دزدان هنوز شناسایی نشده‌اند

حمله ۴ مرد نقابدار به خانه اعیانی مادر و دخترانش

چهار دزد نقابدار به خانه اعیانی مادر و دو دختر در زعفرانیه دستبرد میلیاردی زدند و گریختند اما پلیس نتوانست ردی از آنها بدست بیاورد.
سرایدار ساختمان که همراه دزدان وارد خانه شده بود در دادگاه به عنوان سرکرده باند سرقت از خود دفاع کرد و مدعی شد بی‌گناه است.
سرقت میلیاردی
رسیدگی به این پرونده از آبان ماه سال گذشته آغاز شد. دختری هراسان با پلیس تماس گرفت و از چهار مرد نقابدار که به خانه آنها در زعفرانیه دستبرد زده بودند، شکایت کرد.
 این دختر گفت: من به همراه مادر و خواهرم به تنهایی در آپارتمانی در زعفرانیه زندگی می‌کنیم. هر روز ساعت ۷ غروب سرایدار مقابل در آپارتمان می‌آید و زباله‌ها را جمع می‌کند. امروز وقتی ساعت ۷ غروب در آپارتمان را زدند در را باز کردم. چون فکر می‌کردم سرایدار است، اما همان موقع چهار مرد نقابدار به همراه سرایدار وارد خانه شدند. آنها که اسلحه همراه داشتند با تهدید، همه پول و طلاهایمان را سرقت کردند و گریختند.
 با این تماس مأموران به خانه مادر و 2 دختر رفتند و به بررسی پرداختند.
شواهد نشان می‌‌داد طلاهایی که به سرقت رفته ارزش میلیاردی داشته است. مأموران در نخستین گام از بررسی‌ها به بازجویی از سرایدار جوان پرداختند اما عادل مدعی شد دزدان را نمی‌شناخت و با تهدید آنها مقابل خانه مادر و دو دختر رفته و از ترس جانش سکوت کرده و با آنها درگیر نشده است.
از آنجا که دزدان نقاب به صورت داشتند مأموران نتوانستند اطلاعات خوبی از آنها بدست بیاورند. به این ترتیب و در حالی که ردی از دزدان مسلح بدست نیامده بود برای عادل به اتهام سرکردگی باند سرقت کیفرخواست صادر شد و وی در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
در دادگاه
 در ابتدای جلسه یکی از دخترها برخاست و به تشریح شکایتش پرداخت. وی گفت: ما در طبقه دوم آپارتمان ساکن هستیم. وقتی ساعت ۷ غروب زنگ در به صدا درآمد، در را باز کردم، چون فکر می‌کردم سرایدار برای جمع‌آوری زباله‌ها آمده است‌ اما همان لحظه یک نفر که پوتین به پا داشت پایش را لای در گذاشت و همان موقع سه مرد نقابدار دیگر وارد خانه‌مان شدند.عادل نیز همراه آنها بود. آنها اسلحه را روی سرمان گذاشتند و من و خواهر و مادرم را تهدید به مرگ کردند. مادرم به آنها گفت پول و طلاهایمان در بانک است، اما آنها مستقیم به سمت اتاق خواب رفتند و ۲۰ دقیقه بعد با پول و طلاها بازگشتند.
قاضی گفت: عادل در آن لحظه چه کار می‌کرد؟
دختر جوان در پاسخ گفت: او دست به سینه گوشه‌ای ایستاده بود و کاری انجام نمی‌داد، اما من از او شاکی نیستم. من برای چهار دزد فراری اشد مجازات می‌خواهم، اما نمی‌دانم عادل نیز با آنها همدست بوده یا نه؟ به همین خاطر تصمیم‌گیری درباره گناهکار بودن یا نبودن عادل را به دادگاه می‌سپارم.
 سپس مادر وی روبه‌روی قضات ایستاد و گفت: طلاهای سرقت شده حاصل ۵۰ سال زحمت من و همسرم بود. آنها آنقدر ارزش داشتند که حالا می‌توانستم در زعفرانیه با آن یک آپارتمان بخرم. اما دزدان، آنها را بردند.
 این زن ادامه داد: دزدان، من و دو دخترم را کتک زدند، ولی عادل هیچ دفاعی از ما نکرد. او فقط نظاره‌گر بود. من نمی‌دانم او واقعاً با دزدان همدست بوده یا نه و نمی‌خواهم اگر بی‌گناه بوده است بی‌دلیل مجازات شود. به همین خاطر تصمیم‌گیری درباره او را به دادگاه می‌سپارم.
 سپس وکیل سومین شاکی به دفاع پرداخت و گفت: موکلم‌ به سفر خارج از کشور رفته و به همین خاطر در دادگاه حضور ندارد و اما من از طرف او برای دزدان اشد مجازات می‌خواهم. دزدان با اینکه نقاب به صورت داشته‌اند اما با خیال راحت و با آسانسور خود را به طبقه دوم آپارتمان رسانده‌اند و نقشه‌شان را اجرا کرده‌اند. این موضوع نشان می‌دهد سرایدار با آنها همدست بوده و از طرفی وظیفه سرایدار و نگهبان حفظ جان و مال ساکنان است. اما عادل در این زمینه هیچ کاری نکرده است.
ادعای بی‌گناهی
 سپس سرایدار ۴۰ ساله که یک سابقه کیفری در پرونده‌اش دارد روبه‌روی قضات ایستاد و گفت: من قبلاً معلم آموزش و پرورش در یکی از شهرستان‌ها بودم، اما از کار اخراج شدم و به تهران آمدم و در آپارتمان زعفرانیه به عنوان سرایدار مشغول به کار شدم. من آن روز در اتاقک سرایداری در حال خطاطی بودم که چهار مرد نقابدار در حالی که اسلحه در دست داشتند وارد شدند. آنها مرا تهدید کردند و پرسیدند خانه پیرزن و دو دخترش واحد سمت راستی است یا چپی؟ که من به دروغ گفتم آنها در واحد سمت چپ ساکن هستند، اما آنها خودشان مقابل خانه پیرزن و دو دخترش رفتند و در زدند. من هیچ اسلحه‌ای برای دفاع از خودم و پیرزن و دو دخترش نداشتم. به همین خاطر سکوت کردم. من آن روز شیره مصرف کرده بودم و حال خوبی نداشتم تا بتوانم از خودم یا آنها دفاع کنم.
وی ادامه داد: داخل خانه نیز حتی یکی از دزدان مقابل در ایستاده بود و من نمی‌توانستم فرار کنم، اما وقتی آنها نقشه‌شان را اجرا کردند و گریختند بلافاصله پیش مدیر ساختمان رفتم و ماجرا را به او گفتم.
سرایدار جوان گفت: سارقان حتی مرا هم بشدت کتک زدند که دندان مصنوعی‌ام شکست، اما در پلیس آگاهی حرفم را قبول نکردند چون می‌گفتند خونی در دهانم جاری نشده است. دندان من مصنوعی بود به همین خاطر خونی از دهانم جاری نشد. باور کنید من بی‌گناه هستم و در این ماجرا دستی نداشته‌ام. من بی‌دلیل بازداشت شده‌ام.
 سپس وکیل وی به دفاع ایستاد و گفت: به نظر می‌رسد عادل همدستی با دزدان نداشته و برای اینکه جان ساکنین به خطر نیفتد با دزدان درگیر نشده است چون دزدان مسلح بودند و در صورت درگیری ممکن بود شخصی آسیب ببیند. به نظر می‌رسد دزدان آشنا بوده‌اند، چون از محل نگهداری پول و طلاها اطلاع دقیق داشته‌اند. موکلم بی‌گناه است و تقاضا دارم از اتهامش تبرئه شود.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و سی و دو
 - شماره هشت هزار و دویست و سی و دو - ۲۴ تیر ۱۴۰۲