صفحات
شماره هشت هزار و دویست و چهل و دو - ۰۴ مرداد ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و دویست و چهل و دو - ۰۴ مرداد ۱۴۰۲ - صفحه ۲۴

آیین محرم درموزه‌ها

رضا دبیری‌نژاد
موزه‌دار

آیین‌ها نمونه برجسته میراث‌های ناملموس محسوب می‌شوند و امروزه وقتی صحبت از میراث فرهنگی می‌شود دیگر فقط معطوف به میراث‌های مادی نیستیم بلکه همه انواع میراث‌ها مانند سنت‌ها و آیین‌ها را هم مد نظر قرار داریم.
ملت‌هایی که دارای قدمت و تنوع فرهنگی بیشتری هستند و از این‌رو میراث‌های فرهنگی بیشتری دارند در کنار میراث‌های مادی با میراث‌های غیرمادی نیز بیشتر رودررو هستند و در واقع این موضوع برای آنها یک موضع فرهنگی اجتماعی جدی است. این گونه است که برای ملت‌های مسلمان و بویژه شیعیان در ایام مذهبی که آیین‌ها و مناسکی چون سوگواری‌ها و تعزیه‌های محرم نمود پیدا می‌کند این بخش به مثابه میراث فرهنگی به یک موضوع در مدیریت این حوزه مطرح می‌شود که پرسش‌هایی را در هر کدام از قالب‌های مرتبط می‌تواند در معرض توجه قرار دهد.
یکی از پرسش‌هایی که می‌توان مطرح کرد این است که آیین‌ها و مناسک محرم در موزه‌ها چه جایگاه و نمودی داشته‌اند؟ از دو دهه پیش‌تر با طرح شعار موزه‌ها و میراث غیرملموس(میراث معنوی) این موضوع مطرح شد که موزه‌ها باید از میراث‌های مادی پا را فراتر بگذارند و به میراث‌های زنده و رفتاری و اعتقادی بشر نیز توجه کنند و راهکارهایی برای حضور آنها در موزه بیابند، چرا که اگر فرهنگ یا میراث فرهنگی یکی از موضوعات کلیدی موزه‌ها است آنها نباید نگاه خود را محدود به بخشی از این موضوع نمایند و از سوی دیگر فرهنگ را نمی‌توان ناقص و نیمه روایت کرد.
در نظر داشته باشیم هدف تنها نمودهای فرهنگی نیست بلکه تلاش بر آن است که از پنجره این نمودها و نشانه‌ها به خود فرهنگ و باورهای بشری دست یافت. عدم حضور میراث‌های غیرملموس مانند آیین‌ها در موزه‌ها همین روایت ناقص است و روایت به هم پیوسته میراث‌های مادی در کنار میراث‌های غیرمادی یا به عبارتی آثار تاریخی برجای مانده در میان بافت فرهنگی که آنها را در برگرفته است سبب می‌شود تصویر دقیق‌تر و کامل‌تری از فرهنگ در موزه‌ها ظهور نماید و ادراک بهتری شکل بگیرد.
حال سؤال اینجاست که با وجود قدمت دیرینه آیین‌های محرم و کثرت و تنوع آنها در فرهنگ ایرانی چرا این میراث زنده به موزه‌ها راه نیافته‌اند؟ اگر ایام محرم نگاه دورنمایی به آیین‌ها داشته باشیم مشاهده می‌کنیم که یک موزه زنده فرهنگی در کشور جان گرفته است اما وقتی همین نمودها به موزه می‌رود دیگر آن جلوه و روایت لازم را ندارد، زیرا میان فضا و کارکردهای آیین‌های محرم و بیان موزه تمایز و گاه تضادی وجود دارد.
آنچه در موزه‌ها مشاهده می‌کنیم قطعاتی است که نام اشیای تاریخی، نمودهای مردم‌شناختی یا اثر هنری به خود گرفته‌اند و از این‌رو در ساحت فیزیکی و توصیف که معطوف به چیستی آنها، ساخت و شکل آنهاست روایت می‌شوند در حالی که این آثار در دل آیین یک ابزار هستند که در کنار رفتارها، میراث‌های شفاهی و روایی همچون اشعار و موسیقی قرار می‌گیرند و یک ادراک حسی ایجاد می‌کنند که حاصل تجربه‌های پیشینی، قومی و اعتقادات مترتب است و حتی خود باورمندان به عناصری از کل آیین تبدیل می‌شوند که رفتار، حرکات و پوشش آنها همگی آیین را می‌سازند و حتی احساس حاصل از آیین را پدید می‌آورند و یا بستر ایجاد این احساس می‌شوند.
موزه‌ها به گردآوری محدود برخی ابزار آیین‌ها بسنده کرده‌اند اما نتوانسته‌اند به شیوه‌های کاملتری از مستندنگاری این جلوه‌های زنده فرهنگی دست یابند و به طور پیوسته این موضوع و آیین‌های دیگر را محور فعالیت‌های خود قرار دهند. این موضوعی است که موزه‌های فرهنگی همچون موزه‌های مردم شناختی باید به آن به طور جدی توجه کنند و از راهکارهای معطوف به اشیا گذر کنند و به روش‌های ثبت، نمایش و روایت خود فرهنگ دست یابند و برای رسیدن به چنین روش‌های اختصاصی باید از شناخت ارکان خود موضوع یعنی آیین شروع کرد و به شناخت ساختاری، کارکردی و عناصر سازنده هر آیین و تناسبات فرهنگی آن دست یافت و بعد آن را در قالب موزه‌ای جای داد.
موزه‌ها چون آیین‌ها را موضوع کاری خود اعم از پژوهش، مستندنگاری، صیانت و معرفی قرار نداده‌اند از این‌رو با فاصله جدی از آیین‌ها قرار دارند و تنها به بخشی از میراث مادی آیین‌هایی چون محرم بسنده کرده‌اند و نتوانسته‌اند به این فرهنگ‌ها نزدیک شوند و روایتی متناسب را تجربه کنند.

 

جستجو
آرشیو تاریخی