گفت و‌گو با رحمان قهرمان پور، کارشناس مسائل استراتژیک

راست‌های افراطی تهدید سیستم سیاسی امریکا

جامعه دوپاره و تضعیف طبقه متوسط پاشنه آشیل دموکراسی در امریکا

ابراهیم بهشتی

ریچارد هاس، از چهره‌های برجسته سیاست در امریکا و رئیس شورای روابط خارجی یکی از مهم‌ترین اندیشکده‌های این کشور به بهانه جدایی از این اندیشکده در مصاحبه‌ای نسبت به زوال قدرت امریکا هشدار داده است. او تأکید کرده که مهم‌ترین تهدید امریکا در داخل است و امریکا منبع بی‌ثباتی در جهان شده است. هاس همچنین هشدار داده که تندروی در امریکا رشد یافته و دموکراسی تضعیف شده است. درباره این هشدارها گفت‌و‌گو کرده‌ایم با رحمان قهرمان‌پور تحلیلگر مسائل استراتژیک. قهرمان‌پور مترجم کتاب‌های «نظم و زوال سیاسی» و «هویت» فوکویاما، قطبی شدن جامعه امریکا بواسطه قدرت گرفتن راست‌گرایان افراطی بعد از ریاست جمهوری دونالد ترامپ و تضعیف طبقه متوسط را مهم‌ترین مصداق‌های تضعیف قدرت داخلی امریکا می‌داند.
آقای قهرمان‌پور، مواضع اخیر ریچارد هاس و هشدارهای او درباره قدرت روبه افول امریکا را چقدر باید جدی دانست؟ هشدارهای او ناظر بر چه واقعیت‌هایی است؟
ریچارد هاس یک دیپلمات باسابقه و رئیس شورای روابط خارجی به‌عنوان یکی از اندیشکده‌های مهم امریکاست. لذا تحلیل‌های او از این جهت اهمیت دارد که هم به دستگاه دیپلماسی نزدیک بوده و هم کار پژوهشی کرده است. او الان تمایلات آشکار به دموکرات‌ها دارد البته جزو دموکرات‌های میانه محسوب می‌شود.
ناظر بر تحلیل‌های مختلفی که درباره افول قدرت امریکا می‌شود، این بحث وجود دارد که همزمان با افول امریکا، چین دارد قدرت می‌گیرد و این یک سؤال مهم است که چرا چین دارد به‌سرعت قدرتمند می‌شود. برخی در پاسخ به این سؤال معتقدند این چین نیست که دارد قدرتمند می‌شود بلکه این امریکاست که دارد جایگاه بین‌المللی خود را از دست می‌دهد.
یکی از عوامل این افول ظهور پدیده ترامپ است. پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری 2016 نیروهای اجتماعی را در امریکا آزاد کرد که تا پیش از آن نماینده‌ای در حاکمیت نداشتند. راست‌های افراطی در اروپا از ابتدای قرن بیست و یکم بتدریج وارد صحنه شدند و قدرت گرفتند. اما از آنجا که نظام سیاسی در امریکا ریاستی است و نه پارلمانی، تندروها و راستگرایان نمی‌توانستند داخل دولت ورود کنند. لذا از سر ناگزیری به حزب جمهوریخواه متمایل می‌شدند. از طرفی بدنه قدرتمند اصلی حزب جمهوریخواه هم عمدتاً محافظه کار بودند و نه راست افراطی. حتی خانواده‌های مهمی همچون خانواده بوش در حزب جمهوریخواه هم محافظه کار بودند و نه راست افراطی.
 اما از وقتی که ترامپ رئیس‌جمهور شد، تندروها و راست‌های افراطی امریکا هم در حاکمیت نماینده پیدا کردند و قدرتمند شدند. برخلاف برخی تصورات و تحلیل‌ها ترامپیسم یک موقعیت زودگذر و فراموش شدنی نشد. شکافی که با پیروزی ترامپ در جامعه امریکا پیدا شد همچنان وجود دارد و سیاست‌های جو بایدن و دولت دموکرات او هم برای مقابله با این شکاف قرین موفقیت نبوده است.
 بنابر این یک جریان انتقادی در امریکا مثل برخی دموکرات‌ها و شخصیت‌هایی مثل ریچارد هاس و فوکویاما، همین شکاف که جامعه امریکا را دوقطبی کرده تهدید اصلی برای این کشور می‌دانند. البته ادبیات انتقادی کسانی مثل فوکویاما و تعبیر آنها از افول به معنای افول و زوال تمدنی امریکا نیست. بحث عمده فوکویاما این است که امریکا از یک قدرت بوروکراتیک و نظم منسجمی در مدیریت داخلی برخوردار بوده که حالا این نظم دچار ضعف اساسی شده است. در حقیقت اینها هشدارهایی است به مقامات و تصمیم سازان امریکایی. حرف اصلی ریچارد هاس هم این است که باید مشکلات داخلی را حل کنید تا قدرتمند باقی بمانید وگرنه همزمان با افول قدرت داخلی جایگاه بین‌المللی امریکا هم دچار ضعف بیشتر می‌شود.
مصداق‌های اصلی این مشکلات داخلی مورد اشاره چیست؟
یکی از مصداق‌های اصلی، شکاف سیاسی و اجتماعی داخل امریکاست که ناشی از ظهور تندروها یا راستگرایان است. این پدیده بتدریج ممکن است میانه رو های جمهوریخواه را هم حاشیه نشین کند و به‌دنبال خود حتی منجر به تقویت افراد تندرو حزب دموکرات در مقابل میانه روهای آنها باشد.
مصداق مهم دیگر افول طبقه متوسط در امریکاست. طبقه متوسط نقطه ثقل قوام بخش دموکراسی است و هر چه این طبقه به لحاظ اقتصادی و اجتماعی تضعیف شود، افراد جدا شده از این طبقه به سمت راست افراطی متمایل می‌شوند. بی‌سبب نیست که ترامپ همچنان هواداران قابل توجهی در جامعه امریکا دارد. لذا به نظر می‌رسد رشد راست‌گرایی افراطی تهدیدی جدی برای سیستم سیاسی امریکا هستند.
بنابراین هشدار ریچارد هاس نسبت به تضعیف نظام دموکراسی در امریکا به نظر شما ناظر بر همین تغییر و تحولات در طبقه متوسط است؟
بله. بنیادهای دموکراسی در امریکا دارد متزلزل می‌شود چون طبقه متوسط دارد ضعیف می‌شود. بنابراین هشدار ریچارد هاس درباره اینکه تهدید اصلی در داخل امریکاست ناظر بر این است که جامعه امریکا به لحاظ سیاسی قطبی شده و طبقه متوسط هم ضعیف شده است لذا نتیجه این وضعیت هم افول قدرت خود امریکاست.
 آقای هاس این را هم گفته که امریکا بزرگترین تهدید برای امنیت جهانی شده است. این آیا به معنای آن است که امریکا برای جهان یک تهدید خارجی است؟
من فکر می‌کنم منظور آقای هاس این نیست که امریکا در نقاط مختلف جهان بی‌ثباتی ایجاد می‌کند. از نظر هاس و برخی دیگر از منتقدان امریکایی، چون قدرت امریکا در داخل تضعیف شده دیگر نمی‌تواند حافظ آن نظم بین‌المللی باشد که بعد از جنگ جهانی دوم به‌وجود آمده و امریکا همواره حافظ آن بوده است. بنابراین وقتی امریکا به خاطر گرفتار شدن در مشکلات داخلی، آن مسئولیت جهانی سابق را نمی‌تواند به‌خوبی انجام دهد، لذا ممکن است در نقاط مختلف جهان هم شاهد افزایش بی‌ثباتی و ناامنی باشیم. چنانکه برخی معتقدند روسیه با این ارزیابی که قدرت امریکا تضعیف شده به اوکراین حمله کرد.
 این وضعیت یعنی تضعیف قدرت امریکا را باید یک خبر خوب برای جهان بدانیم یا معتقدید این وضعیت به بی‌ثباتی‌های بیشتری در جهان منجر می‌شود؟
بستگی دارد که از زاویه نگاه چه کشوری به این موضوع نگاه کنیم. قاعدتاً تضعیف امریکا برای کشورهایی مثل چین، روسیه، ایران و کوبا خبر خوبی است چون از نظر اینها امریکا به خاطر منافع خود اقدام به بی‌ثباتی در نقاط مختلف جهان می‌کند و ضعف آن منجر به ثبات و امنیت بیشتر می‌شود. از سوی دیگر متحدان امریکا از ضعف این کشور خوشحال نیستند. مثلاً ژاپن دارد توانمندی‌های نظامی خود را تقویت می‌کند.
 این هشدارها نسبت به وضعیت مدیریت سیاسی آیا در جمع تصمیم سازان امریکایی مورد توجه قرار می‌گیرد؟ صاحبان قدرت هم آیا این وضعیت را درک می‌کنند و برای آن راه حلی دارند؟
ما جواب روشنی نداریم که آیا این آسیب‌شناسی‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد یا نه. اما در حال حاضر دو جواب یا راهکار در داخل امریکا هست. دموکرات‌ها و دولت بایدن معتقدند که ما با چند جانبه‌گرایی و همکاری با متحدان و تقویت طبقه متوسط، جایگاه بین‌المللی امریکا را حفظ می‌کنیم و جمهوریخواهان – ترامپ همچنان برجسته‌تر است در میان جمهوریخواهان- هم معتقدند با کنار گذاشتن جهانی شدن و شفاف‌تر کردن صف‌بندی با رقیبان و مخالفان باید امریکا را قدرتمند کرد. اینکه کدام راهکار بتواند غالب بشود بستگی دارد به روند سیاسی جامعه امریکا.
بنابر این مواضع هاس را می‌توان یک هشدار انتخاباتی هم به مردم امریکا دانست که در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو اگر طیف تندرو جمهوریخواه پیروز شود، روند تضعیف امریکا شتاب می‌گیرد؟
هاس بعد از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات جمله معروفی داشت و گفت که «کشور‌داری متفاوت از کمپین تبلیغاتی است.» مخاطب مواضع او اگرچه می‌تواند مردم امریکا هم باشد اما این هشدارها ناظر بر وضعیتی بلندمدت‌تر است و معطوف به نحوه حکمرانی و مدیریت سیاسی در این کشور است. او می‌داند که هر نامزد دموکرات یا جمهوریخواهی در انتخابات آینده پیروز شود، این مشکلات یعنی جامعه دوپاره شده و طبقه متوسط تضعیف شده همچنان وجود دارد. هاس معتقد است که تداوم مشکلات داخلی یعنی تضعیف بیشتر جایگاه و قدرت امریکا در نظام بین‌الملل. بنابراین مخاطب اصلی هشدارهای هاس، سیستم سیاسی امریکاست و نباید تصور کرد او برای پیروزی دموکرات‌ها کمپین انتخاباتی راه انداخته است.
پی نوشت: متن حاضر ترجمه گفت و گوی «ایران دیلی» با رحمان قهرمان پور بود که به جهت اهمیت، تقدیم خوانندگان محترم شد.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و بیست و هفت
 - شماره هشت هزار و دویست و بیست و هفت - ۱۸ تیر ۱۴۰۲