دختر جوان به پلیس پناه برد

آرزوهای بر باد رفته در خانه ذغالی

از وقتی یادم می‌آید پدرم شب‌ها پای بساط مواد بود، دوستانش را می‌دیدم که با صورت‌های وحشتناک پای منقل می‌نشستند. حس بدی داشتم، نمی‌دانستم سرنوشت مرا هم پای همین بساط کثیف می‌کشاند و جوانی را از من می‌گیرد....
پدرم اعتیاد شدید به مواد مخدر داشت، در یکی از محلات پایین شهر زندگی می‌کردیم، من 3 برادر و 2 خواهر کوچک‌تر از خودم دارم، همیشه اختلافات زیادی بین پدر و مادرم وجود داشت. پدرم، مادرم را خیلی کتک می‌زد. مادرم فقط به خاطر ما بچه‌ها تحمل می‌کرد، پدرم بیکار بود و گاهی اوقات دستفروشی می‌کرد، خیلی وقت‌ها سر کار نمی‌رفت و با دوستانش پای مواد بود.
 ما خیلی با بی‌پولی و فقر ساختیم و تحمل کردیم، بیچاره مادرم از صبح تا شب در خانه‌های مردم کار می‌کرد، آخر شب که به خانه برمی گشت پول هایش پای بساط مواد پدرم با زور و کتک دود می‌شد و می‌رفت هوا...
من مجبور شدم اول راهنمایی ترک تحصیل کنم و پدرم بدون اینکه نظرم را بخواهد و برای اینکه مخارج زندگی و خانواده کمتر شود مرا به عقد پسر دوستش درآورد و این در حالی بود که شوهرم نیز اعتیاد داشت و به اجبار پدرم با او ازدواج کردم. بعد از مدتی مجید بیکار از آب درآمد و چون معتاد بود، علاقه‌ای به او نداشتم و دو ماه بعد از عروسی به منزل پدرم برگشتم. همسرم خیلی بد دهن بود، خیلی کتک می‌زد، مجبور شدم طلاق بگیرم. شرایط بدی بود، به خاطر معاشرت با بعضی افراد من هم درگیر اعتیاد شدم و وقتی به خودم آمدم که خودم را پای بساط مواد دیدم. هیچ وقت فکر نمی‌کردم سرنوشت مرا به این راه بکشاند و از چیزی که بدم می‌آمد دنبالش بروم...
نظر کارشناسی
زهرا بیات کارشناس ارشد روانشناسی
اعتیاد همواره یکی از معضلات مهم جوامع بوده بویژه با ورود مواد صنعتی پر خطر به چرخه مصرف معتادان، مهم‌ترین مسأله‌ای که باید درباره اعتیاد در نظر داشت این است که اعتیاد را باید به عنوان یک بیماری مزمن بدانیم و بپذیریم که اعتیاد فرایندی پیچیده وآسیب زننده به فرد بیمار و خانواده او می‌باشد.
سنین نوجوانی، عدم توازن در وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از عوامل زمینه ساز اعتیاد است.
مشکل اساسی در این پرونده، اعتیاد خانواده، عدم مدیریت پدر و مادر در کنترل زندگی، ارتباط گرفتن با افراد آلوده، وضعیت اقتصادی خیلی ضعیف، ازدواج اجباری، عدم شناخت زوجین از هم، عدم صداقت زوجین در زندگی، احساس درمانده بودن در فرد، افسردگی، احساس یأس و ناامیدی و... در زندگی بوده که نهایتاً به مصرف مواد روی آورده است.
 طرد شدن از سوی خانواده، کمبود محبت و احساس ضعف، برآورده نشدن نیازهای عاطفی و روانی در فرد، عدم اعتماد به نفس، نداشتن مهارت مقابله‌ای، فقدان مهارت‌های ارتباطی با اطرافیان، احساس حقارت و پایین بودن عزت نفس و مهارت‌های اجتماعی ضعیف از مهم‌ترین عوامل گرایش به اعتیاد است، همچنین عوامل خانوادگی چون؛ بی‌سوادی والدین، عدم آگاهی والدین از روش‌های تربیتی صحیح، عدم وجود ارتباطات دوستانه و صمیمانه بین والدین و فرزندان، اعتیاد پدر، رابطه سرد و خشک بین اعضای خانواده و عدم حمایت عاطفی روانی از جانب خانواده در اعتیاد افراد مؤثر است.  افسردگی، استرس، احساس حقارت و خود کم بینی از جمله عوامل روانی افرادی است که به اعتیاد روی می‌آورند.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و سی و پنج
 - شماره هشت هزار و دویست و سی و پنج - ۲۷ تیر ۱۴۰۲