمره انسان است و هر چقدر این انسان در زندگی اجتماعی و مدرنیته بیشتر غوطه میخورد، استرسها هم بیشتر میشود. هر چند این بر عهده دولتمردان و مسئولان است که با توجه به اقتضائات زندگی فضا را برای داشتن راههای گریز از استرس آماده کنند، اما ما خودمان چه سهمی برای تابآوردن در مقابل استرسها داریم؟ درست این است که در فضاهای شهری به قدر کافی امکاناتی عمومی باشد تا افراد بتوانند برای گریز از استرسها کمی به آرامش برسند اما واقعیت این است که ما از استرسهای روزمره این روزها به شهر هم نمیتوانیم پناه ببریم و شلوغی، گرما، ترافیک و... این فضا را محدود کرده است مگر معدود جاهایی در شهر که میتوان کمی از تنشها دور شد اما حالا راه چیست؟
انسان امروز راهی جز گشتن درون خودش و پیدا کردن راهحلهایی شخصی برای کاهش اضطرابها ندارد در غیر این صورت تبعات استرس زندگی فردی، سلامت جسمی و روانی و زندگی اجتماعی او را چنان بهم گره میزند که خودش بر استرسهای دیگر خواهد افزود. سالهاست واژهای در روانشناسی به عنوان متغیری که میتواند تضمینکننده سلامت روان در بحرانها باشد، مطرح است و آن چیزی نیست جز تابآوری! افرادی که تابآور هستند مجموعهای از ویژگیهای فردی را دارند که برخی از آنها آموختنی است و برخی نیز جزئی از خصوصیات سرشتی آنها. همدلی بالا، مهارت خوب گوش کردن به دیگران، قدرت تمرکز، انتخاب سبک زندگی سالم از جمله دقت در خواب کافی، مهارتهای ارتباطی مؤثر، توانایی مثبت اندیشیدن، قدرت تحلیل، قدرت حل مسأله، کمتر تحت تأثیر دیگران بودن و... برخی از این ویژگیهاست. حالا مدتهاست همه جا در فضای مجازی تبلیغ اعتماد به نفس میکنند و حتی گاهی به اشتباه خودمحوری جایگزین اعتماد به نفس شده است! اما واقعیت این است که داشتن عزت نفس این روزها بیشتر به کار میآید. شاید بپرسید تفاوت این دو چیست. در اعتماد به نفس فرد این اعتماد را به خودش دارد که میتواند از پس یک کار به خوبی بر بیاید. مثلاً میتواند فلان مشکل را حل کند یا فلان کار را به خوبی به سرانجام برساند. اما فردی که عزت نفس دارد میداند برخی جاها ممکن است به قدر کافی هم نتواند خوب باشد یا مهارت لازم را نداشته باشد یا مشکلی در کارش باشد و در مقابل نقدها یا دیدن آن ضعفها خود را نمیبازد. او در مقابل ناتوانیهای خود اعتماد به نفس دارد. از آنجایی عزت نفس اهمیت دارد که ما نمیتوانیم در چنین زندگی پیچیدهای از پس همه چیز بر بیاییم. این دروغ بزرگی است که همه چیز همیشه یا یک روز عالی خواهد بود. ممکن است ما هیچ وقت نتوانیم به سطح ایدهآلی از خواستههای خود برسیم اما آنچه داریم و لذت از آن، تکلیفش چه میشود؟ فرد تابآور به داشتههایش چنگ میزند و خود را بالا میکشد، به خودش دلداری میدهد و میداند که در مسیرهای سخت تنها نیست. او پیشتر با مهارتهای اجتماعی توانسته حمایت اجتماعی را کسب کند و حالا به دادش میرسند. او به دیگران خوب گوش داده و حالا به خوبی شنیده میشود. او هیجاناتش را غریبه نمیداند و از آنها کمک میگیرد. او با جسمش به خوبی رفتار کرده و حالا در مقابل سختیها تاب میآورد. آنها باور دارند «فردا، روز بهتری» خواهد بود و هدف و امید دارند. افراد تابآور مسئولیت بخشی از مشکلاتی که امروز سر راهشان هست را میپذیرند. مدام در حال سرزنش دیگران نیستند و همین باعث میشود احساس کنترل بر زندگی داشته باشند. تابآوری نوعی از سازگاری است که آموختنی است. سازگاری جایی بیرون از فاجعه انگاری ایستاده است و برای همین فرد تابآور میبیند و میداند که این روزها قیمت مسکن گران است، ممکن است مجبور باشد مدتی را در سختی زندگی کند اما دنبال راهی میگردد و متوقف نمیشود. گرچه حتماً بحرانهای متعدد میتواند تابآوری را شکننده کند اما بهتر است ما همیشه روی نقطهای ایستاده باشیم که باور کنیم «فردا روز بهتری» خواهد بود.