مزایا و معایب آموزش زبان دوم به کودکان و اختلاف بر سر زمان طلایی یادگیری
بچههایی که «بابا» نگفته «ددی» میگویند
سمیه افشینفر
خبرنگار
کودک شش ماهه را جلوی تلویزیون گذاشتهاند، ساعتها موسیقی کودکانهای به زبان انگلیسی پخش میشود، چون معتقدند گوش بچه اگر به این کلمات عادت کند خیلی زود زبان دوم را یاد میگیرد و در آینده مشکلی در یادگیری زبان انگلیسی نخواهد داشت.
هنوز کودک زبان باز نکرده که والدین در به در به دنبال کلاس زبان میگردند و برنامههای آموزش زبان را بدون آگاهی، حتی قبل از آنکه کودک بتواند زبان مادری را به خوبی صحبت کند و پیش از آموزش هر مهارت دیگری در اولویت آموزشهای کودک خود قرار میدهند.
در این میان والدینی هم هستند که با یک زبان خاص با کودک صحبت میکنند؛ حتی برخی پا را از زبان دوم هم فراتر گذاشتهاند و به زبان سوم رسیدهاند و دائماً ذهن کودک را با کلمات زبانهای مختلف به چالش میکشند. همه اینها در حالی است که کودک تا سن مشخصی کمترین استفاده را از زبان دیگری بجز زبان مادری دارد و تا سالها در محیطی قرار نمیگیرد که نیازی به آن زبان دوم احساس کند اما واقعاً سن مناسب شروع یادگیری زبان دوم چه زمانی است و مزایا و معایب آموزش زبان دوم چیست؟
دکتر حسین روزبهانی روانشناس بالینی با اشاره به اینکه بین پژوهشگران در مورد سن آموزش زبان دوم به کودکان اختلافاتی وجود دارد، تأکید میکند که برای آموزش زبان دوم از ۴ سالگی به بعد سن مناسبی است و بیشتر روانشناسان توصیه میکنند که زیر ۴ سالگی نباید آموزش رسمی زبان دوم را به کودک شروع کرد به این دلیل که هنوز کودک به یک زبان تسلط پیدا نکرده است و این روش به یادگیری عمیق زبان اول کودک آسیب میزند.
اما یادگیری زبان دوم چه کمکی به رشد توانمندی کودک میکند؟ روزبهانی در پاسخ به این سؤال به «ایران» میگوید: «از بدو تولد به صورت غیررسمی میتوانیم آموزش را با پخش کارتون، شعر، کتابهای رنگی شروع کنیم ولی در حد زمانهای کوتاه و به گونهای که آمادگی بچه را هم در نظر داشته باشیم؛ حتی برخی کودکان زبان اول را دیر یاد میگیرند و باید گفت در صورت شروع زودهنگام آموزش زبان دوم ممکن است تأخیر در رشد زبانی رخ بدهد.»
اما در عین حال او معتقد است هر توانمندی جدیدی از جمله یادگیری زبان دوم در سن مناسب که در واقع به توانایی در خوب شنیدن کمک میکند، در رشد کودک مهم است و ادامه میدهد: «در این سن کودک بیشتر میشنود همچنین توانایی تقلید کردن دارد و در تقلید لهجهها بهتر عمل میکند، همین موضوع باعث میشود تا بهتر یاد بگیرد. از این گذشته در این سن کودک سرعت بالایی در یادگیری دارد. افرادی که در این سن زبان را میآموزند در آینده نسبت به یادگیری زبان دومی که آموختهاند توانایی بیشتری به نسبت کسانی که بعداً زبان دوم را یاد میگیرند، دارند. یعنی شانس بیشتری دارند تا همانند افراد بومی به آن زبان جدید صحبت کنند. آموزش زبان دوم در کودکی باعث رشد اجتماعی کودک میشود، روابط بین فردی و روابط اجتماعی را در کودک تقویت میکند و او میتواند ارتباط بهتری با همسن و سالانش برقرار کند.»
اما شاید سؤال خیلی از والدین این باشد که ماهیت زبان به این صورت است که اگر در محیطی مورد استفاده قرار نگیرد فراموش میشود و برای بچهها در ایران عملاً محیطی نیست که زبان دوم کاربرد داشته باشد. این متخصص معتقد است در این شرایط والدین باید سعی کنند شرایط را طوری فراهم کنیم تا فراموشی اتفاق نیفتد؛ مثلاً بازیهایی با زبان دوم یا انیمیشنهایی را که به زبان دیگری هست، گوش کنند. اما در عین حال وی به خانوادهها توصیه میکند اسیر تبلیغات نشوند و میگوید: «دقت کنید کودک زبان مادری را کامل یاد گرفته باشد و هرگز وقتی بچه زبان مادری را بلد نیست او را وارد کلاسهایی نکنید. از بدو تولد به صورت غیررسمی با بازی یا خواندن شعر و قصه میتوانیم برای کودک درباره یادگیری هر امر تازهای جذابیت ایجاد کنیم ولی این زمان نباید بیشتر از مثلاً ۱۵ دقیقه باشد. تلاش کنیم مباحث آموزشی و فعالیتها تنوع داشته باشد و تا زمانی که زبان دوم کودک کامل نشده به سراغ زبان سوم نرویم چون وقتی هنوز زبانی کامل نشده به سراغ زبان بعدی میرویم همه زبانها ناقص میمانند.»
آسیبهای دوزبانه بودن کودکان
با وجود صحبتهای دکتر روزبهانی باید گفت همچنان درباره سن مناسب آموزش زبان به کودک اختلاف نظر هست و بیشتر این اختلاف نظرها درباره این موضوع است که تسلط بر زبان مادری با همه پیچیدگیها از جمله ساختار زبان و خزانه لغات و... باید در یک دوره مشخصی رخ بدهد. هرچند حافظه کودکان بسیار وسیع است و به خاطر ماهیت رشدی در سنین پایینتر در یادگیریها انعطافپذیرتر هستند اما به همان نسبت میتوان به ذهن و روند رشدی کودک نیز با مداخلههای زودهنگام در یادگیری آسیب زد. دکتر زهرا قاسمی روانشناس کودک معتقد است بهترین سن آموزش زبان دوم به کودکان 10 سالگی است. وی به تداخل زبانی به عنوان یکی از رایجترین اشتباهات آموزش زبان به کودکان اشاره میکند و میگوید: «شواهد فراوانی داریم که نشان میدهد در یک مغز دوزبانه سیستم مربوط به هر دو زبان حتی هنگامی که تنها یک زبان به کار برده میشود، فعال هستند و به این ترتیب وضعی به وجود میآید که یک سیستم سد راه سیستم دیگر میشود. بنابراین به طور معمول در محیطهای دوزبانهای که یک زبان غالب نیست، تداخل یادگیری اتفاق میافتد. مثلاً اگر تلفظ برخی از کلمات در یک زبان برای کودک سخت باشد حتی ممکن است در دیکتهنویسی دچار مشکل شود. معمولاً در طیف کودکان دوزبانه اختلال خواندن و نوشتن بیشتر است. از آنجا که اختلال یادگیری با هوش کودکان هیچ ارتباطی ندارد در کودکانی که زبان مادری غالب نشده و آموزش زبان دوم و سوم زودهنگام شروع شده است، اختلال یادگیری بیشتر دیده میشود. در این حالت دامنه لغات کودک محدود است زیرا از هر زبان تعدادی لغت در اختیار دارد و گستردگی لغات در یک زبان برایش کافی نیست.»
برخی پژوهشها نشاندهنده آسیبهای کودکان دوزبانه است. این پژوهشها به این امر اشاره میکند که آسیبهای آموزش دوزبانه در دوران مهد کودک و خردسالی به خصوص در شروع گفتار، شاید در ابتدا کاملاً معلوم نشود اما به مرور زمان خود را نشان میدهد. دکتر قاسمی میگوید: «این دسته از کودکان در نتیجه دوزبانه بودن هنگام ورود به مدرسه از نظر گفتاری عقب میمانند که باعث عدم آمادگی آنها در درک دروس میشود. وقتی کودک آمادگی رفتن به مدرسه را نداشته باشد، سازگاری وی با عوامل و شرایط محیطی مدرسه، نسبت به کودکان تک زبانه به مراتب دشوارتر خواهد بود. ناتوانی در بیان مناسب مطالب موجب احساس نگرانی بیش از حد در کودکان میشود. به همین دلیل کودکان دوزبانه با موانع سختی در سازگاری تحصیلی روبه رو میشوند. همچنین تأثیر منفی دوزبانه بودن در سازگاری عاطفی و اجتماعی کودک نیز افزایش مییابد. به دلیل بیان نامناسب مطالب، این گونه کودکان مورد تمسخر قرار گرفته و پیامد این وضع احساس خشم و افسردگی در کودکان است. بنابراین در مورد یادگیری زبان دوم در اوایل نوجوانی یعنی حدود ۱۱-۱۳ سالگی بهترین زمان برای یادگیری زبان دوم است زیرا در این سنین نوجوان بر زبان مادری خود تسلط کامل را یافته و حالا آمادگی لازم برای یادگیری زبان دوم را دارد و از طرف دیگر انگیزه بیشتری برای یادگیری زبان دوم خواهد داشت.»
از طرف دیگر برخی از متخصصان بشدت معتقدند که کودک قبل از پنج سالگی نباید برای یادگیری زبان دوم تحت فشار قرار بگیرد زیرا یادگیری زبان دوم قبل از پنج سالگی باعث عقب افتادگی مرحله تکلم در کودک میشود. تفاوتهای دستوری در دو زبان، به اختلال و بینظمی فکری کودک نیز منجر میشود، چرا که کودک معمولاً در هنگام گفتار، دو زبان را با یکدیگر مخلوط کرده و تا مدتها نمیتواند آنها را از یکدیگر جدا کنند. تأثیر منفی دوزبانه بودن در سازگاری عاطفی و اجتماعی کودک نیز افزایش مییابد. به دلیل بیان نامناسب مطالب، این گونه کودکان مورد تمسخر قرار گرفته و پیامد این وضع احساس خشم و افسردگی در این کودکان است.
زمان طلایی یادگیری زبان دوم
به نظر میرسد که برای آموزش زبان دوم به کودکان نمیتوانیم چشمانداز مشخصی داشته باشیم و با پاسخهای متفاوت و گوناگونی در این زمینه روبهرو هستیم؛ هرچند تحقیقات متعددی در این زمینه انجام شده، اما همچنان پاسخ روشنی برایش وجود ندارد. اگرچه برخی از پژوهشگران بر این باورند که بهترین سن برای فراگیری زبان دوم، از چهار سالگی است، اما حقیقت آن است که برای پرسش مطرح شده نمیتوان پاسخ قطعی داد؛ اختلاف در سن یکی از موضوعات واضحی است که بین نظرات مختلف به چشم میخورد که بازه زمانی گستردهای از ۳ تا 12 سالگی دارد. به عبارت دیگر هرچند باور عامه بر این است که بهترین سن برای یادگیری زبان دوم قبل از پنج سالگی است، اما باید گفت این نسخهای نیست که بتوان برای همه کودکان پیچید و حتی همه زبانشناسان و روانشناسان حوزه کودک نیز به آن اعتقادی ندارند. بررسی در بین نظرات مختلف زبانشناسان و روانشناسان حوزه کودک نشان میدهد که همگی بر آموزش زبان دوم قبل از سن بلوغ تأکید دارند. از نظر آنها در این بازه زمانی کودک وقت بیشتری برای یادگیری زبان دوم دارد و از سوی دیگر میتواند با لهجهای نزدیکتر به لهجه اصلی، به زبان دوم تکلم کند. با این همه مسأله مهم این است که توجه داشته باشید کودکان نمیتوانند گرامر و قواعد و اصول زبان را یاد بگیرند چرا که هنوز به این توانایی نرسیدهاند و نباید انتظار هم داشته باشیم در این سن اصول و قواعد را یاد بگیرند. اگر قرار است از قبل ۴ سالگی آموزش زبان را آغاز کنید باید یک سری شرایط و قوانین را حتماً در نظر داشته باشید مهمترینش این است که مراحل رشدی کودک رابشناسید و به محض مشاهده آسیب هر امر یادگیری را متوقف کنید و از این گذشته کودک باید تا حدی از بهره هوشی لازم برخوردار باشد و همچنین بررسیهای لازم در مورد وی صورت گرفته باشد تا در صورتی که کودک به تأخیر در رشد گفتار و زبان دچار است، ابتدا به او کمک شود تا پایههای زبان و گفتار درمانی در ذهن وی تقویت شود و سپس به آموزش زبان دیگر بپردازد. اگر این شرایط را رعایت نکنیم باعث آسیب به کودک میشویم که نه زبان مادری را یاد میگیرد و نه زبان دوم را.