مریم بحرالعلومی به بهانه حضور «شهربانو» در جشنواره «حوا» در گفتوگو با «ایران» مطرح کرد
ترحم و حقارت، خطر جذابیتهای سینمایی زنان قربانی
نخستین جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» روز گذشته با نمایش آثاری در بخشهای ملی و بینالملل و در قالبهای فیلم بلند سینمایی، کوتاه داستانی و مستند آغاز به کار کرد. این رویداد که محوریت موضوع زنان و خانواده را در دستور کار خود قرار داده در بخش مسابقه پذیرای ۱۲ فیلم بلند است. «شهربانو» به کارگردانی مریم بحرالعلومی از آثار حاضر در این بخش است که روز گذشته در سینما فرهنگ به نمایش درآمد. به همین بهانه با مریم بحرالعلومی درباره غلبه تصویر زنان قربانی شرایط اجتماعی که گاهی پرداختن به مشکلاتشان به حقارت میکشد و همچنین جای خالی زنان تأثیرگذار و موفق در سینمای ایران صحبت کردیم که در ادامه میخوانید.
موضوع مرتبط با زنان و تصویر زنان در سینمای ایران چند سالی است که همگام با فیلمسازان مورد توجه اهالی رسانه و صاحبنظران این حوزه قرار گرفته و تحلیل فیلم از منظر مطالعات زنان به یکی از مؤلفههای رسانهای جشنواره فیلم فجر هم تبدیل شده است. چقدر جای خالی چنین جشنوارهای را در میان جشنوارههای پرتعداد و متنوع سینمایی خالی میدیدید و به اعتقاد شما این جشنواره باید چه رویکردی را مورد توجه قرار دهد تا ضمن رسیدن به اهدافی که برای آن تعریف شده است، پاسخگوی دغدغه و نیاز فعالان این حوزه و اهالی سینما هم باشد؟
جای خوشحالی است که جشنوارهای مشخصاً با موضوع و محوریت زنان شروع به کار کرده است، البته با همین محوریت پیشتر جشنواره پروین اعتصامی هم برگزار میشد که با یک اثر کوتاه در آن حضور داشتم. گستره جشنواره حوا وسیعتر است و امیدوارم در سطح بینالملل مورد توجه قرار بگیرد. توقع این است که جشنوارههای اینچنینی مثل تمام جشنوارههای موضوعی جهانی، به تنوع آثار توجه بیشتری داشته باشند و آثاری با زوایای دید متعدد نسبت به زنان و سوژههای زنانه به جشنواره راه پیدا کنند. در جوامع امروز موضوع زنان آنقدر با مسائل و معضلات متعدد تنیده شده است که ناخودآگاه سوژهها و نگاه به آن متکثر میشود و انتظار این است که سیاستگذاران و برگزارکنندگان جشنواره هم این تعداد نگاه را لحاظ کنند. امسال و در اولین دوره تا حدودی این شاخصه مورد توجه قرار گرفته است و در بین 12 فیلم بخش مسابقه شاهد تنوع نگاه هستیم.
اساساً اگر بخواهیم برای زنان فیلم خوب بسازیم چه فیلمی است و سینما باید چطور به زنان و دختران بپردازد؟
فیلم خوب مختصات خودش را دارد و در این حوزه اگر فیلمی بسازیم که جامعه هدف زنان، خودشان را در فیلم پیدا و همذاتپنداری کنند، میتوان امید داشت فیلم به هدف خود رسیده است. در تمام مسائل پیچیده و اخبار عجیب و غریبی که هر روز با آن مواجه هستیم و گریبان خانوادهها را گرفته است، چون زنان نقش پررنگی در این بنیان دارند، خواهناخواه ماجرا به آنها مربوط میشود. دختران هم در مجموعه همین معضلات با مسائل مختلفی همچون اختلاف طبقاتی، تضاد تفکر و دیدگاه، مسائل اعتقادی، اقتصادی، عدم فرهنگسازی در بهبود روابط اجتماعی و... مواجه هستند. به اعتقاد من در مقوله سینمای زنان، سینمای اجتماعی حرف اول را میزند چراکه با هر زن یا دختری راجع به مسائلشان صحبت کنید، ریشه آن به معضلات اجتماعی بازمیگردد. پرداختن به هر کدام از آنها نیازمند فاصلهگذاری، سانسور و موانعی است که دست و بال فیلمساز را میبندد. خوشبختانه همچنان ادبیات و سینما دست به دست هم دادهاند تا بتوان مسائل را در مدیوم سینما مطرح کرد. طبیعی است وظیفه سینما حل مسائل نیست و فیلمساز هم در جایگاه ارائه راهکار و حتی قضاوت کاراکترها قرار ندارد. رسالت مهم سینما طرح مسائل و به چالش کشیدن آنهاست و این رسالت در سینمای اجتماعی عمیقتر و اثرگذارتر است.
«شهربانو» روی لبه باریک بیان مشکلات و امید حرکت میکند. با مادری مواجه هستیم که از خانه و آشپزخانه بیرون آمده و پا به شهر گذاشته و در عین حال که با چالش و موانع جدی روبهرو است اما پا پس نمیکشد و تا انتها برای فرزندان و زندگیاش میجنگد. ضمن بیان مسائل و مشکلات اجتماعی چقدر پرداختن به این وجه از شخصیت زنان را در سینما ضروری میدانید؟
اگر چه شخصیتهای قربانی چه در سینما و چه ادبیات نمایشی، جذابیتهای بیشتری برای پرداخت نمایشی دارند اما طبیعتاً در زمانهای که درباره تلاش، آگاهی و جرأت زنان صحبت میشود، جای خالی پرداختن به زنان موفق و کنشمند در عرصههای مختلف بیشتر احساس میشود اما به نظر میرسد برای مسئولان و صاحبان سرمایه در بخش خصوصی، سینمایی از جنس زنان قربانی و سوژههایی از این دست جذابتر است. خود من درصدد ساخت آثاری با موضوع و محوریت زنان موفق و ویژه جامعه بودم اما طرح سریالم درباره زنان اثرگذار در جایگاههای مختلف و دو طرح سینماییام با همین موضوع هیچکدام مورد توجه قرار نگرفت و به فراموشی سپرده شد. من هم موافق نگاه متنوع در حوزه سینمای زنان هستم و آنقدر سوژه و شخصیت در این باره زیاد است که میتوان در آثار متعدد داستانی و سینمایی از رشادتها، قدرتمندی و اثربخشی زنان سرزمینمان بهره برد.
پرداختن به چالش مادرانگی و در عین حال حفظ حرمت و جایگاه مقدس مادر لبه تیغ است. از تیزی این چالش برای فیلمساز بگویید؟
بله، شهربانو با توجه به التهاب سوژه و پرداختی که برای منعقد شدن اتفاق اصلی نیاز داشت، روی لبه تیغ و تیز قدم برمیدارد. این رسالت فیلمساز است که معضلات اجتماعی را به چالش بکشد و برای رسیدن به راهحل روی این موضوعات نور بیندازد تا برای مخاطب و مسئولان پررنگتر شود. سینماگر اجتماعی که دست روی سوژههای زنانه و موضوعی مثل «شهربانو» میگذارد، فارغ از تجارت و صنعت خود را موظف به اثرگذاری و آگاهیبخشی به جامعه میداند. چه خوب که مسئولان هم آن را حس کنند و شاید با ریشهیابی مشکلات به سرمنزل مقصود رسید. ذرهذره مشکلات خانواده، جوانان، دختران و پسران، زوجها و سندرومهای مختلف رفتاری چه در مردم و چه در مسئولان، لزوم ریشهیابی معضلات و ضرورت فرهنگسازی را فریاد میکند و سینما بخش تأثیرگذار این بدنه فرهنگسازی است. در خیلی از مسائل و معضلات اجتماعی، زنان وصله جدانشدنی و شخصیت اصلی مواجهه با موضوعاتی چون خانواده بدسرپرست و بیسرپرست، فقر، اعتیاد و... هستند و طبیعی است که باید بیشازپیش درباره آنها صحبت کرد. چالشهای پرداختن به مادری که خودش را درگیر اتفاقی میکند که چه برای خودش و چه برای خانواده سرانجام ناگواری دارد، از همان دست سوژههایی است که هم از سوی مسئولان و هم از سوی فیلمساز باید با بیپروایی به آنها پرداخته شود؛ زنانی که در جایگاه مادر قرار است تربیت و پرورش فرزندانشان را برعهده بگیرند و الگوی مناسب برای آنها باشند، اما به دلیل عدم آگاهیبخشی و نبود فرهنگسازی کافی به مسیر غلط هدایت میشوند و به دلایل مختلف فقر، اختلاف طبقاتی و شاید طمع، شبیه شهربانوی قصه ما به سرنوشت دردناکی میرسند. اینکه سراغ شخصیت مادر برویم و بدون تقدسزدایی و خدشه به جایگاه محترمش، انگشت اتهام را به سمتش بگیریم و به چراییهای پیرامون زندگیاش بپردازیم، قطعاً کار بسیار سختی بود.
فیلم «شهربانو» به مشکلات خانواده بدسرپرست هم پرداخته است. به نظر شما مسائلی از این دست را به چه شکل میتوان در سینما منعکس کرد که در عین حال به ترسیم فضایی ترحمآمیز درباره این خانوادههاهم نینجامد؟
به طور طبیعی دیدن هر رنجی ترحمبرانگیز است و اگر من فیلمساز بخواهم برای آن بستری دراماتیک بسازم و با ورود به جزئیات به تصویر بکشم کار بسیار دشواری میشود. در «شهربانو» خیلی تلاش کردم این اتفاق نیفتد. دنبال این بودم که حتی با بیان ماجرای یک قربانی، تماشاگر گرفتار ترحم نشود. یک قربانی میتواند در اوج درد و رنجی که گرفتارش شده درمانی برای قصه ما باشد. به نظرم هنر سینمای اجتماعی، بویژه در ارتباط با بحث مسائل زنان این است که سینماگر بتواند قربانی این دست قصهها را طوری به تصویر بکشد که در جایگاه یک قهرمان، دیگر ترحمآمیز نباشد.
اگر قرار باشد فیلمی درباره یکی از زنان نامدار ایرانی بسازید سراغ چه سوژهای میروید؟
تعداد زنان نامی و اثرگذار ایرانی در عرصههای مختلف آنقدر بی شمار است که انتخاب سختی خواهد بود. برای مریم میرزاخانی با توجه به آنکه چهرهای شاخص در عرصه جهانی است احترام زیادی قائل هستم اما زنان اثرگذار تاریخ سرزمینمان فقط به او محدود نمیشوند و تعدادشان بسیار است. با این حال چون اهل نوشتن هستم و از سن و سال کم شعر گفتن را شروع کردهام علاقه زیادی به زندگی پرفرازونشیب فروغ فرخزاد و شعرهای او دارم.
بــــرش
تعداد زنان نامی و اثرگذار ایرانی در عرصههای مختلف آنقدر بیشمار است که انتخاب سختی خواهد بود. برای مریم میرزاخانی با توجه به آنکه چهرهای شاخص در عرصه جهانی است احترام زیادی قائل هستم اما زنان اثرگذار تاریخ سرزمینمان فقط به او محدود نمیشوند و تعدادشان بسیار است.