در حافظه موقت ذخیره شد...
یک مرد و یک زن؛ کشته شدگان خیانت و سرقت
سرنوشت متفاوت ۲ قاتل در سحرگاه اعدام
همزمان صبح دیروز متهم به قصاص دیگری پای چوبه دار رفت اما برای زنده ماندن مهلت گرفت.
جنایت در خیانت زنانه
به گزارش «ایران»، خرداد ماه سال 1400 رسیدگی به پرونده گم شدن ناگهانی جوانی به نام بهنام با اعلام مفقودی از سوی خانواده او در دستور کار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
تحقیقات برای یافتن ردی از بهنام آغاز شد و همسر او نیز تحت تحقیقات قرار گرفت.در اولین جلسات بازجویی و تحقیق مشخص شد که زن جوان حرفهای ضد و نقیضی میگوید و با داستان سرایی قصد منحرف کردن پرونده را دارد.
همین کافی بود که این زن تحت نظر باشد و روابط اخیر او مورد بررسی قرار گیرد که مشخص شد او با مرد غریبهای ارتباط نامشروع و شیطانی داشته است.
به این ترتیب مرد غریبه شناسایی و دستگیر شده و به جنایت هولناک اعتراف کرد.این مرد در حالی که بهنام را سد راه خود برای رسیدن به همسر او میدانست نقشه قتل او را طراحی و اجرا کرده بود که در جریان تحقیقات جنایی راه فراری برای او باقی نماند و به قتل اعتراف کرد.
با تکمیل تحقیقات در پرونده، رسیدگی به اتهام مرد جنایتکار در دادگاه کیفری یک استان تهران آغاز شد و قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهمان و وکلای آنها حکم قصاص را برای متهم پرونده صادر کردند.
از همان لحظه برگزاری جلسات صلح و سازش برای اخذ رضایت اولیای دم آغاز شد اما آنها که اعتقاد داشتند فرزندشان به خاطر یک ارتباط شیطانی و کاملاً بیگناه قربانی شده است حاضر به گذشت از قصاص نشدند.
اعدام قاتل
سرانجام در سحرگاه دیروز قاتل بهنام پای چوبه دار رفت و به درخواست شاکیان پرونده به دار مجازات آویخته شد.به این ترتیب این پرونده برای همیشه مختومه شد.
دومین اعدامی و روزنه امید نجات
پرونده دومین اعدامی سحرگاه دیروز مربوط میشود به سرقت خونینی که 26 اردیبهشت سال 99 رقم خورد.رسیدگی به این پرونده با کشف جسد زن جوانی در خانهاش کلید خورد.
بررسیهای ابتدایی حکایت از آن داشت که از خانه مقتول بعد از قتل او سرقت شده و فرضیه اینکه عامل جنایت با انگیزه دستبرد به خانه این زن، او را قربانی نقشه شوم خود کرده باشد قوت گرفت.این در حالی بود که قفل در خانه مقتول سالم بود که حکایت از این داشت عامل جنایت با مقتول آشنا بوده است و برای ورود به خانه او نیازی به شکستن قفل نداشته چون احتمالاً مقتول در را به روی او گشوده بود.
در تحقیقات بعدی مشخص شد که یکی از اقوام این زن روز حادثه در خانهاش حضور داشته است که این مرد شناسایی و دستگیر شد.
متهم که ابتدا سعی داشت از اعتراف به حقیقت طفره برود، سرانجام راهی برای انکار ماجرا پیش روی خود ندید و لب به اعتراف گشود.
این مرد گفت: «در رفت و آمدهایی که با خانواده به خانه این خانم داشتیم متوجه شدم که او مقداری طلا و پول در خانه دارد. او از اقوام نزدیک من بود و گمان میکردم اگر به خانه او دستبرد بزنم کسی فکرش را هم نمیکند که سرقت کار من باشد.برای همین روز حادثه به بهانهای به خانهاش رفتم و میخواستم در فرصتی از غفلت او استفاده کرده و طلاها و پولها را سرقت کنم.اما درست سر بزنگاه مقتول از راه رسید و مچ من را گرفت.من هم راهی نداشتم جز اینکه او را به قتل برسانم تا راز جنایت فاش نشود و بتوانم اموال و طلاها را از خانه خارج کنم.»
با اقرار صریح متهم به قتل، اولیای دم در دادگاه درخواست قصاص او را کردند و حکم صادر شده با تأیید در دیوانعالی کشور به مرحله اجرا رسید.اولیای دم که مقتول را در وقوع این جنایت مورد ظلم دانسته بودند، نتوانستند از قصاص اعلام گذشت کنند و به این ترتیب سحرگاه روز گذشته متهم برای اجرای حکم در محوطه زندان رجایی شهر کرج پای چوبه دار حاضر شد اما درست در زمانی که یک قدم با چوبه دار فاصله داشت، اولیای دم حاضر شدند به او چند ماه دیگر فرصتی برای زنده ماندن بدهند.