دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین در گفت‌وگوی اختصاصی با «ایران»:

هیچ طرح صلح و سازشی با اسرائیل وجود ندارد

منازعات داخلی رژیم صهیونیستی میان جریان راست افراطی و جریان لیبرال غربی و اختلاف در مبانی دینی، نژادپرستی و شکاف میان یهودیان امریکایی، یهودیان عرب و یهودیان آفریقایی آینده رژیم صهیونیستی را تهدید می‌کند

جبهه مقاومت طی سالیان اخیر در حوزه فلسطین شاهد تحولات شگرف وتأثیر‌گذاری در روند مبارزات علیه اشغالگران صهیونیست بوده است.امروز موازنه به صورت عملی به نفع جریان مقاومت در فلسطین تغییر یافته است به حدی که در تمامی نبردهای اخیر مقاومت فلسطین توانسته است پیروز از میدان خارج شود وصهیونیست‌ها از همان ساعات اولیه جنگ با التماس از واسطه‌ها درخواست‌های مکرر برای آتش بس بدهند، امری که جنگ‌ها را از چند روز به چند ساعت و روزهای معدودی تبدیل کرده است و مقاومت دست برتر را در معادله مبارزاتی داشته است.همچنین امروز سرزمین‌های اشغالی شاهد تحول بزرگی بوده است که همان موفقیت عملیات تسلیح کرانه باختری است؛ امری که امروز کل امنیت رژیم پوشالین صهیونیستی را باچالش بسیار بزرگی مواجه کرده است و گردان‌های القدس جنبش جهاد اسلامی دراین تحول نقش اساسی را ایفا کرده‌اند. روزنامه ایران در گفت‌و‌گویی اختصاصی با زیاد النخاله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین به بررسی آخرین تحولات فلسطین ومقاومت پرداخته است، که به شرح ذیل تقدیم می‌گردد؛

مختار حداد/ سجاد اسلامیان
روزنامه نگار
حمید مهدوی راد
مترجم 

  بعد از جنگ‌های اشغالگران صهیونیست علیه نوارغزه در سال‌های اخیر و پیروزی‌های مقاومت، از اتاق عملیات مشترک بسیار می‌شنویم. اهمیت فعالیت آن چیست و چه کارمی‌کند؟
 اولاً زمانی که از اتاق عملیات مشترک صحبت می‌کنیم باید در نظر داشت که صحبت ازاین اتاق مشترک در رسانه‌ها بعضاً اغراق‌آمیز و در برخی موارد نیز سخنی از این اتاق مشترک بیان نمی‌شود. اما در واقع بیانگر هماهنگی نیروهای مقاومت با یکدیگر در میدان نبرد است، هماهنگی در مختصات پرتاب موشک، هماهنگی در پشتیبانی متقابل، اما اتاق عملیات مشترک دراذهان مردم به معنای مرکز فرماندهی و کنترل و... است، اما در حقیقت دقیقاً این‌گونه نیست. اما اگر بخواهیم این اتاق عملیات مشترک را به خوبی توصیف و ترسیم کنیم باید گفت منظور از آن هماهنگی میدانی بین نیروهای مقاومت به طور مستقیم و پیگیری درگیری‌های میدانی است و این همان توصیف و توضیح دقیق این مطلب است اما بعضاً صحبت‌های اغراق آمیزی برای این موضوع مطرح می‌شود.
 
 این هماهنگی در تمامی عرصه‌های میدانی موجود است؟
 عمدتاً مناطقی که بخش‌های نظامی در آنها وجود دارد، مناطقی هستند که در آن هماهنگی صورت می‌گیرد و درمناطقی که بخش‌های نظامی وجود ندارد، کمتر نیاز به هماهنگی می‌شود. خصوصاً در غزه، موضوع هماهنگی همیشه مطرح است و نگرش مثبت نیروهای فلسطینی در تعامل با یکدیگر مشهود است. کما اینکه نامی هست که گروه‌ها را تحت عنوان اتاق عملیات مشترک گرد هم می‌آورد، اما این بدان معنا نیست که اتاق عملیات مشترک دارای مکانی دائمی است و مدیریت امور نظامی و پیگیری مستمر را برعهده دارد ولی این امر هماهنگی پیوسته و دائم مبتنی برحسب ضرورت و مقتضیات است.
مناطقی هست که مقاومت فلسطینی وجود دارد، اما آنها نمی‌توانند مانند غزه هماهنگی انجام دهند، در کرانه باختری، گروه‌ها و بخش‌های نظامی به نوعی وجود دارند، برای مثال مانند اردوگاه جنین که گردان جنین وابسته به گردان‌های قدس است اما تعداد گروهای نظامی بسیار کمتر از هسته اصلی مقاومت است. اما این بدان معنا نیست که یگان‌های دیگری وجود ندارد و این یگان‌ها وجود داشته و حتی ممکن است که به لحاظ تسلیحاتی و انتقال نیرو از گردان جنین استفاده کنند.
 
طی جنگ‌های دهه شصت و هفتاد میلادی شاهد پیروزی در جنگ علیه رژیم صهیونیستی نبودیم، اما اکنون با وجود اینکه رژیم صهیونیستی همان است و خود را از نظر نظامی توسعه داده است اما امروز شاهدیم که جنگ‌ها چند ساعته و چند روزه شده است و رژیم صهیونیستی برای آتش‌بس التماس می‌کند، دراین عرصه چه گذشت و از نظر توسعه چه شد تا به دوران پیروزی‌ رسیدیم؟
 درواقع، اگر نگاه تاریخی هم داشته باشیم، مردم فلسطین با مشکلات زیادی روبه ‌رو بوده‌اند و همچنین در طول تاریخ، تابع حکومت‌های متعدد و گوناگونی بودند مثلاً پس از مهاجرت از فلسطین، کرانه باختری تحت حاکمیت پادشاهی وقت اردن قرار گرفت. نوار غزه تابع حکومت مصر بود و پس از سال 1967 کرانه باختری و نوار غزه توسط اشغالگران صهیونیست اشغال شد و نیروهای اشغالگر سال ها درآن مستقر شدند و بتدریج شاهد شکل‌گیری مقاومت به این شکل یا به اشکال دیگری بودیم. فکر مقاومت باعث شد که تشکیلات متعددی علی رغم وجود سازمان آزادیبخش فلسطین به وجود بیاید. دراین بین برخی از فلسطینی‌ها به سمت پروژه توافق اسلو و امضای آن توسط سازمان آزادی بخش فلسطین رفتند و برخی از فلسطینی‌ها راه را برای تفاهم با اسرائیل باز کردند. اما بتدریج و با گذشت زمان فلسطینی‌ها متوجه شدند که گفت‌و‌گوی صرف، بی‌فایده است واسرائیل حتی التزام عملی نیز به این توافق ندارد. دراین بین گروه‌های مقاومت فلسطینی مانند جهاد و حماس به وجود آمدند و تقویت شدند و کار را با تمرکز برموضوع مقاومت شروع کردند. امروز می‌توانیم بگوییم که گروه‌های مقاومت بویژه جنبش جهاد، جنبش حماس و تا حدودی جبهه خلق برای آزادی فلسطین و برخی گروه‌های دیگر براین عقیده هستند. همچنین منکر این موضوع نیستیم که در زمینه کسب تجارب و اقدامات نظامی و میدانی فلسطینی‌ها تلاش زیادی کردند و از آغوش باز جمهوری اسلامی ایران بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی که بالغ بر چهل واندی سال از آن می‌گذرد مستفید شدند.
روابط فلسطین با جمهوری اسلامی به حدی گسترش یافت تا اینکه حتی از تجارب انقلاب اسلامی در زمینه ساخت و تولید تسلیحات بسیار بهره‌مند شدند. فلذا امروز شاهد آن هستیم که مقاومت نقش‌های متفاوتی نسبت به قبل ایفا می‌کند و فلسطینی‌ها نسبت به قبل تجربه بیشتری دارند و امروزه فلسطینی‌ها سلاح‌های زیادی می‌سازند که اکثر اینها ساخت داخل است البته بجز مسلسل و رژیم اشغالگر با آن مواجه می‌شود.
در حالی که موشک‌ها و تله‌های انفجاری وسلاح‌های ضد تانک ونفربر در داخل تولید می‌شود و این تجربیات موشکی است که ملت فلسطین عمده آن را از برادران‌مان در جمهوری اسلامی ایران به دست آورده‌اند و این برآنها تأثیر بسزایی داشته بطوری که امروزه شاهد این هستیم که مقاومت ازاین موشک‌ها برای ضربه به شهرهای اشغالی بخصوص تل آویو و تمامی شهرهای مرکزی رژیم استفاده می‌کند. بعلاوه استفاده از تله‌های انفجاری و خمپاره و... که کسب تجربه ملت فلسطین ومقاومت برای همه این موارد از جمهوری اسلامی ایران حاصل شده است.
اگر مقاومت فلسطین مرحله به مرحله پیشرفت می‌کند وتجارب زیادی را در این خصوص به دست می‌آورد همه اینها را، مرهون روابط مقاومت با جمهوری اسلامی ایران است و همکاری‌هایی که در سطح فنی و تجربی و میدانی در حال انجام است و آن را در اختیار ملت فلسطین قرار داده است.
 
ما شاهد تحولاتی مهم در جنین و کرانه باختری هستیم، آیا سیاست تسلیح کرانه باختری محقق شده است؟
 در واقع در کرانه باختری پیچیدگی‌هایی وجود دارد. به عبارت دقیق‌تر، زمانی که مقام معظم رهبری خواهان تسلیح کرانه باختری شدند، موضوع این بود که ایشان در حقیقت دست خود را روی منطقه بسیار حساسی برای درگیری با دشمن قرار دادند. با وجود آگاهی ما از اهمیت کرانه باختری اما براساس این توصیه ایشان، این موضوع تأثیر زیادی بر برادران ما برای توجه به این پرونده داشت. علاوه بر خود نیروهای مقاومت، همه برای ایجاد تغییر و تغییر کیفی در وضعیت فلسطین همکاری کردند و برنامه‌هایی برای آن تدوین شد. چه از طریق انتقال اسلحه و چه خرید سلاح از خود جامعه اسرائیل. آنچه مهم است این که تمرکز زیادی وجود دارد تا کرانه باختری از حالت سکون و آرامش به حالت مقاومتی که امروز شاهد آن هستیم، برود. البته این امر کاملاً منطبق بر رهنمودهای مقام معظم رهبری در خصوص امکان تسلیح کرانه باختری بود. درهر صورت در سفر ما به ایران و در دیدار با مقام معظم رهبری، معظم له بار دیگر بر توسعه تسلیح کرانه باختری و توسعه اقدامات مقاومتی در کرانه باختری تأکید کردند وهمچنین معتقدم که ما به‌عنوان فلسطینی‌ و نیروها و جنبش‌های مقاومت به اهمیت کرانه باختری پی برده ایم، اما این امر مستلزم تلاش و کوشش از سمت خود فلسطینی‌ها و همچنین کمک برادران ما در جمهوری اسلامی ایران است.
 
 آیا کشورها یا سازمان‌هایی هستند که بخواهند روند تسلیح کرانه باختری متوقف شود؟
 پروژه سازش در منطقه وهمه کشورهایی که به دنبال پروژه سازش هستند، در مقابل مسأله کرانه باختری و به طور کلی در مقابل موضع مقاومت، چه درغزه و چه در کرانه باختری، ایستادگی می‌کند. منظورم این است که وقتی از پروژه صلح با اسرائیل و پروژه سازش با دشمن صحبت می‌کنیم، این بدان معناست که همه کسانی که به دنبال پروژه‌های سازش و آشتی با دشمن هستند، خود به خود مخالف برنامه مقاومت هستند و همه کسانی که اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسند، از مقاومت حمایت می‌کنند. دو جریان در منطقه وجود دارد؛ یک جریان بزرگ عربی وجود دارد که هم درگفتار وهم در عمل به نفع صلح و سازش با اسرائیل عمل می‌کند، اما اراده مردم فلسطین درامتناع از پذیرش پروژه سازش نقش اساسی دارد. اگر این پروژه سازش به نتیجه برسد به این معنی است که مردم فلسطین حقوق خود را از دست داده‌اند و این موضوع حتی اگر گاهی در برخی از کشورهای عربی دراین زمینه اتفاقی افتاده باشد ، قطعاً موفق نخواهد شد، زیرا امر واقع همان وضعیت مردم فلسطین است که این اعتقاد را دارند که اینجا سرزمین فلسطین است و آنها برای باز پس‌گیری آن مبارزه و مقاومت خواهند کرد.
گاهی در اثر شرایط و فشارهای منطقه‌ای بر مردم فلسطین و در اثر شرایط پیرامونی و در نتیجه فشار کشورهای عربی که برنامه مشخصی دارند؛ قدرت مردم فلسطین تضعیف شده یا از دست می‌رود. اما وقتی از این فشارها در سطح روانی و عملی خلاص شوند و در سطوح سیاسی، روحی و تسلیحاتی از آنها حمایت شود به مقاومت روی می‌آورد. زیرا هیچ فلسطینی واقعی وجود ندارد که وجود اسرائیل را به رسمیت بشناسد وهر فلسطینی که کمی کرامت و حس میهن پرستی داشته باشد اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد و هرکس اسرائیل را به رسمیت بشناسد استثنایی است و ممکن است در اثر فشار وشرایط کشورهای عربی به رسمیت شناخته باشد. اما تا زمانی که ما دراین سرزمین حضور داریم و تازمانی که بیت المقدس و زمین‌ها و خانه‌های ما در اشغال است، مقاومت وجود خواهد داشت. اما مهم تر از همه این است که مقاومت را تقویت کنیم. ما کاملاً براین باور هستیم که روزی موجودیت اسرائیل به پایان خواهد رسید. اگر ضعیف باشیم ممکن است بعد از 100 سال از بین رود اما اگر قوی و توانمند باشیم و مقاومت و استقامت و اراده فداکاری داشته باشیم تا 20 سال دیگر از بین می‌رود. همه چیز به ما مرتبط است اما ما باور داریم که اسرائیل ناگزیر از بین خواهد رفت، اما مدت زمان طول کشیدن این مسأله به آمادگی و تلاش ما در مقاومت مربوط می‌شود. ممکن است شرایط ما خوب باشد و درعرض 10 سال تمام موازنه قوا را برهم زنیم و اگر شرایط ما بد باشد ممکن است 50 سال زمان نیاز داشته باشیم. تمام این مسائل مربوط به تمایل و توانایی ما برای مقاومت است. من معتقدم که در سال های اخیر شاهد یک تغییر بزرگ و مهم در امر مقاومت بوده‌ایم و این نیز روز به روز تقویت می‌شود. آمادگی مردم فلسطین برای جانفشانی و فداکاری مهیا است. ان شاءالله می‌توانیم در یک بازه کوتاه زمانی تهدید بزرگی برای پروژه صهیونیستی باشیم؛ زیرا ما خوشبین هستیم و حتی اگر 10 سال یا 15 سال بگذرد، پیروز خواهیم شد، و پروژه صهیونیستی متلاشی خواهد شد. از آنجا که یهودیان در فلسطین حضور یافتند تا بتوانند در صلح و ثبات زندگی کنند، اما زمانی که مجال زندگی و صلح فراهم نیست و زمانی که یهودی می‌بیند تنها مکانی را که پیدا کرده جایی است که در آن کشته می‌شود باید از آن (فلسطین) برود. یهود به فلسطین آمد تا در امنیت و ثبات زندگی کند و وقتی این ثبات و امنیت را نیافت به جایی که از آنجا آمده برمی گردد؛ زیرا امروز هیچ یهودی در جهان نیست که جانش مانند یهودیان در فلسطین در خطر باشد. در حالی که یهودیان در کشورهای دیگر ساکن هستند و راحت زندگی می‌کنند. اما تنها یهودی‌ای که کشته می‌شود فقط در فلسطین است. فلذا وقتی ما به این جنگ ادامه دادیم و بعد عقیده آنها تغییر کرد که آمدن ما به این مکان یک اشتباه بزرگ تاریخی بود که به اینجا آمدیم، پس ما باید تلاش کنیم تا این باور اسرائیلی را تغییر دهیم که در اینجا فرصتی برای زندگی برای او وجود ندارد و تنها جایی که یک یهودی درآن کشته می‌شود فلسطین است و بنابراین او(اشغالگر) باید این سرزمین را ترک کند.
 
 اکنون شاهد تحولاتی در کرانه باختری هستیم، بیش از دو سال پیش نیز شاهد تظاهرات فلسطینی‌های ساکن در داخل مناطق اشغالی بودیم. آیا آن روزی را خواهیم دید که گردان‌های مقاومت در آنجا تشکیل شود و آیا شاهد غافلگیری جدیدی در مواجهه با دشمن صهیونیستی از جانب مقاومت خواهیم بود؟
ما در جنبش جهاد اسلامی برای تشکیل گردان‌های رزمی در تمام شهرهای فلسطین در کرانه باختری تلاش می‌کنیم. کمیت و کیفیت این گردان‌ها با توجه به توانایی ما در تسلیح این گردان‌ها مکان به مکان برحسب توانایی ما در تسلیح و تهیه امکانات برای این گردان‌ها متفاوت است. بدون شک گردان جنین، متمایز از بقیه است و آن هم به خاطر اینکه اولین بود و کسانی که در آن گردان حاضر شدند ومدیریت کردند شجاعت و رشادت زیادی داشتند وبسیاری از آنها به شهادت رسیدند.  تعداد زیادی از آنها سابقه زندانی شدن در زندان‌های رژیم صهیونیستی را داشتند و برای همین متمایز از سایرین است. اما به هر حال در تمام شهرهای فلسطین، گردان‌ها و گروه‌های نظامی تشکیل شده است و بویژه اینکه جنبش جهاد اسلامی مسئولیت این موضوع را برعهده گرفته است، اما این نافی حضور مبارزان حماس و حتی از سایر گروه‌ها نیست. ما از همکاری با مراکز جنبش فتح استقبال کردیم. در مراکز جنبش فتح اقشاری ​​هستند که مخالف روند سازش و دولت خودگردان هستند و اینهاهمچنین دراین مناطق نفوذ دارند. تسلیح این گروه‌ها و حضور آنها درآنجا به وضعیت مقاومت کمک کرد و ما تصمیم گرفتیم  این اقشار را نیز با آغوش باز پذیرفته و به تسلیح این گروه‌ها برای تثبیت وضعیت مقاومت کمک کنیم.
چون به نوعی مخالف دولت خودگردان شده‌اند، زیرا درهمان دولت خودگردان گروه‌هایی هستند که با آن مخالف هستند. درهمین زمان، وضعیتی ازوحدت ملی در این جامعه ایجاده شده است. بطوری که تناقضی پیش نیاید زیرا این افراد پیشتر حامی دولت خودگردان بوده و امروز به مقاومت روی آورده‌اند. ما  آغوش خود را به روی آنها گشودیم و به آنها تسلیحات و کمک رساندیم و آنها را در چهارچوب جنبش فتح حفظ کردیم. مثل گردان‌های شهدای الاقصی که در روزهای گذشته دو نفر از جهاد اسلامی به شهادت رسیدند که یکی از افراد گردان‌های الاقصی نیز همراه آنها بود. این موضوع باعث می‌شود جایگاه بهتری نزد مردم به دست آورند و حالت تعامل بیشتری بین جوانان ایجاد شود.
این روند گشایش در جامعه فلسطین مهم است، دعوت مستمر به وحدت ملی و ارائه کمک درهر کجا که ممکن است. من معتقدم که این امر به ما به عنوان نیروهای مقاومت و بویژه به عنوان جنبش جهاد اسلامی کمک کرد تا گامی رو به جلو برداریم و جلوتر از دیگران باشیم.
همچنین ما برای ساخت مواد منفجره  تجربه میدانی مان را در اختیارشان قرار می‌گذاریم و نیز به رزمندگان عملیاتی در میدان نبرد کمک‌های فراوان و مستمر می‌کنیم. در جنبش جهاد نیز اسرای با سابقه و باتجربه‌ای داریم که در سال های قبل آزاد شده‌اند و ما از آنها بهره‌مند شدیم. ازاین رو، وضعیت مقاومت در سطح مادی و  تسلیحات و در سطح کادر رهبری و انسانی و همچنین در سطح تقدیم تعداد زیادی شهید تلاش زیادی کرده است.
جنبش جهاد اسلامی طی دو سال گذشته ده‌ها نفررا که به شهادت رسیدند  تقدیم کرده که نقش و نفوذ زیادی در جامعه داشتند و از این رو و درهمه موضوعات حضور جهاد اسلامی، این جنبش را به یک عنوان اصلی در جنین و کرانه باختری تبدیل کرده است.
 
 بعد از جنگ‌های اخیر در نوار غزه اوضاع معیشت و اقتصادی نوارغزه چگونه است؟
 ما اکنون در مورد نوار غزه‌ای صحبت می‌کنیم که ارتش اشغالگر به طور مستقیم درآن وجود ندارد، اما اثر محاصره نوار غزه وجود دارد. من نمی‌گویم که زندگی در نوار غزه امکانپذیر نیست، اما زندگی بسیار سخت است؛اولاً محاصره است. این محاصره به چه معناست؟ یعنی آوردن هر چیزی خارج از اقتصاد اسرائیل ممنوع است، اما فلسطینی‌های نوار غزه تمام زندگی‌شان مبتنی بر اقتصاد اسرائیل است و به این معناست که فلسطینی نمی‌تواند چیزی از آنچه را نیاز دارد از جای دیگری بخرد، مگر از جامعه اسرائیل. همچنین اسرائیل برای نیازهای فلسطینی‌ها تعیین تکلیف می‌کند؛ یعنی مثلاً صدها یا هزاران نوع موادی که به اعتقاد او در روند مقاومت استفاده می‌شود فروش آنها به اهالی نوار غزه ممنوع است و شما مجبور به انجام خیلی چیزهای ممنوعه هستید، اما سطح زندگی مانند هر جامعه‌ای دردنیاست که دارای سطوح مختلفی است؛ زیرا وقتی فرصت‌های شغلی محدود است، وقتی حمایتی وجود ندارد، فقر بالاست و... اما به هر حال من معتقدم که زندگی در نوار غزه وهمچنین اقشاری که می‌توانند در آنجا زندگی کنند امکانپذیر است و وجود مقاومت درحد توان، افق زندگی را برای مردم باز می‌کند. ما به عنوان مردم فلسطین در طول تاریخ شرایط  بسیارسختی را پشت سر گذاشته ایم. در روزگاری فلسطینی ها در چادر در شرایط بسیار اسفباری زندگی می‌کردند و اکنون شرایط فلسطینی‌ها در همه موارد بهتراست. نمی‌توان گفت که زندگی فلسطینی‌ها اسفبار است و ما نمی‌توانیم غذا پیدا کنیم، الحمدلله. زندگی مان بهتر ازگذشته و حداقل از وضعیت پناهجویان سوری بهتر است.
 برخی از تحلیلگران مدعی این مسأله هستند که با توجه به اوضاع نابسامان اقتصادی در نوار غزه، ملت فلسطین تحمل جنگ طولانی را ندارد.
 همه ملت‌ها جنگ را برنمی‌تابند. جنگ سخت و بی‌رحمانه است. شما از قربانیان صحبت می‌کنید، از خانه‌های تخریب شده واز شرایط سخت صحبت می‌کنید، هیچ مردمی جنگ را دوست ندارند و ما به عنوان ملت فلسطین صلح را دوست داریم. اما صلح باید یک صلح باعزت باشد. وقتی شرایط صلح واقعی فراهم نیست، شما به جنگ می‌روید، اما جنگ سرگرمی ما نیست. ما برای دفاع ازخود در برابر تجاوزات صهیونیست‌ها می‌جنگیم. ما برای احقاق حق خود که همان سرزمین مان است می‌جنگیم. ما برای محافظت از فرزندان خود در برابر جنایات اسرائیل می‌جنگیم و مطمئناً جنگ جنبه منفی نیز دارد که بر زندگی اجتماعی تأثیر می‌گذارد و حتی بر اقتصاد تأثیر می‌گذارد. اما این بدان معنا نیست که ما نمی‌جنگیم چون قربانی می‌دهیم یا از جنگ درد و رنج می‌بریم، فلذا بدون شک رنجی که در جنگ و در محاصره  کشتار وجود داشته و خواهد داشت، اما ما بهای خواسته خویش را که همان آزادی مان است می‌پردازیم.
 
مدعیان این تحلیل می‌گویند که نوارغزه بیش از یک هفته تاب‌آوری ندارد، آیا این موضوع درست است؟
 درهرجامعه‌ای دیدگاه‌ها و نظرات متعددی وجود دارد و همه مردم در درک و فهم و دیدگاه مشترک نیستند. قطعاً همه ملت فلسطین از جنگ حمایت نمی‌کنند و اقشاری وجود دارند که مثلاً می‌گویند ما از جنگ خسته شده‌ایم. این گفتمان وجود دارد، اما گفتمان غالب نیست. اما اکثریت قریب به اتفاق فلسطینی‌ها برای دفاع از خود به سمت مقاومت رفته‌اند و این وضعیت شبه اجماع درمیان فلسطینی‌ها شده است که معتقدند اگر می‌خواهیم آبرومندانه زندگی کنیم و تحت اشغال نباشیم پس باید مقاومت کنیم.  نه از روی عشق و علاقه بلکه بخاطر اجبار باید مقاومت کنیم. زیرا اگر مقاومت نباشد، این بدان معناست که اشغالگر باقی می‌ماند و اسرائیلی‌ها زمین‌ها و تمام دارایی‌های ما را مصادره می‌کنند. بنابراین ما به سمت جنگ نمی‌رویم چون جنگ را دوست نداریم؛ ما به جنگ می‌رویم زیرا می‌خواهیم  ازخود در برابر جنایات صهیونیست‌ها دفاع کرده و از فرزندان، خانه و خانواده خود محافظت کنیم. ملت فلسطین تحت اشغال است وبرای مقابله با اشغالگری مقاومت ومبارزه می‌کند.
 
 آیا برنامه‌ای جهت مقاومت اقتصادی برای کاهش آلام مردم دارید؟
 پیچیدگی در محیط جغرافیایی فلسطین یک واقعیت است و اگرازغزه صحبت می‌کنیم، منطقه جغرافیایی غزه یک منطقه محدود است و صحبت از 360 کیلومتر مربع است که 2.5 میلیون فلسطینی در آن زندگی می‌کنند و ممکن است برحسب مطالعات گفته شود که شلوغ‌ترین نقطه جهان، نوارغزه است که منطقه محدودی است و به همین دلیل زمین‌های زیر کشت درآن بسیار محدود است.
همچنین منابع اقتصادی آن بسیار محدود است، یعنی در نهایت جامعه غزه بیش از آنکه مولد باشد، مصرف کننده است. بنابراین تئوری‌های اقتصادی نمی‌تواند حداقل به جامعه فلسطین درغزه کمکی کند؛ اولاً شرایط سخت است و نبود اراضی کشاورزی کافی برای تأمین نیاز اهالی غزه، در نتیجه اشغال و امتناع اشغالگران از تأمین مواد اولیه و حتی ماشین آلات هیچ بخش صنعتی وجود ندارد. اسرائیلی‌ها غزه را ازهر طرف از جمله خشکی ودریا و بازار تجاری محاصره می‌کنند. فلذا مجال بهبود وضعیت اقتصادی در نوار غزه بسیار ضعیف است. همیشه مشقات اقتصادی بوده و هست. مقاومت می‌تواند در برخی موارد ساده کمک کند، اما نمی‌تواند مردم فلسطین را از مشکلات اقتصادی به شرایط بهتری برساند واین امر مشکل است.
 
 پس از توافق تهران-ریاض، روند عادی‌سازی روابط با رژیم را چگونه ارزیابی می‌کنید، آیا بعد از توافق ایران و عربستان متوقف شد؟
 بدون شک توافق تهران-ریاض تأثیرات مثبتی برمنطقه گذاشت بویژه کسانی را که از ایجاد فضاسازی اختلافات فرقه‌ای ومذهبی از جمله موضوع شیعه و سنی سود می‌بردند از دورخارج کرد چون تندروها ازاین جو سوءاستفاده می‌کردند. همچنین رسانه‌های اسرائیلی ازاین فضا سود می‌بردند و سعی می‌کردند بگویند که اختلاف ایران و عربستان یک اختلاف فرقه‌ای و مذهبی است و درتمام مطبوعات و رسانه‌های غربی از این موضوع به‌عنوان یک دعوای فرقه‌ای تحلیل می‌شد اما در اصل این یک اختلاف فرقه‌ای و مذهبی نبود. این در واقع اختلاف منافع و اختلاف متأثر از تأثیرات خارجی بود و رسانه های صهیونیستی ونفوذ سیاسی اسرائیل و امریکا تأثیر زیادی برآن داشت. زمانی که توافق بین تهران و ریاض حاصل شد، فضای مثبتی برای همه کسانی که تحت تأثیر این سردی روابط قرار داشتند ایجاد شد. بنابراین منطقه به یک تنفس و آسایش روانی رسید و این راحتی، افق‌های روشنی را برای کشورهای منطقه که تحت تأثیر عربستان بودند بازکرد و گام‌های مثبتی در جهت احیای روابط عادی ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس برداشته شد. من معتقدم که این توافق در آینده تأثیر زیادی بر بیشتر کشورهای عربی خواهد داشت.
 
 وضعیت رژیم صهیونیستی را پس از موج گسترده تظاهرات با توجه به اینکه اختلافات داخلی زیادی در درون رژم رخ داده است، چگونه ارزیابی می‌کنید؟
 آنچه در درون دشمن صهیونیستی از نظر منازعات و اختلافات داخلی پیش آمده بدون شک آینده رژیم صهیونیستی را تهدید کرده و اگر این اختلافات در جامعه داخلی دشمن باشد وبه آن قدرت امروز مقاومت را اضافه کنیم به مقاومت انگیزه و نیرو و امیدواری می‌دهد. آنچه می‌خواهم برآن تأکید کنم این  که آنچه می‌بینیم یک درگیری و یک تهدید واقعی درونی است و انتظار می‌رود این امر بر ساختار جامعه اسرائیل از نظر قوانین مدنی و نظامی و از نظر شکاف در جامعه اسرائیل چه به لحاظ سطح زندگی و چه به لحاظ امنیتی و نظامی تأثیر بگذارد. بخصوص برآنهایی که به جناح راست یا جریان تندرو که افراطی‌ترین آنهاست و ریشه آن شرقی است و جریان دیگر که جریان لیبرال است و ریشه آن غربی است تأثیر بگذارد. پس دو بخش متفاوت است و این دو بخش با یکدیگر تضادهای زیادی حتی در مبانی دینی خود دارند. حتی در خود جامعه اسرائیل‌ نژاد پرستی هست. این ما نیستیم که این را می‌گوییم بلکه آنها خوشان از این انفکاک و تفرقه صحبت می‌کنند. یا مثلاً بین یهودیان امریکایی و یهودیانی که اصالت عربی دارند یا یهودیان آفریقایی یا یهودیان غربی اختلاف وجود دارد. می‌بینید که این تفاوت‌های نژادی هم موجود است. اما به دلیل اینکه شرایط اقتصادی شان بهتر از کشورهای اطراف است، این امر از شدت درگیری می‌کاهد. اما زمانی که تأثیرات فضای سیاسی و تأثیرات تغییر قوانین به نفع جریان راست افراطی است اختلافاتی هست که موجب افزایش شکاف در جامعه اسرائیل می‌شود. بنابراین، من انتظار دارم که در کوتاه مدت، این اختلافات تأثیر زیادی بر جامعه صهیونیستی داشته باشد و هرهفته شاهد تظاهرات صدها هزار یهودی دراعتراض به اصلاحات قضایی باشیم که می‌خواهند اسرائیل را از وضعیت خود به عنوان یک رژیم سکولار خارج کرده و خود را به عنوان یک رژیم مذهبی ناسیونالیست افراطی‌تر نمایان کنند. بنابراین در افکار عمومی اسرائیل دو دستگی وجود دارد و به گفته همه تحلیلگران و ناظران عواقب بدی در پی خواهد داشت و پیامدهای منفی بر رژیم صهیونیستی خواهد داشت و ما نیزاز این اختلاف درونی سود می‌بریم.
 
یکی از تحولات درعرصه فلسطین، شلیک چندین موشک از جنوب لبنان به سمت دشمن صهیونیست درماه‌های اخیر بوده است، آیا این معادله جدیدی در مقاومت است؟
اولاً لبنان با اسرائیل صلح برقرار نمی‌کند، ثانیاً در لبنان اراضی لبنانی هست که همچنان تحت اشغال صهیونیست‌ها است، ثالثاً نیروی مقاومتی در لبنان وجود دارد که با هدف بازپس‌گیری اراضی اشغالی لبنان، موقعیت خود را تقویت می کند.
مقاومت در لبنان موضع و دیدگاهی دارد که فلسطین سرزمین ملت فلسطین است و پروژه صهیونیستی با ظلم در سرزمین فلسطین ایجاد شده است و این مقاومت در لبنان با مردم فلسطین همبستگی دارد. پس مقاومتی که با مواضع خود با ملت فلسطین متحد است و مقاومتی که اشغال اراضی لبنان را دلیل باقی ماندن مقاومت می‌داند، دشمن صهیونیستی را در همه موارد یک تهدید دائمی برای لبنان می‌بیند. بنابراین، مقاومت لبنان دراین نبرد نقش اساسی دارد و برای همین نباید تعجب کنیم که موشک از لبنان حداقل به عنوان ابراز همبستگی با مردم فلسطین و همبستگی با جنبش مردم فلسطین در دفاع از مسجد الاقصی پرتاب می‌شود. این یک پیام اخلاقی به مردم فلسطین می‌دهد و آن اینکه مقاومت در لبنان در کنار مردم فلسطین برای مقاومت در برابر اشغالگران ایستاده است. بنابراین، موشک‌های لبنان، حتی اگر اندک ومحدود نیز باشد، معنا و اهمیت زیادی پیدا می کند و این افق روشن را پدیدار می‌کند که اگر اسرائیلی‌ها تلاش در جهت کشتار مردم فلسطین داشته باشند، امکان مداخله مقاومت در لبنان به نفع ملت فلسطین نیز فراهم است. پیام موشکی، بسیار مهم بود و به مقاومت فلسطین روحیه داد و به دشمن صهیونیستی این پیام را داد که مقاومت در لبنان فلسطینی‌ها را تنها نخواهد گذاشت.
 
 اخیراً شاهد عملیاتی بودیم که سربازی مصری در مرز مصر انجام داد. ناظران معتقدند که این به خاطر روحیه مبارزه سربازان مصری و عرب و مسلمان است، بروز و ظهور این روحیه را در زیر خاکستر عادی‌سازی رژیم‌های منطقه با دشمن صهیونیستی چگونه ارزیابی می‌کنید؟
 واقعیت این است که همه ملت‌های عرب مخالف اسرائیل هستند. در واقع هیچ عرب و مسلمانی وجود اسرائیل را به جای فلسطین نمی‌پذیرند. زیرا مسجد الاقصی و بیت المقدس میراث دینی و اسلامی مردم منطقه است.
هیچ مسلمان واقعی وجود ندارد یا کسی که حتی حس میهن پرستی داشته باشد نیست که بتواند وجود اسرائیل را به جای فلسطین بپذیرد و این موضوع به یک مسأله غریزی دربین همه مردم منطقه اعم ازعرب، مسلمان و گاه خارجی‌ها تبدیل شده است. پس مقاومت طبیعی در برابر این اشغالگری وجود دارد.آنچه در مرز مصر اتفاق افتاد طبیعی است و بیانگر احساسات شهروندانی است که معتقدند اسرائیل دشمن همه مردم است. بنابراین یک مقاومت طبیعی در برابر این اشغالگری وجود دارد و آنچه در مرز مصر اتفاق افتاد یک امر طبیعی است و بیانگر احساسات درونی یک شهروند است که اعتقاد دارد اسرائیل دشمن همه مردم است. عرب‌ها و مسلمانان، در رفتار و مسلک اسرائیل اشغالگری و جنایتکاری می‌بینند بویژه اینکه در کرانه باختری خانه‌های فلسطینی‌ها را تخریب می‌کند و زمین‌ها را مصادره کرده و مردم را می‌کشد. بنابراین، واکنش طبیعی هر شهروند عرب و مسلمان است که اگر بتواند از فلسطینی‌ها دفاع کند، نباید درآن تردید و تأخیر کند. فلذا آنچه در مرز مصر اتفاق افتاد، برای هر آدمی در کشورهای عربی امری طبیعی و قابل انتظار است.
 
 اکنون وضعیت پیمان اسلو و وضعیت تشکیلات خودگردان بویژه پس از پیروزی‌های میدانی مقاومت را چگونه می‌بینید؟ و اکنون رابطه مقاومت با تشکیلات خودگردان چگونه است؟
 توافق اسلو مرده است. من تنها کسی نیستم که این را می‌گویم، حتی مقامی که آن را امضا کرده نیز می‌گوید این توافق مرده است؛ زیرا یک طرف اصلی توافق وجود دارد که آن را به رسمیت نمی‌شناسد و بدان مقید نیست به همین دلیل است که توافق اسلو پشت سر ماست و اکنون تمام تلاش اسرائیل این است تا امر واقع جدیدی را برای کنترل اراضی فلسطینی و تراکم شهرک‌سازی در کرانه باختری ایجاد کند. حداقل فلسطینی‌ها امیدوار بودند که طبق توافق اسلو دولت فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه ایجاد شود. اکنون شهرک‌های یهودی در کرانه باختری بالغ بر 60 درصد از کرانه باختری را در اختیار گرفته و این 40 درصد کل زمین‌هایی است که شهروندان فلسطینی در مناطقی از کرانه باختری سکونت دارند. فلذا توافق اسلو پایان یافته است و پروژه اسرائیل براساس نظریه شهرک‌سازی و این نظریه که یا فلسطینی‌ها به عنوان کارگر در خدمت جامعه اسرائیل باید کار کنند یا فرصت زندگی به آنها داده نمی‌شود و آنها می‌بایست بروند، این برنامه فعلی اسرائیل است. بنابراین، وقتی امروز در مورد بیش از 700 هزارشهرک نشین در کرانه باختری صحبت می‌کنیم، متوجه می‌شوید که تقریباً تعداد شهرک نشینانی که در بیت المقدس و کرانه باختری هستند طبق آمار رسمی حدود 800 هزارشهرک نشین است.  این در حالی است که 300 هزارشهرک نشین در قدس شریف پس از اشغال کرانه باختری در سال 1967 و 500 هزارشهرک نشین در کرانه باختری به وجود آمدند. آنها شهرها، زیرساخت‌ها، جاده‌ها، شرکت‌ها، حمل و نقل و زمین‌های کشاورزی را ایجاد کردند. این اقدام به این معنی است که هیچ رهیافتی برای تفاهم بین فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها وجود ندارد و چشم‌اندازهیچ گونه سازشی وجود ندارد و دلیل آن این است که اسرائیل آن را نمی‌خواهد. برخی از فلسطینی‌ها توافق اسلو را بستند و آن را به رسمیت شناختند و آنچه را که هیچ کس در خواب هم نمی‌دید ارائه کردند. بدبختی ما این است که برخی از فلسطینی‌ها آن را به رسمیت شناختند. اما با وجود آن، اسرائیلی‌ها از یک کشور یهودی در کرانه باختری صحبت می‌کنند، بنابراین هیچ چشم‌اندازی برای صلح وجود ندارد. هرگونه توافق با فلسطینی‌ها مرده است. متأسفانه این یک مورد تحقیرعرب‌ها  که دراثر فشارامریکا و در نتیجه وجود رژیم‌های غیرقانونی که در کشورهای عربی وجود داشت بود که موجب شد آنها در برابر اسرائیل تسلیم شوند. بنابراین تقریباً همه دولت‌های عربی اطراف اسرائیل به طور مستقیم یا غیرمستقیم رابطه برقرار می‌کنند و عملاً اسرائیل را به رسمیت می‌شناسند و هرکس آن را به رسمیت بشناسد مانع مقاومت فلسطینی‌ها می‌شود و آنها را تحت پیگرد قرار می‌دهند. فلذا ما در نوار غزه از جانب هم عرب‌ها وهم صهیونیست‌ها در محاصره هستیم. بنابراین پروژه صلح و سازش فقط یک پروژه صهیونیستی و در جهت تأمین منافع اسرائیل است وما با آن کاملاً مخالف هستیم. اما این وظیفه ماست که همه از این شرایط سخت عبور کنیم و در شرایطی که اکنون دراختیار ماست، فضای مقاومت را ایجاد کنیم و ان شاءالله اوضاع بهتر خواهد شد.
آنچه در حال رخ دادن است فضای مقاومت است و دولت‌های عربی از فرصت یافتن راه حلی برای مسأله فلسطین مأیوس شده‌اند. بنابراین من فکر می‌کنم که صحبت در مورد پروژه صلح با اسرائیل در منطقه کم رنگ شده است و آنچه بقایای رژیم‌های عربی به دنبال آن هستند تنها رؤیاهای آنها برای جلب رضایت امریکایی‌ها است، اما عملاً هیچ طرح صلح و سازشی با اسرائیل وجود ندارد.
 
 اگر بخواهید شهید حاج قاسم سلیمانی را توصیف کنید، او را چگونه توصیف می‌کنید؟ با توجه به اینکه شهید حاج قاسم سلیمانی امروز حضور ندارد اما روحش همچنان در میدان محور مقاومت حضور دارد؟
 اگر می‌خواهید در مورد جمهوری اسلامی و آنچه که به مردم فلسطین تقدیم کرد صحبت کنیم، اولاً از موضع سیاسی صحبت کنید و این بسیار مهم است که همانا به رسمیت نشناختن اسرائیل است و نه فقط این، بلکه این موضوع نتیجه داد و در سطح بین‌المللی و در سطح فلسطین تلاش شد تا اعلام کند که این موجودیت نامشروع است و این موجودیت صهیونیستی روی حق ویران شده ملت فلسطین تأسیس شده است.
چه کسی بجز جمهوری اسلامی برای حمایت از مردم فلسطین درهر شرایطی این موضع را گرفت؟ جمهوری اسلامی دو موضع دارد؛ یک موضع سیاسی و من معتقدم جمهوری اسلامی با تحمل محاصره و تحریم‌ها بهای موضعگیری سیاسی خود را در برابر ملت فلسطین پرداخته است. دوم مسأله مقاومت است، زیرا جمهوری اسلامی در موضعگیری و سیاست و چشم‌انداز خود برنامه‌ای برای حمایت از مردم فلسطین دارد. خوشبختانه شهید حاج قاسم سلیمانی در تبلور این مفاهیم و تجسم جایگاه جمهوری اسلامی در موضوع حمایت از مردم فلسطین در تمام سطوح حاضر، برجسته و پرشور بود. در سطح مقاومت می‌گویم شهید حاج قاسم سلیمانی درعرصه میدانی فلسطین حضور داشت و جمهوری اسلامی کمک‌های خوبی به مردم فلسطین ارائه کرد. اما من می‌خواهم اشاره کنم که شاید کسانی هستند که فکر می‌کنند که مردم فلسطین هرماه صدها میلیون کمک دریافت می‌کنند، ممکن است کسی این‌گونه فکر کند. من می‌گویم با کمترین امکانات ممکن و با اقتصاد خود‌اتکایی، مقاومت و فضای مقاومتی در فلسطین ایجاد شد، البته بدون شک ما اذعان داریم که جمهوری اسلامی کمک‌هایی در حوزه انتقال تجربه وآموزش و اقتصاد به مقاومت فلسطین کرده است. اما آیا دنیا می‌تواند بفهمد که فلسطینی‌ها چقدر از جمهوری اسلامی کمک می‌گیرند؟ بله، ما این کمک‌ها را انکار نمی‌کنیم، اما هیچ‌کس نباید درباره این کمک‌های مالی اغراق کند. کمک‌های امنیتی-نظامی وجود دارد و این مهم ترین کمک است. کمک‌هایی در چهارچوب کمک‌های بشردوستانه برای خانواده‌های شهدا و خانواده‌های اسرا وجود دارد. این را می‌گویم تا مردم خیالشان راحت شود. چون ممکن است فکر کنند مردم فلسطین تمام پول جمهوری اسلامی را گرفته‌اند. کمک به خانواده شهدا و اسرا انساندوستانه است و کمک‌های دیگر به لحاظ کار کارشناسی نظامی و در مراحل مختلف تأمین برخی سلاح‌ها و دراین چهارچوب است و رساندن این کمک‌ها به نوار غزه و کرانه باختری بسیار پرهزینه بوده است.
اما مهتر ازهمه اینها، ایده و حضور و پیگیری مستمر شهید حاج قاسم است چرا که حاج قاسم همیشه حضور داشت و شخصاً پیگیرهمه چیز بود. حتی در موضوع آموزش رزمندگان و مسأله امداد‌رسانی و ایشان نگران می‌شد، پیگیری می‌کرد و می‌پرسید.
و ما همیشه می‌گفتیم که حاج قاسم سلیمانی فلسطینی‌تر از فلسطینی‌ها است و بیت المقدس را بیشتر از اهالی شهر بیت المقدس دوست دارد و از این رو او شهید قدس بود و همه رهبران فلسطین او را می‌شناختند و حضور چشمگیری در تمام پرونده‌های مرتبط با فلسطین داشت.
 
  آیا این رابطه برهمان منوال با حاج اسماعیل قاآنی ادامه دارد؟
 مسلماً  با حاج اسماعیل نیز همینطور است. ما درباره جمهوری اسلامی صحبت می‌کنیم. درجمهوری اسلامی ایران کسانی هستند مانند حاج قاسم و حاج اسماعیل که برنامه آن را نمایندگی می‌کنند. اینها کسانی هستند که نماینده جمهوری اسلامی هستند. اما دراصل این مردم مسلمان ایران و همت والای مردم ایران است، که به فکر کمک به فلسطین هستند، ولی مظهر این همت ملت ایران همانا شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی و حاج اسماعیل قاآنی است.این عزیزان نماینده سیاست جمهوری اسلامی ایران هستند واین موضع ایران وهمه ملت ایران و رهبر معظم انقلاب اسلامی در حمایت از ملت فلسطین هیچ وقت فراموش نمی‌شود.
 
 آیا تا کنون طرف‌هایی یا رژیم‌هایی بوده‌اند که از شما خواسته باشند روابط خود را با ایران قطع کنید؟
 بدون شک این را از ما خواستند و هیچ دولت عربی تمایل ندارد با ایران به خاطر مسأله فلسطین رابطه داشته باشیم؛ زیرا برنامه سیاسی آنها با ما متفاوت است. برنامه آنها این‌گونه است که می‌گویند ما نمی‌خواهیم با اسرائیل در چالش و جدل باشیم حتی اگر فلسطینی‌ها تحت اشغال باشند وآنها به هرطریقی هم که شده نمی‌خواهند مردم فلسطین با ایران رابطه داشته باشند و خواهان عدم رابطه جنبش‌های مقاومت فلسطینی با ایران هستند. اما نگفتند اگر با ایران قطع رابطه کنید ما به شما کمک می‌کنیم، فقط می‌خواهند که ما با ایران قطع رابطه کنیم.
 
 امروزه شاهد جنگ فرهنگی و روانی از سوی دشمن هستیم و تولیدات تلویزیونی و سینمایی مقاومت وجود دارد، آیا این جنگ برای شما مهم است؟ و به نظر شما چه چالش‌هایی در این جنگ وجود دارد؟
 مردم فلسطین، مانند سایر ملت‌های جهان، در معرض کمپین‌های رسانه‌ای، چالش‌ها و متأثر ازآن بوده و هستند و بسیاری از فرزندان ما تحت تأثیر تلویزیون و تبلیغات آن قرار دارند. برخی از آنها مشتاق هستند و تحت تأثیر بوده و ازمهاجرت هیجان زده می‌شوند. بله این‌گونه اقشار نیزهستند. اما اکثریت قریب اتفاق مردم فلسطین آگاهی زیادی از عدالت آرمان خود، موضع خود، دفاع از سرزمین خود را دارند، اما در نهایت این یک جنگ آشکار است که روی نوجوانان وجوانان که مصونیتی ندارند تأثیر می‌گذارد. اما در نهایت خودشان متوجه می‌شوند که بر ضد مردم خود و برخلاف میل آنها و مغایر با فرهنگ خود هستند که البته آنها را نیز می‌توان با کمی تلاش و کار فرهنگی برگرداند. به همین دلیل است که شما جوانانی را می‌بینید که امروزه در موضوع مقاومت شرکت می‌کنند و آنها جوان‌های 20 ساله و کمتر از 30 ساله‌ای هستند که این اقشار می‌توانند در شبکه‌های اجتماعی، تلویزیون و اخبار تأثیر بگذارند و همین ها هستند که اسلحه برمی دارند، مقاومت می‌کنند، می‌جنگند و شهید می‌شوند.
من معتقدم که آگاهی زیادی در میان فلسطینی‌ها نسبت به آرمان خود وجود دارد. زیرا این جوانان هر روز با گسترش شهرک‌های صهیونیستی در اطراف شان روبه‌رو می‌شوند و از اشغالگری رنج می‌برند و هر روز شهرک‌های صهیونیست نشین در اطراف زمین‌های آنها گسترش می‌یابد. آزار و اذیت علیه آنها انجام می‌شود، خانه‌های فلسطینی‌ها را می‌سوزانند، مزارع شان را می‌سوزانند و درختان را از ریشه می‌کنند. بنابراین جنگ روزانه با مردم است و این جنگ روزانه همانا فرهنگ مقاومت را ایجاد می‌کند و به مردم این چشم‌انداز را می‌دهد که نمی‌توان با اشغالگران این گونه همزیستی کرد، ما می‌توانیم صهیونیست‌ها را به چالش بکشیم.
زمانی آمارهای بین‌المللی وجود داشت که می‌گفت مردم فلسطین ضمن اینکه تحصیلکرده‌ترین افراد در سطح جهانی هستند، آگاهی وجود دارد و می‌توانند یاد بگیرند و چاره‌ای جز آموختن و تحصیل در زندگی ندارند، به طوری که در تمام کشورهای حاشیه خلیج فارس، ده‌ها هزار معلم و مهندس بودند که نقش زیادی در آموزش و پروژه‌های عمرانی داشتند اما متأسفانه قشر زیادی از آنها اخراج شدند.
مادامی که افراد تحصیلکرده و آگاه وجود داشته باشند که به حقوق و مطالبات خویش واقف باشند جای هیچگونه نگرانی نیست. این راه ادامه دارد و ما وظیفه داریم به مبارزه با رژیم صهیونیستی و دفاع از حقوق خود در زندگی ادامه دهیم.

 

بــــرش

 مردم فلسطین، مانند سایر ملت‌های جهان، در معرض کمپین‌های رسانه‌ای، چالش‌ها و متأثر ازآن بوده و هستند و بسیاری از فرزندان ما تحت تأثیر تلویزیون و تبلیغات آن قرار دارند. برخی از آنها مشتاق هستند و تحت تأثیر بوده و ازمهاجرت هیجان زده می‌شوند. بله این‌گونه اقشار نیزهستند. اما اکثریت قریب اتفاق مردم فلسطین آگاهی زیادی از عدالت آرمان خود، موضع خود، دفاع از سرزمین خود را دارند، اما در نهایت این یک جنگ آشکار است که روی نوجوانان وجوانان که مصونیتی ندارند تأثیر می‌گذارد. اما در نهایت خودشان متوجه می‌شوند که بر ضد مردم خود و برخلاف میل آنها و مغایر با فرهنگ خود هستند که البته آنها را نیز می‌توان با کمی تلاش و کار فرهنگی برگرداند. به همین دلیل است که شما جوانانی را می‌بینید که امروزه در موضوع مقاومت شرکت می‌کنند و آنها جوان‌های 20 ساله و کمتر از 30 ساله‌ای هستند که این اقشار می‌توانند در شبکه‌های اجتماعی، تلویزیون و اخبار تأثیر بگذارند و همین ها هستند که اسلحه برمی‌دارند، مقاومت می‌کنند، می‌جنگند و شهید می‌شوند.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و بیست و یک
 - شماره هشت هزار و دویست و بیست و یک - ۱۱ تیر ۱۴۰۲