وضعیت‌شناسی تحصیلکردگان ایرانی در چرخه مهاجرت

چرا برگشتی؟

سؤال عجیب و پرتکراری که اغلب از مهاجرانی که به کشور بازمی‌گردند، پرسیده می‌شود!

دکتر مهرداد عربستانی
انسان شناس و استاد دانشگاه تهران

1. «چرا برگشتی؟» سؤال عجیب و پرتکراری که اغلب از کسانی که به خارج از کشور مهاجرت کرده‌ و برگشته‌اند، پرسیده می‌شود. گویی افراد باید در خصوص اینکه چرا به کشورشان برگشته‌اند، توضیح دهند! پرسش‌برانگیز شدن این امر، مسأله تکان دهنده ای است.
 مهاجرت را نباید یک پدیده یکتا دید بلکه مهاجرت، نشانه‌ای است که امر دیگری را نمایندگی می‌‌کند. وقتی موضوع مهاجرت، تحصیلکردگان و متخصصان باشند، قطعاً توجه بیشتری را به خود جلب‌ می‌کند. اما این روزها تمایل به مهاجرت در جامعه ما به یک امر عام بدل شده‌‌ است و تنها به تحصیلکردگان و افراد متخصص محدود نمی‌شود.
2. بر اساس آماری که رصدخانه مهاجرت ایران منتشر کرده ‌است پیش از هر اقدام دیگری در مطالعه مسأله مهاجرت، باید به مسأله ذهنیت برگردیم و بررسی کنیم که چرا در ذهنیت برخی افراد جامعه ما میل و تمنای رفتن شکل گرفته است؟
در دانش علوم اجتماعی، «ذهنیت» آنجایی است که افراد موضوعات را درک کرده و تفسیر می‌کنند و به انگیزه‌ای برای رفتارشان بدل می‌کنند. به تعبیر دیگر، «ذهنیت» جایی است که ساختارهای کلان اجتماعی، فرهنگی و سیاسی با تمایلات افراد گره می‌خورد. از این‌رو، برآیند هر برنامه‌ای که کشور دارد را باید در ذهنیت مردم دید. برای مثال اگر در ذهنیت جامعه، احساس سعادت پدید نیامده‌ باشد، حتماً یک جایی کار سیاستگذاری‌های ما می‌لنگد. از آنجا که «ذهنیت» یک برساخت اجتماعی است، یک فکت اجتماعی هم به حساب می‌آید. به قول یکی از انسان‌شناسان، نظام اجتماعی یک نظام «تولید و توزیع امید» است. یعنی وقتی می‌خواهید نظام اجتماعی را نظم و نسق بدهید، باید به این نکته توجه داشته‌ باشید که ما در این فرایند باید امید را تولید و توزیع ‌کنیم. هر زمان که در تولید و توزیع امید با مشکل مواجه شویم، این ناکارآمدی خود را به مثابه مسأله‌ای در بدنه جامعه نشان خواهد داد. در این فضا، مسأله‌شدن مهاجرت را هم باید به مثابه نشانه‌ای از ناکارآمدی در تولید و توزیع امید و نه پدیده‌ای یکتا و منحصر به فرد دید.
3. به نظر می‌رسد در بنیان مهاجرت یک حسرت و آرزومندی برآورده نشده وجود دارد. از نگاه روانکاوی اجتماعی، «جامعه» جایی است که بنا است به آحادش نظم، زیبایی و پیش‌بینی‌پذیری بدهد و در ازای دریافت این خدمات، افراد و شهروندان نیز باید خود را در کانال‌های هنجاری جامعه قرار دهند. اما مادامی که بین آنچه جامعه به افراد می‌دهد و آنچه که از افراد می‌گیرد، توازنی برقرار نشود، چه لزومی دارد که افراد در کنار هم قرار گیرند و این نکته‌ای است که در بررسی مسأله مهاجرت باید مدنظر داشت.
البته نباید این نکته را هم از نظر دور داشت که هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند به طور کامل این توازن را برقرارکند اما با این حال، یک جامعه پویا و سیستم کارآمد باید برای رسیدن به حداکثر توازن تلاش کرده و تا حد امکان خود را به آن نزدیک کند و مردم نیز این تلاش را در زندگی روزمره خود احساس کنند.
4. اما اساساً مردم چه انگیزه‌ها و امیدهایی دارند که در جریان سیاستگذاری‌ها و تولید و توزیع امید باید لحاظ شود؟ در یک نگاه کلی، انسان‌شناسان بیشتر به «انسان» فکر می‌کنند تا «جامعه». از نظر آنان، انسان در یک زبان، فرهنگ، طبقه و گروه خاصی پرتاب می‌شود. ما به دنیا می‌آییم بدون اینکه راجع به هیچ یک از اینها تصمیم بگیریم و در عین حال، تلاش می‌کنیم تا در هر یک از این پارامترها، خود را به جلو بیفکنیم و امید و آرزویی را برای آینده خود ایجاد کنیم. به قول بسیاری از انسان‌شناسان، انسان یک صیرورت است؛ نیازها و آرزوهای انسان پیوسته در حال تغییر است.
بیش از هفتاد سال پیش آبراهام مازلو در نظریه انگیزشی خود از هرم سلسله مراتب نیازهای انسان سخن ‌گفت و نیازهای انسانی را از نیازهای فیزیولوژیک در پایین‌ترین سطح تا نیاز به امنیت، عشق و ارتباط و تعامل با دیگران، به رسمیت شناخته‌شدن توسط دیگران و تحقق فردی به این معنا که آزاد باشد تا خود را رشد دهد، سطح‌بندی کرد. در هرم او، نیازها برهم برتری ندارند؛ مادامی که یک سطح از نیازها برآورده‌ شد، نیاز سطح بعدی فعال می‌شود.
بنابراین، پزشکی که می‌خواهد مهاجرت کند، به اندازه فردی احساس ناکامی دارد که به دلایل اقتصادی اعم از نداشتن شغل یا درآمد تصمیم به مهاجرت می‌گیرد. علی‌رغم اینکه سطح نیازهای این دو گروه متفاوت است اما شدت‌شان یکی است و نمی‌توان افراد یک جامعه را در یک سطح از این سلسله مراتب نیازها متوقف ‌کرد؛ چراکه افراد به محض عبور از هر سطحی با سطح دیگری از نیازها مواجه می‌شوند و این نکته‌ای است که در خصوص مهاجرت نخبگان، پزشکان و گروه‌های بیشتر برخوردار باید محل توجه قرار داد و نباید تمایل‌شان به مهاجرت را صرفاً به دلایل اقتصادی تقلیل داد.
به این اعتبار، در سیاستگذاری‌ها باید به همه سطوح سلسله مراتب نیازها در جامعه توجه داشت و ضمن اولویت‌بخشی به نیازهای حیاتی، همه سطوح نیازهای انسان را به رسمیت شناخت و برای آنها برنامه‌‌ریزی کرد.

* مکتوب حاضر، متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی دکتر مهرداد عربستانی است که در نشست تخصصی «وضعیت‌شناسی تحصیلکردگان ایرانی در چرخه مهاجرت» در محل مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ارائه ‌شد.

 

بــــرش

در مهاجرت یک حسرت و آرزومندی برآورده نشده وجود دارد. از نگاه روانکاوی اجتماعی، «جامعه» جایی است که بنا است به آحادش نظم، زیبایی و پیش‌بینی‌پذیری بدهد و در ازای دریافت این خدمات، افراد و شهروندان نیز باید خود را در کانال‌های هنجاری جامعه قرار دهند. البته هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند به طور کامل این توازن را برقرارکند اما با این حال، یک جامعه پویا و سیستم کارآمد باید برای رسیدن به حداکثر توازن تلاش کرده و تا حد امکان خود را به آن نزدیک کند و مردم نیز این تلاش را در زندگی روزمره خود احساس کنند.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و بیست و نه
 - شماره هشت هزار و دویست و بیست و نه - ۲۰ تیر ۱۴۰۲