بهشتی در میان مردم
آیتالله بهشتی دارای شخصیتی چندوجهی است و نباید با نگاه تکبعدی به وی نگریست. اگر شخصیت شهید بهشتی را چندوجهی نبینیم آنگاه خواسته یا ناخواسته در گرداب تحریف فرو خواهیم افتاد
مهدی رمضانی
دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور
آیتالله شهید سیدمحمد حسینی بهشتی در زمره شخصیتهای اثرگذار تاریخ انقلاب اسلامی است. ایشان چه در عرصه عمل و چه در وادی اندیشه، منشأ آثاری عمیق بودهاند. نقش و جایگاه سیاسی آیتالله بهشتی بارها از سوی صاحبنظران مورد تدقیق و تحقیق قرار گرفته است؛ مبارزات سیاسی دکتر بهشتی در دوره نهضت امام خمینی(ره) و نقش مهم ایشان در بنیان و استحکام ارکان انقلاب اسلامی انکارناشدنی است. درباره اندیشه شهید بهشتی نیز آثاری تولید شده است. با وجود این، بعد اجتماعی شخصیت شهید بهشتی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این در حالی است که شهید بهشتی به عنوان یکی از مسئولین عالیرتبه جمهوری اسلامی و رئیس وقت قوه قضائیه، ارتباطی بیواسطه با مردم داشته است. اساساً آیتالله بهشتی دارای شخصیتی چندوجهی است و نباید با نگاه تکبعدی به وی نگریست. اگر شخصیت شهید بهشتی را چندوجهی نبینیم آنگاه خواسته یا ناخواسته در گرداب تحریف فرو خواهیم افتاد و این هم برای جامعه امروزی زیانبار خواهد بود و هم ظلم در حق شخصیت والای شهید بهشتی است.
به عبارت دیگر، این نگاه تکبعدی به آیتالله بهشتی میتواند مصداق مصادره به مطلوب باشد. در این نوشته، قصدم این نیست تا تمام وجوه شخصیتی شهید بهشتی را مورد ارزیابی قرار دهم که این مهم در یک نوشتار کوتاه نه ممکن است و نه صاحب این قلم چنین ادعایی دارد. هدف از این یادداشت، توجه به دو نکته است: اول، توجه دادن به وجوه چندگانه شخصیت شهید بهشتی و دوم، اشاره به نقش و جایگاه اجتماعی ایشان. از نظر راقم این سطور نکته دوم بسی بااهمیت است اما شوربختانه این نکته کمتر مورد توجه اهالی قلم و رسانه قرار گرفته است. اغلب نگاه آیتالله بهشتی از دریچه سیاسی ارزیابی و تحلیل شده است. این در حالی است که شهید بهشتی نگاهی عمیق نسبت به مردم و جامعه داشت. نظرات و دیدگاههای اجتماعی او بسیار باارزش و قابل تأمل است.
اساساً «مردم» در اندیشه شهید بهشتی جایگاه والایی داشتند. او به عنوان یک مسئول جمهوری اسلامی خود را مقید به خدمت به مردم میدانست. وی عقیده داشت که نباید برای مردم «دایه» شد. او به دستگاههای دولتی و مسئولین هم توصیه میکرد، جوری عمل کنید تا مردم شما را از خودشان بدانند و میگفت: «در دنیای امروز مسأله دولتها (در همه سیستمهاى شرقى و غربى) این است که دولتها چنین حس مىکنند که یک مجموعهاى هستند گویى جدا از مردم، یا یک مجموعهاى هستند که مردم همیشه از آنها توقع کار کردن دارند؛ مردم از آنها توقع دارند بیندیشند و کار کنند. گویى دولتها تولیدکننده برنامه و خدمات هستند و مردم مصرفکننده، و این خطر است.» او سودمندی برای مردم را عامل اصلی ماندگاری میداند و میگوید: «اگر شما به حال مردم سودمند واقع شوید، ماندنى خواهید بود.»
توجه شهید بهشتی به مقوله حجاب و نیز جایگاه زن در جامعه نیز تنها بخشی از رویکرد اجتماعی اوست. زن در نگاه آیتالله بهشتی به عنوان عنصر حیاتی خانواده و به تبع آن عنصر اصلی جامعه جایگاه والایی دارد. وی در پیامی به مناسبت روز زن تصریح میکند: «ما همیشه فریاد مىکردیم که زن در اسلام زنده، سازنده و رزمنده است، ولى به شرط آنکه لباس رزمش، لباس عفتش هم باشد؛ شکل شرکتش در مبارزات و مجاهدات منافى با حفظ عفت و پاکدامنى و اصالتش نباشد. در گذشته شرکت دادن زنها در مجالس ایالتى و ولایتى در زمان طاغوت دام فریبى بود؛ براى آنکه در جامعهاى که مردش رأى آزاد نداشت، جز دام چه چیز مىتواند باشد. به هرحال ما خوشحال هستیم که امروز زنان ما در صحنه با عشق و شوق و با عفت و پاکدامنى و آراستگى به همه فضیلتهاى اخلاقى با شجاعتى تحسینانگیز حضور دارند و رشد بینشى و ایمانى و رفتارى خودشان را نشان مىدهند.»
نگاه او به مقوله آزادی نیز از همین زاویه قابل تأمل است. شهید بهشتی میگوید: «یک اصل در زندگى انسان این است که آزاد بماند و این آزادى او محدود نگردد، مگر محدودیتهایى که اگر رعایت نشود به آزادى واقعى خود او یا به آزادى دیگران لطمه زند.» شهید بهشتی در یک سخنرانی دیگر در جمع مردم با اشاره به حدود آزادی گفت: «اگر زن و مرد فریاد برمىآورند که استقلال، آزادى، حکومت اسلامى، منظورشان آن آزادى بىبندوبارگونه نبود. هیچ مرد مسلمان و متعهد و هیچ زن مسلمان و متعهد خواستار آن نبود که زن و مرد در جامعه ما [در بیبندوباری] آزاد باشد و هیچ قید و بندى نداشته باشد. هرگز نمىخواست محیط اجتماعى ما به هر زن و مردى آن آزادى را بدهد که هر طور دلش مىخواهد لباس بپوشد، زندگى کند و هر طور دلش مىخواهد معاشرت کند؛ انقلابیون مسلمان ما دنبال این چنین آزادى نبودند.»
او از یک عنصر سیاسی مثل «حزب» نیز انتظار کارکرد اجتماعی دارد. او با اشاره به کارکردهای اجتماعی حزب جمهوری اسلامی، میگفت این حزب باید در «ساختن آینده جامعه» ایفای نقش کند. همین مقوله نشانگر شخصیت چندبعدی و چندوجهی شهید بهشتی است. او در مواجهه با مسائل و مقولات سیاسی، به کارکرد اجتماعی آنها توجه میکرد. توجهاش به کار تشکیلاتی و جمعی نیز نمود دیگری از اهمیت اجتماع در نظرگاه اوست. دیدگاه شهید بهشتی در تربیت نسل نوجوان و جوان را نیز میتوان از بعد اجتماعی مورد مداقه قرار داد. آموزش نسل جوان برای او اهمیت بسیاری داشت چراکه جامعه برای او مهم بود. شهید بهشتی با تأسیس مدرسه دین و دانش در سال 1333 تربیت نسل نو را شروع کرد. این دبیرستان علاوه بر تربیت نوجوانان، با پیوند «دین و دانش» زیربناى حکومت اسلامى را مهیا کرد.
دکتر بهشتی درباره چرایی راهاندازی این مدرسه گفته بود: «در آن موقع این طور به ذهنم رسید که براى ساختن کادرها یک واحد نمونه فرهنگى بهوجود بیاوریم و در آنجا نوجوانها را آنطور که فکر مىکنیم، بسازیم. در قم دبیرستان دین و دانش را به همین منظور تأسیس کردم، درست با همین طرز فکر. در همان سالهاى خفقان، من در کلاسهاى این دبیرستان یک ساعت بحث آزاد گذاشته بودم و در دوره دوم، خودم عهدهدار بحثها بودم.» وی در دوره مبارزه با رژیم شاه نیز به فعالیتهای اجتماعی توجه نشان داد. شهید بهشتی در این باره گفته است: «در آن خفقان این کارها در حد امکان باید به شکلى انجام مىگرفت که قابل دوام مىبود.
در سال 39 یا 40 (شاید 39) اقدام کردیم براى ایجاد یک کانون اسلامى دانشآموزان و فرهنگیان در قم و اولین مجمع هماهنگکننده و نزدیککننده روحانى و دانشجو، که پیوندشان مبارک بود و چون مبارک بود، دارند امروز آن را به هم مىزنند، اولین پیوند را در آن شهر به وجود آوردیم. روحانى، دانشجو، دانشآموز، فرهنگى، در مسجد، روزهاى جمعه گرد هم مىآمدند و بحثهاى سازنده اسلامى داشتیم، باز هم با آهنگ اجتماعى.» او حتی انقلاب اسلامی را هم به عنوان یک «انقلاب اجتماعی» مورد تحلیل قرار میداد.
آنچه آمد مختصری از مشی اجتماعی و شخصیت مردمی آیتالله شهید بهشتی بود. بر اساس آنچه گفته شد، شخصیت شهید بهشتی را نباید تنها از بعد سیاسی مورد بررسی قرار داد. بسیاری از فعالیتها، اندیشهها و سخنانش هنگامی بار معنایی حقیقی خود را خواهند یافت که در پیوند با جامعه اسلامی مورد توجه واقع شوند. ارتباط او با قشر جوان به عنوان آیندهسازان جامعه در همین راستا تبیین میشود. دکتر بهشتی در میان مردم بود، زندگی او یک زندگی مردمی بود، به مردم میاندیشید و برای مردم کار میکرد.