مدیران نگاه فنی دارند

ابهام و شتابزدگی در کاشت میلیاردی نهال

دکتر رحیم ملک‌نیا
عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان


چهارشنبه 31 خردادماه، وبیناری به همت انجمن علمی دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس در باب فرصت‌ها و چالش‌های طرح کاشت یک میلیارد نهال برگزار شد. مجری ملی این پروژه و نگارنده این سطور به‌عنوان میهمان در این برنامه حضور داشتند. در حالی که توقع می‌رفت مجری ملی با استناد و استدلال در رفع شبهات و نکات مبهم این پروژه برآید، اما در کمال تعجب مسیر دیگری را انتخاب کرد که حاصل آن هر چه باشد، اصلاح و بهبود برنامه نیست. در حالی سازمان منابع طبیعی در ماه‌های اخیر تقریباً تمام توان خود را صرف این پروژه کرده است که هر سخنی از طرف مدیران آن، ابهامات و سؤالات جدیدی را ایجاد می‌کند.
بر اساس ادعای مجری ملی، بنا بر کاشت بیش از 300 میلیون نهال باغی است که وظیفه آن برعهده معاونت باغبانی وزارت جهاد کشاورزی بوده و سازمان منابع طبیعی نه تولید کننده و نه اجراکننده کاشت این نهال‌ها است. چنانچه ادعای فوق صحت داشته باشد، ادعای مدیران سازمان منابع طبیعی به‌عنوان محور کاشت 300 میلیون نهال باغی بر چه اساس است؟ آیا سازمان منابع طبیعی متخصص باغبانی است یا تغییر رویکرد از مدیریت اکوسیستم‌هایی طبیعی به سمت مدیریت باغ در این سازمان رخ داده است؟ آیا قرار است نهال‌های باغی در اراضی ملی کاشت شود و سازمان منابع طبیعی تنها تأمین‌کننده زمین است؟ اگر چنین است، آیا نباید از تکرار تغییر کاربری و زمین‌خواری همانند آنچه در طرح‌های گذشته رخ داده است بیمناک بود؟ موضوع دیگر در این پروژه، کاشت 330 میلیون نهال در بخش زراعت چوب است. سؤال مطرح شده که بدون پاسخ ماند این است که نقش سازمان در این کاشت چیست؟ اگرچه یکی از وظایف سازمان منابع طبیعی «ترویج» زراعت چوب با تأکید بر «حفظ  ذخایر ژنتیکی و تنوع زیستی است»، اما کاشت صرفاً دو گونه -اکالیپتوس و صنوبر- که یک گونه آن (اکالیپتوس) هم بومی کشور ما نیست، چه سنخیتی با حفاظت از تنوع زیستی و ذخایر ژنتیکی دارد؟ آیا برای جلوگیری از زمین‌خواری با استفاده از خلأهای قانونی چاره‌­اندیشی شده است؟ در جلسه مذکور هیچ‌کدام از ابهامات فوق و سؤالات مطرح شده دیگر پاسخی روشن دریافت نکردند. عدم پاسخ شفاف به سؤالات در مورد ابهامات و ایرادات این پروژه، می‌تواند ناشی از بی‌نیازی مدیران آن به اقناع افکارعمومی باشد، اما بیش از آن ناشی از شتابزدگی، عدم جامع‌نگری و رعایت نکردن پیش‌نیازهای این اقدام بزرگ است.
در توجیهات بیان شده برای لزوم کاشت یک میلیارد نهال، به تعهدات بین‌المللی کشور در این مسأله و لزوم مقابله با انتشار کربن و تغییرات اقلیمی اشاره می‌شود. نمی‌توان نیاز کشور به نهالکاری و همکاری در برنامه‌های بین‌المللی مقابله با تغییرات اقلیمی را نادیده گرفت اما در این میان تمرکز بر حفظ جنگل‌های موجود و مقابله با منابع انتشار کربن اولویت بیشتری دارد. سازمان منابع طبیعی در این راستا دارای اولویت‌های مهم‌تری همچون نجات هیرکانی از بی‌برنامگی و تهیه طرح مدیریت پایدار برای آن، تهیه طرح‌های مدیریت جنگل در زاگرس و تدوین راهبرد و راهکار علمی برای مقابله با بحران آتش در این جنگل‌ها است. با استناد به سخنان مدیران سازمان منابع طبیعی، حفاظت و احیا از عرصه‌های جنگلی کشور در این پروژه جایگاه مهمی ندارد و بخش اعظم آن متمرکز بر توسعه باغات و زراعت چوب است که هیچ‌کدام از اولویت­‌ها یا وظایف سازمان منابع طبیعی نیست.
نکته دیگر در برخورد مدیران این پروژه با نقدها و منتقدین آن است. استفاده از ادبیات غیرعلمی و اطلاق عباراتی همچون «خرده‌گیری بیهوده» به نقدها و سؤالات مرتبط با نهالکاری میلیاردی، راه را بر اصلاح و رفع ایرادات خواهد بست. برخی مطالب بیان شده نیز بیانگر عدم نگاه استراتژیک به این اقدام است. گویا دست‌اندرکاران کاشت بیش از آنکه موضوع را با دید کلان تحلیل کنند و فاکتورهای زیستی، اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر موفقیت پروژه را در نظر گیرند، نگاهی صرفاً فنی به مسأله دارند. این نگاه عوامل کلان موفقیت یا عدم توفیق پروژه را نادیده می‌گیرد. امید است سازمان منابع طبیعی بر رسالت اصلی خود که همانا حفظ، احیا، توسعه و بهره­‌برداری پایدار از عرصه‌های طبیعی است متمرکز شود و با استفاده از دیدگاه متخصصین نکات ابهام و ایرادات وارده بر نهالکاری میلیاردی را رفع کند.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و بیست و دو
 - شماره هشت هزار و دویست و بیست و دو - ۱۲ تیر ۱۴۰۲