بررسی تصویر شهید مغنیه در سریال «اشباح بیروت» در گفتوگو با کارشناس مسائل فلسطین
مغنیه ضد امریکایی پوششی برای مغنیه ضداسرائیلی
مینیسریال «اشباح بیروت» که توسط اسرائیل ساخته و منتشر شده بود، به تازگی و با نمایش نحوه ترور شهید عماد مغنیه پایان یافت. سریالی که در ادامه تصویرسازیهای معوج از چهره مقاومت و گروهبندیها در وضعیت خاورمیانه، در دستور کار اشغالگران سرزمین فلسطین قرار گرفته تا افکار عمومی جهان و خصوصاً اروپا و امریکا را تحت تأثیر قرار دهند و منتقدان را با خودشان همراه کنند. این سریال به شخصیت شهید عماد مغنیه، یکی از مهمترین چهرههای چنددهه مبارزه با اسرائیل و حامی بزرگ او در منطقه یعنی امریکا میپردازد و ضمن نمایش میزان دور از دسترس و هراسانگیز بودن این شهید بزرگ برای دشمنانش، از او ضدقهرمانی با چهره تروریستی میسازد. روایت اسرائیلی از عماد مغنیه با تمام انحرافهای اطلاعاتی اما به سترگ بودن این شخصیت اعتراف میکند و ترور برنامهریزی شده او از سوی دو دولت امریکا و رژیم صهیونیستی با تصمیمگیری در سطوح بالا را صراحتاً به نمایش میگذارد. درباره این سریال با علی عبدی، کارشناس مسائل اسرائیل گفتوگو کردیم.
فاطمه ترکاشوند
روزنامه نگار
سریال «اشباح بیروت» چه تصویری از شهید مغنیه ارائه میدهد و این تصویر با واقعیت چه نسبتی دارد؟
تصویر شهید مغنیه در این سریال، تصویر برساخته یک ذهن استعماری سلطهطلب و صهیونیستی-امریکایی است که ریشه در نگاههای شرقشناسانه امریکاییها دارد. این مغنیه، هیچ ارتباطی با شخصیت واقعی شهید مغنیه ندارد و در برخی جاها حتی اطلاعات اشتباه هم منتقل میکند.
برای نمونه یکی از این ارائه اطلاعات انحرافی یا اشتباه چیست؟
مثلاً در قسمت اول سکانسی داریم که علیرضا عسگری به همراه محتشمیپور به دیدار عماد مغنیه میروند و به تعبیر سریال، او را استخدام میکنند. این در حالی است که وقتی عماد به انقلاب اسلامی جذب و همراه شد، علیرضا عسگری، هیچ سمتی در سپاه لبنان نداشت و بیش از نیمدهه بعد و در اواخر دهه 60 شمسی وارد شد. آقای محتشمیپور هم یک روحانی است اما در هیچ جای سریال او را ملبس نمیبینید.
البته سریال همان اندازه که از حیث تاریخی و اطلاعات، ضعیف است از جهت فیلمنامه و ساخت هم خیلی ضعیف است و نمیدانم که تعمدی در این موضوع بوده یا نه، اما با فیلم اثرگذار و جدی روبهرو نیستیم.
سریال با شخصیتپردازی شهید مغنیه، نوعی برخورد دوگانه زشت و زیبا دارد. هم او را در ظاهر سمپاتیک و باهوش نشان میدهد و هم در عین حال از او تروریستی در استخدام ایران میسازد. علت این برخورد دوگانه را چه میدانید؟
قبل از پاسخ این سؤال باید موضوعی را شرح بدهم تا روشن شود. شخصیت عماد مغنیه برای صهیونیستها بسیار خوفانگیز بوده و شهید مغنیه حتی از خود عماد مغنیه هم برایشان هراسانگیزتر است. واقعیت این است که مغنیه در میان چهرههای مقاومت، چهره بینظیری است و ما اصلاً هیچ کسی را شبیه او نداریم و ضرباتی که عماد هم به امریکاییها و هم به اسرائیلیها زد، در تاریخ بینظیر است. لذا تصویرپردازی از این آدم حرکت روی لبه تیغ است. به همین خاطر است که آنچه در فیلم میبینید، «عماد ضدامریکایی» و نه «عماد ضداسرائیلی» است؛ به این معنا اقدامات عماد علیه اسرائیل را نمیبینید بلکه اقدامات او علیه امریکا را میبینید. همین مضمون، همه رویکرد سریال به شخصیت شهید مغنیه و ماجراهای حول او را توضیح میدهد.
بنابراین رویکرد سریال، نمایش عماد مغنیهای است که تهدیدی برای غرب باشد تا اسرائیل بتواند خودش را پشت غرب پنهان کند و مخاطب غربی را برای دفاع از خودش همراه کند و به جبهه خودش بکشاند. چون اسرائیلیها میدانند که اگر مغنیهای نشان دهند که فقط ضداسرائیلی است چندان ممکن است برای مخاطب امریکایی و اروپایی حساسیتبرانگیز نباشد اما اگر مغنیهای را نشان دهند که در دهه 1980 و بعد از اشغال عراق، امریکاییها را در عراق کشته، حساسیت دیگری ایجاد میکند.
بر این اساس میبینید که اوج پرونده عماد مغنیه که در جنگ 33روزه علیه اسرائیل مطرح میشود به کلی در سریال مفقود است. این کلیدیترین مسأله این مینیسریال است که ساخته یک ذهن استعماری صهیونیستی است در یک روپوش امریکایی برای تهییج افکار عمومی غربی علیه حزبالله و عماد مغنیه.
بر همین اساس هم هست که یارکشی صریح سریال یعنی موساد در کنار سیا و حزبالله در کنار ایران، صورت میگیرد؟
همینطور است و البته این مینیسریال برای مخاطب ایرانی و داخلی ساخته نشده است. اتفاقاً راز ترور شهید مغنیه هم همین جاست. یعنی عماد مغنیه زمانی عملاً پرونده ترورش تکمیل شد که ایهود اولمرت که در آن زمان نخستوزیر بود به جلسهای با حضور بوش پسر میروند و مجوز ترور ایشان را میگیرند. این دو معنا دارد: اول اینکه قد و قامت عماد آنقدر بلند بوده که اسرائیلیها به تنهایی از پس هزینههای ترور او برنمیآمدند و دوم اینکه به تنهایی نمیتوانستند او را حذف کنند و به پشتیبانیهای اطلاعاتی و لجستیکی امریکاییها نیاز داشتند و در فیلم هم میبینیم با امکاناتی که سیا در دمشق در اختیار موساد قرار میدهد، ایشان را ترور میکنند. بنابراین اسرائیل با همکاری امریکا و البته برخی کشورهای عربی که در سریال آنها را نمیبینیم موفق به ترور میشود.
لذا چون نمایش این چهره حرکت روی لبه تیغ است و نمیتواند خیلی به او نزدیک شوند، دروغپردازی میکنند و این مینیسریال هم مثل کارهای قبلیشان یک تصویر کاملاً کلیشهای از مغنیه است. مثل همیشه تروریستی که هیچ رنگ و بویی از دیانت و نماز و فرایض دینی در او نمیبینید. البته از دشمن انتظاری هم نیست ولی دیگر اینکه مغنیه به عنوان یکی از اعضای حزبالله که اعتقاد او مشخص است، را باید در شخصیت نشان داد! مثلاً شخصیت عماد را فردی سکولار نشان میدهند درحالی که او در یک خانواده کاملاً مذهبی و توسط یک مادر معتقد بزرگ شده و مسائلی مثل تعدد زوجات هم طبق عرف کشور خودش و اعراب، مسأله دور از ذهنی نیست.
علت اشاره سریال به تغییر نقشه ترور شهید مغنیه به علت حضور سردار سلیمانی توسط امریکاییها و نافرمانی اسرائیلیها را چه میدانید؟ در هر صورت فیلم میتوانست مستقیماً و بدون نمایش یک بار ناکامی نقشه ترور، به سراغ اصل قصه برود و تصویر قهرمانانهتری هم داشته باشد.
شاید این یک جور کنایه است تا به نقش اسرائیلیها در ترور سردار اشاره کند. بخشی از آن هم به واقعیت تاریخی بازمیگردد چون اسرائیلیها مشارکت امریکاییها را به این شرط جلب کردند که ترور فقط متوجه عماد مغنیه باشد یعنی حق نداشتند کسی دیگر را به شهادت برسانند. اما جالب اینجاست که برگمن هم در کتابش به این مسأله اشاره میکند که در لحظه ترور علیرغم اینکه رئیس سیا در صحنه حاضر بوده تا تخطی رخ ندهد، نمایندههای موساد با اولمرت تماس میگیرند تا از او کسب تکلیف کنند تا هر دو را ترور کنند، اما نهایتاً موفق نمیشوند تماس را برقرار کنند. ظاهراً بعدها اولمرت گفته است که اگر این تماس برقرار میشد و از من اجازه میخواستند، من این اجازه را میدادم. این نشان میدهد که اسرائیلیها حتی به قول و قرارهای خودشان با امریکاییها هم پایبند نیستند و سریال هم به این موضوع تصریح میکند.
بــــرش
در قسمت اول سکانسی داریم که علیرضا عسگری به همراه محتشمیپور به دیدار عماد مغنیه میروند و به تعبیر سریال، او را استخدام میکنند. این در حالی است که وقتی عماد به انقلاب اسلامی جذب و همراه شد، علیرضا عسگری، هیچ سمتی در سپاه لبنان نداشت و بیش از نیمدهه بعد و در اواخر دهه 60
شمسی وارد شد.
آقای محتشمیپور
هم یک روحانی است اما
در هیچ جای سریال او را
ملبس نمیبینید