بابک شهرکی آهنگساز و نوازنده ویولن ازسال‌ها آشنایی و آموزش در محضراستاد همایون خرم می‌گوید

رمزماندگاری خالق «غوغای ستارگان»

کمتر کسی را می شناسیم اهل موسیقی باشد و علاقه‌مند به آثار قدیمی و درهنگام پخش و شنیدن آهنگ زیبای «تو ای پری کجایی» یا تصنیف زیبای «امشب در سر، شوری دارم …» یا تصنیف «رسوای زمانه»؛ این شعرها و ملودی‌ها را بشنود و با خود زمزمه نکند. گویی با این موسیقی‌ها انسی دیرینه داریم؛ آثاری که در تاریخ موسیقی ایران و در اذهان مردم ثبت و ماندگار شده‌است. آنها که دوستداران موسیقی هستند نام خالق این آثار را خوب به خاطر دارند؛ استاد امیرهمایون خرم. نوازنده ویولن، موسیقیدان، آهنگساز و رهبر ارکستر.همایون خرم تنها به یک نام خلاصه نمی‌شود، او یکی از بزرگترین آهنگسازان ایران است. امیر همایون خرم ۹ تیر ۱۳۰۹ در بوشهر متولد شد. مادرش از شیفتگان موسیقی اصیل ایرانی بود و از میان مقام‌های موسیقی ایرانی به دستگاه همایون علاقه‌ای بسیاری داشت. بر همین اساس نام همایون را برای فرزند خود برگزید.رشد و پرورش در خانواده‌ای اهل موسیقی موجب شد همایون از خردسالی این مسیر را دنبال کند. ۱۰–۱۱ ساله بود که به مکتب ابوالحسن صبا راه یافت و چند سال بعد به عنوان نوازنده ۱۴ ساله در رادیو به تنهایی به اجرا پرداخت و بعدها در بسیاری از برنامه‌های موسیقی رادیو بویژه در برنامه گل‌ها به عنوان آهنگساز، تکنواز ویولن و رهبر ارکستر، آثار متعددی آفرید. حسین قوامی، شجریان، گلپا، ایرج، نادر گلچین، علیرضا قربانی، محمد اصفهانی و… از جمله خوانندگان مطرح و بزرگ موسیقی هستند که همایون خرم با آنها همکاری داشته است. علاقه‌مندی هنرمندان و آهنگسازان کشورمان به همایون خرم و آثاری که تولید کرد، موجب استقبال و گرایش بسیاری از آنها به حفظ و ادامه شیوه نوازندگی استاد خرم شد، از جمله بابک شهرکی که از شاگردان مستقیم این هنرمند بزرگ است.

نداسیجانی
روزنامه نگار

 نکات آموزنده استاد سرلوحه زندگی‌ام بود
شهرکی متولد سال 1358 است. آهنگساز و نوازنده ویولن. او در گفت‌و‌گو با «ایران» که به انگیزه‌‌زاد روز استاد خرم در تیرماه انجام شد می‌گوید: «آشنایی من با استاد همایون خرم، به دوران نوجوانی‌ام برمی گردد. 8 سالم بود که به واسطه هنرمند عزیز، استاد فریدون حافظی نوازنده تار، این سعادت را پیدا کردم تا درمحضراستاد تلمذ کنم و ازابتدای آموزش درخدمت ایشان باشم. درواقع برای نخستین بار، ساز را از دست ایشان گرفتم و آموختم واین شاگردی حدود 10 سال ادامه داشت... در18 سالگی تقریباً تمامی مطالبی که مربوط به موسیقی ایرانی ودستگاهی بود که شامل ردیف‌های استاد صبا و استاد همایون خرم و... هم می‌شد، فراگرفتم. همچنین موضوعاتی که بنا برصلاحدید استاد خرم در رپرتوار تدریس شان قرارداشت، به من آموختند و ازآن تاریخ به بعد هم همچنان درمحضراستاد خرم بودم واز تجربه‌های این استاد بزرگ بهره گرفتم.»
او می‌گوید: «کلاس‌های درس استاد، تنها به آموزش موسیقی وسازخلاصه نمی‌شد. ایشان طی ساعات درس، ازمباحثی همچون اخلاق و زندگی هم سخن می‌گفتند ومی آموختند. نکات آموزنده استاد سرلوحه زندگی‌ام بود و باعث شکل‌گیری وضعیت هنری‌ام شد. باید بگویم این نگاه وگفتمان‌ها موجب شد، هم نشینی با استاد برایم بسیارجذاب‌تر و دلنشین‌ترباشد و از سخنانشان استفاده کردم و درس گرفتم.»
 بابک شهرکی علاوه برسال‌ها آموزش و تلمذ درمحضر استاد همایون خرم، ازاساتید دیگری همچون ابراهیم لطفی، حسن ریاحی،داود گنجه‌ای ومحمد مقدسی هم آموخته است. اما عشق و ارادت به استاد همایون خرم، او را میراث‌دارمسیر هنری استادش قرار داد و طی این سال‌ها، اغلب آثارهمایون خرم را بازسازی و بازآفرینی کرده است. او دراین باره می‌گوید: «رابطه من واستاد، رابطه پدر و فرزندی بود. از خردسالی درمنزل استاد بزرگ شدم و درآنجا رشد و پرورش یافتم. به یاد دارم آن زمان‌ها که سن کمی داشتم در برخی از روزها، هنگامی که کلاس‌های درس تمام می‌شد و استاد با پدرم مشغول گفت‌و‌گو بود، من و امیرمحسن فرزند آخراستاد، در کوچه فوتبال بازی می‌کردیم و در همان حال و هوای صمیمیت با خانواده استاد، آشنا و بزرگ شدم.»

نخستین بار ویولن را از دست استاد خرم به دست گرفتم
این نوازنده می‌گوید: «نخستین بار ویولن را از دست استاد خرم به دست گرفتم و آموختم و استاداصلی من ایشان هستند. البته در تکمیل آموزش‌های موسیقی، از محضر اساتید دیگری هم بهره برده‌ام که در زندگی هنری‌ام بسیارتأثیر مثبتی داشته‌اند،اما باردیگر تأکید می‌کنم استاد اصلی من آقای همایون خرم هستند و تلاشم این است تا آنجا که ازعهده‌ام برمی آید، همچنان مکتب ایشان را با آموزش یا در قالب برنامه‌هایی همچون بزرگداشت‌هایی که به نام و برای ایشان برگزار می‌شود  یا جشنواره‌ها و جایزه‌هایی که به نام استاد همایون خرم است، زنده نگه دارم.»

نگاه مدرن این آهنگساز به موسیقی
همان‌طورکه قبل تر اشاره شد، بابک شهرکی اغلب تصانیف و ترانه‌های قدیمی همایون خرم را بازسازی کرده است و این قطعات با صدای خواننده‌های جدید و با تنظیم‌های متفاوت اجرا شده است. او دراین باره می‌گوید: «من براین باورم آثاری که درآن زمان استاد خرم خلق کردند، بسیارمدرن تر ازآثاراساتید هم‌دوره‌شان است. چرا که طی این سال‌ها، بسیاری ازآثار قدما به فراموشی سپرده شده است، ولی هنرجویان خردسال و جوان با سنین بسیار کم، همچنان آثار استاد خرم را می‌نوازند و اجرا می‌کنند. قطعاتی مانند «غوغای ستارگان»، «تو ای پری کجایی» و دیگر آثار ایشان هم، به دفعات، بسیاراجرا و تکرارشده‌اند و این اتفاق بیانگر نگاه مدرن این آهنگساز به موسیقی است؛ آثاری که در زمان ومکان نمی‌گنجد و همچنان قابل شنیدن و حظ بردن است.»
 او درباره رمزماندگاری این قطعات علاوه بر مدرن بودن آن، بیان می‌کند: «استاد خرم همیشه تأکید داشت و می‌گفت، من آهنگ نمی‌سازم. این باران نتی است که گاهی اوقات برمن باریده ونازل می‌شد و آنها را جمع‌آوری می‌کردم و روی کاغذ می‌آوردم. او معتقد بود آهنگساز کس دیگری است. واقعاً هم همینگونه بود. ملودی‌هایشان آسمانی بود و هیچ ارتباطی با زمین نداشت و این همان راز ماندگاری آثار استاد همایون خرم است.
استاد خرم، درخلق آثارش حس عجیبی داشت و رابطه عمیقی با معبود برقرار می‌کرد و به نوعی این کارها به او الهام می‌شد. نکته قابل توجه این است که خلق یک تعداد ازکارها در بسیاری ازمواقع نیازمند شوریدگی و شیدایی خاصی درحس و حال خالق است وآن اتفاق در لحظه به او الهام می‌شود و هنرمند را منقلب می‌کند و در همان لحظه آن را بسط و گسترش می‌دهد. اما این نگاه در آهنگساز متفاوت است و نمی‌تواند هر زمان که دل‌ طلب کرد، آهنگ خوب بسازد و می‌بایست در شرایط ساخت آن ملودی قراربگیرد. البته این موارد استثنا است.»این نوازنده ویولن درادامه صحبت‌هایش می‌گوید: به اعتقاد من، تعداد آثارماندگاری که استاد خرم ساخته‌اند، قابل قیاس با تعداد آثار آهنگسازان هم‌دوره خودشان نیست.آثارارزشمندی که همچنان درذهن وخاطرمردم باقی مانده و زمزمه می‌شود. جالب است بدانید برخی از ملودی‌ها وآهنگ‌هایی که بسیار در بین مردم تکرار و شنیده شده و مردم نام صاحب اثر رانمی دانند، خالق آنها استاد خرم بوده است. به عنوان مثال تصنیف «شهزاده رؤیاها» با مضمون شعر: دیدم تو خواب وقت سحر/ شهزاده‌ای زرین کمر نشسته بر اسب سفید...»که بسیار مورد علاقه‌ام است. به یاد دارم در دوران نوجوانی و دریک میهمانی، این قطعه را با پیانو خواندم و نواختم اما تا مدت‌ها نمی‌دانستم این آهنگ زیبا ازساخته‌های استاد خرم است. یا ترانه«رفته» با مضمون شعری «رفتی و ندیدی که بی‌تو شکسته بال وخسته‌ام / رفتی و ندیدی که بی‌تو چگونه پر شکسته ام...» که ابتدا با صدای یکی از خوانندگان قبل از انقلاب پخش و شنیده شد. قبل از انقلاب آقای خرم، نت‌های این کار را در اختیار این خانم  قرار دادند و تمرینات بسیاری هم انجام شد اما بنا به دلایلی، شرایطی برای ضبط این کار به‌وجود نیامد تا آنکه انقلاب شد و آن خواننده به خارج از ایران رفت. سال‌ها بعد، آقای خرم به خارج از کشور سفر کرد و درآنجا به ایشان گفتند، یکی از خوانندگان خانم  کار تازه‌ای راخوانده‌اند که بسیار زیباست و آقای خرم کار را شنید و در حین گوش دادن با خود زمزمه می‌کرد چه کار زیبایی. من هم می‌توانستم چنین کاری بسازم و در همان لحظه به یاد آوردند که این قطعه، از ساخته‌های خودشان است و قبلاً این کار را با آن خانم  تمرین کرده بودند. اما سال‌ها بعد این بانوی خواننده، کار آقای خرم را با تنظیم دیگری اجرا کرد وسال‌ها بعد از آن هم توسط آقای محمد اصفهانی، خوانده و اجرا شد. آقای اصفهانی کار آن خانم خواننده را خواندند با شعری از آقای معینی کرمانشاهی. منتهی به دلایلی از شعر معینی کرمانشاهی استفاده نشد و با شعر دیگری این کار منتشر شد. البته تعداد این‌گونه آثار بسیار است و یکی از یکی زیباتر وماندگار تر.»

هنر، زاده شرایط اکنون است
او در ادامه صحبت‌هایش، درباره عدم ماندگاری آثار آهنگسازان امروز اظهار می‌کند: «از نگاه من شرایط امروز جامعه به لحاظ فرهنگی، هنری و اقتصادی چندان مساعد نیست، البته امیدوارم گشایش و اتفاق خوبی حاصل شود تا هنر و فرهنگ مملکتمان در سال‌های آینده به سطوح بالاتر ارتقا یابد. چرا که هنر، زاده شرایط اکنون است.  من آلبومی آماده کرده‌ام که 5 سال در انتظار دریافت مجوز است. مسأله بعدی این است که اگر هم این آثار به مرحله تولید برسند، باز هم مشکلاتی هست، چرا که نگاه سلیقه‌ای وجود دارد و ممکن است مورد دلخواه و سلیقه شرکتی قرار نگیرد و در نتیجه برای کاری که کلی هم هزینه در برداشته، می‌بایست هزینه‌های افزون‌تری داشته باشیم تا کار به نوعی دیگر در مراکز پخش و نشر، منتشر شود. در این مرحله هم، وادی دیگری بر سر راه ما قرار دارد و متأسفانه برخی از مراکز پخش، به‌صورت مافیایی عمل می‌کنند و تلاش و تمرکزشان بر تولید و انتشار دیگر ژانرهای موسیقی است و اولویت‌شان همکاری با کارهای سودآور است و از جنس و نوع آثاری که ما تولید می‌کنیم حمایت بسیار کمتری صورت می‌گیرد. برگزاری کنسرت هم که مشکلات خودش را دارد. در همین دو  سه سال اخیر، اتفاقات مختلفی که موجب تعطیلی کنسرت‌های موسیقی شد، حوزه موسیقی را بسیار تحت تأثیر قرار داد و این امر موجب بی‌انگیزگی آهنگسازان شد. ساخت موسیقی ذوق و حس و حال خوب می‌خواهد.»

بزرگان موسیقی به منشأ درستی متصل بودند
بابک شهرکی درباره تغییر سلیقه و ذائقه موسیقایی جامعه هم اظهار می‌کند: «طبع انسان با عادت و تکرار به‌سرعت خو می‌گیرد. بنابراین گوش ما هم با شرایط جدید و آثاری که در اختیار جامعه قرار می‌دهند، خیلی زود عادت می‌کند. متأسفانه چند سالی است که موسیقی خوبی ساخته نمی‌شود و کار خوبی برای ارائه به جوانان و مردم کشورمان نداریم و این امر موجب شده، سطح تولیدات خوب موسیقی کاهش پیدا کند و مردم به همین کارهایی که از رسانه ملی پخش می‌شود یا در پلتفرم‌ها قرار می‌گیرند، بسنده کنند. جای تأسف است که بگویم در حال حاضر موسیقی‌های دم‌ دستی و یک بار مصرف، مورد پسند آنها قرار گرفته و کمتر افرادی هستند که نگاهی عمیق به این هنر داشته و دارند و موسیقی خوب شنیدن و فیلم یا تئاتر خوب دیدن، برای آنها مهم است.»
این آهنگساز درباره تفاوت سبک و شیوه نواختن استاد خرم با دیگر نوازندگان حاذق ویولن همدوره‌شان بیان می‌کند: «استاد خرم در نوازندگی بسیار خلاق بود و خلاقیتشان مبتنی بر اصول بود. نوازندگان بسیاری بودند و هستند که برای جذب مخاطب، به شیرین‌نوازی روی می‌آورند، اما شیوه نواختن‌شان با اصول موسیقی ایرانی فاصله بسیاری دارد. استاد خرم شاگرد استاد ابوالحسن صبا بود، بنابراین کسی که شاگرد مستقیم استاد صبا باشد، معمولاً از محور کاری خود خارج نمی‌شود، همان‌طور که استادان کسایی یا فرامرز پایور این‌گونه بودند و تا آخرین لحظات سازهایی نواختند و کتاب‌هایی نوشتند که سرلوحه جوانان و نسل آینده باشد. این بزرگان به منشأ درستی متصل بودند و از نگاه من نوازندگی‌شان، بی‌شباهت به استاد صبا نبود و ذهن بسیار خلاقی داشتند. اگر بداهه‌نوازی‌های استاد خرم را بشنوید یا آوازهایشان، در حقیقت گویی خلق‌الساعه آهنگ می‌سازند. این درحالی است که بسیاری از بداهه‌نوازان ما، جملات ردیف موسیقی ایرانی را تکرار می‌کنند و جملات تازه‌ای نمی‌نوازند. ولی در اکثر آوازهای استاد همایون خرم، چه قطعاتی که به صورت سلو نواخته شده و چه قطعاتی که با صدای خواننده همراه بوده، همیشه نوا و ساز دیده می‌شود.
امروزه آواز خواندن برای برخی از خواننده‌ها یک موضوع ساده است
در زمان حیات استاد، برخی از آثارشان را بنده تنظیم کردم و ضبط شد. در این آثار، اگر قرار بود خواننده آوازی بخواند، استاد خرم آن آواز را برای آن خواننده طراحی می‌کرد و می‌ساخت و خواننده را راهنمایی می‌کرد که باید این‌گونه بخوانید تا اشکالات برطرف شود تا خروجی آن چیزی باشد که استاد خرم در نظر دارد. این درحالی است که امروزه آوازخواندن برای برخی ازخواننده‌ها یک موضوع ساده است. البته ممکن است صدای خوبی هم داشته باشند، اما در ساخت آوازهای استاد خرم، نگاه سازندگی دیده می‌شد و فقط تکرار ردیف‌های ایرانی نبود.»
 گل‌های خرم1، 2 و 3 و همچنین تصانیف استاد خرم که با ساز ویولن و پیانو بازنوازی شده از جمله آثاری است که بابک شهرکی آنها را بازآفرینی کرده و در حال حاضر هم مشغول ضبط گل‌های خرم 4 است. او در تنظیم بیش از 13 آلبوم با خواننده‌های مختلف همکاری داشته که در هر کدام از این آلبوم‌ها از قطعات استاد خرم هم استفاده شده است. یکی از اتفاقات خوب چند سال گذشته که به همت آقای رضا خرم فرزند استاد و آقای بردیار صدر‌نوری شکل گرفت، برگزاری جشنواره نوای خرم بود. این جشنواره توانست نام استاد خرم را به گوش نسل جوان و آیندگان برساند. بابک شهرکی درباره اثرگذاری این جشنواره در معرفی نام و هنر استاد بیان داشت: «به نظر من تأثیر چندانی نداشته است، به این دلیل که نام استاد خرم آنقدر بزرگ بوده و هست که یک جشنواره در رده سنی 17-18 ساله، نمی‌تواند برای نام استاد خرم و معرفی آثارشان حرکت متفاوتی باشد. اما موضوعی که در این جشنواره مورد توجه قرار گرفت، پیشرفتی بود که در جوان‌ها شاهد بودیم و علاقه آنها به یادگیری و نواختن این نوع آثار. در جشنواره نوای خرم به کسی آموزش داده نمی‌شد که به‌طور مثال بگوییم فلان قطعه را بنوازید. جشنواره‌ای بود که هنرجویان و نوازندگان جوان و کم ‌سن ‌و‌ سال، خودجوش انتخاب می‌کردند. البته دو دوره نخست آن به اجرای آثار آقای خرم اختصاص داشت و در سال‌های بعد، آثار دیگر اساتید همچون روح‌الله خالقی، علی تجویدی، پرویز یاحقی، حبیب‌الله بدیعی و... هم به لیست رپرتوار نوای خرم افزوده شد و در نهایت تا امروز 6 دوره از این جشنواره برگزار شده است. این جشنواره موجب خرسندی و شادمانی ما بود چرا که شاهد بودیم، نوازندگان کم سن و سال، این آثار را می‌شناسند و به زیبایی اجرا می‌کنند. حتی برخی از آنها خوش‌سلیقه بودند و این آثار را در ژانرهای متفاوت و با تنظیم‌های جدید می‌نواختند. در واقع با لباس‌های مختلف این موسیقی را آذین می‌کردند و به نمایش می‌گذاشتند.»

حرکت روی ریل پیشینه قدرتمند
 او درباره توجه و آشنایی بیشتر نسل جوان با آثار بزرگانی همچون استاد همایون خرم می‌گوید: «به عقیده من پیشرفت هر کشوری در درجه اول منوط به فرهنگ و هنرش بوده و وظیفه دارد در حفظ مفاخر فرهنگی خود کوشا باشد. این نگاه در بسیاری از کشورها دیده می‌شود و در این زمینه فرهنگ‌سازی می‌کنند و متأسفانه شاهد هستیم که اغلب مفاخر فرهنگی و هنری کشور ما را هم به نام خود ثبت کرده‌اند. در واقع همه کشورها به دنبال فرهنگ‌سازی هستند، اما متأسفانه تفکر عامه ما این است که چون تعداد مفاخر فرهنگی کشورمان بسیار است، اگر نام تعدادی از این افراد بزرگ به نام کشورهای دیگر ثبت شود، چندان مهم نیست. در صورتی که کشوری که هدفش ارتقا و حرکت رو به جلو است، باید پیشینه قوی هم داشته باشد و این پیشینه چیزی نیست جز مفاخر کشورمان. ابوعلی سینا، همایون خرم، ابوالحسن صبا، مولانا و ... شخص هستند و این اشخاص‌اند که به مملکت ما هویت می‌دهند. نیاز به یک عزم راسخ است تا نام و هنر بزرگانی چون همایون خرم، حبیب‌الله بدیعی، علی تجویدی ... و هر فردی که در دوره‌ای از زندگی هنری خود برای فرهنگ و هنر کشورمان تلاش بسیار داشته، کارهایشان بزرگ‌نمایی شود.»

مملکت ما چند تا نوازنده میرزاعبدالله می‌خواهد؟
«شخصاً بسیار خوشحالم بسیاری از کوچه‌ها و خیابان‌های مختلف شهرمان به نام هنرمندان کشورمان از جمله همایون خرم نامگذاری شده و قدم خوبی است و از مسئولان این امر تشکر می‌کنم. به عقیده من این نوع اتفاقات و این نوع نگاه باید با هر شیوه‌ای تکرار شود. حتی می‌توانند در دانشگاه‌ها ترم درسی، در خصوص تحلیل زندگی هنری اساتید موسیقی کشورمان تعریف کنند. چرا که باید بگویم متأسفانه دانشجویان‌مان مسیر درستی را در موسیقی طی نمی‌کنند. در همان ابتدای آموزش موسیقی، ردیف میرزا‌عبدالله را می‌آموزند و می‌نوازند و در دوره لیسانس هم همین ردیف را می‌نوازند، در فوق لیسانس هم همینطور. با این دیدگاه، خلاقیت و آهنگسازی چه زمانی شکل بگیرد؟ مملکت ما چند تا نوازنده میرزاعبدالله می‌خواهد؟»

باید شاگردپروری داشت نه نوچه‌پرور
او در پایان درباره شیوه آموزشی‌اش می‌گوید: «در کلاس‌های درسم، ردیف موسیقی استادان ابوالحسن صبا، عبدالله دوامی و همایون خرم را آموزش می‌دهم ولی در نهایت از هنرجویانم می‌خواهم خلاقیت داشته باشند. ما باید نسل جوان را به سمت و سوی خلاقیت هدایت کنیم. به عنوان مثال آثار استاد صبا بدون کلام بوده اما اغلب شاگردان ایشان، به تصنیف‌سازی معروف شدند. بنابراین لازم نیست که حتماً استاد صبا به استاد خرم تصنیف‌سازی یاد داده باشد. استاد صبا نگاهش تربیت و پرورش شاگرد آزاده بود؛ هنرجویی که بال پرواز داشته باشد نه به اصطلاح نوچه‌پرور. باید شاگرد‌پروری داشت. شاید یکی از دلایلی که تولیدات خوبی در موسیقی صورت نمی‌گیرد همین موضوع باشد. در چارت آموزشی ما از دوره هنرستان موسیقی تا فوق‌لیسانس اشتباهاتی وجود دارد. در آموزشگاه‌ها هم همین‌طور و با این حساب آرام آرام نسل بعد ما دیگر آهنگساز ندارد.»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و سی و چهار
 - شماره هشت هزار و دویست و سی و چهار - ۲۶ تیر ۱۴۰۲