وقتی آیین سوگ به بیراهه می رود

نمک بر زخم سوگواران

ایران واشقانی فراهانی
گزارش نویس

چهره متبسم و صمیمی پسر جوان که سال‌ها برای خانواده و دوستانش خاطره‌سازی کرده است، کنار حجله‌ای با چراغ‌های روشن و رنگی با جمله‌ای کوتاه که می‌گوید «رفقا حلالم کنید»، گویای همه حادثه‌ای است که گریبان محله را گرفته است. جمعیت انبوه در آیین ترحیم او که فرزند ناکام پدری قامت خمیده و مادری رنج‌دیده بود، گواه اُنس با آن عزیز پیوسته به خاک است. در خواب دچار ایست قلبی شده و به خواب ابدی رفته است و همین رنج مادرش را عمیق‌تر می‌کند. طبق روال مرسوم و سنت معمول، ذاکر و واعظ محفل سوگ، از مصایبی که بزرگان متحمل شدند، به نوا و ندا سخن می‌گوید. بر آتش این داغ می‌دمد و نمک به زخم مادر و خانواده می‌پاشد. برخی با خراشیدن چهره و فریادهای جگرسوز سعی دارند با صاحبان عزا احساس همدردی و نزدیکی کنند و چند زن سالخورده هم می‌گویند مانع گریه کردن مادرش نشوید. بگذارید غمش را بیرون بریزد و سبک شود. مادری که دیگر توان روی پا ایستادن ندارد و به آخر دنیا رسیده است.
مرگ یک سرنوشت و تقدیر محتوم است و مراسم خاکسپاری، از کهن‌ترین سنت‌ها برای غلبه بر رنج و اندوه مرگ، همراهی با متوفی برای ورود به دنیای دیگر، دلداری به بازماندگان و همچنین اتحاد و تحکیم جمع در کم شدن یک فرد از خانواده محسوب می‌شود.
«متأسفانه آیین ترحیم و ختم، گاهی محفل نمک‌پاشی بر زخم و آغاز غم و شروع ناامیدی‌هاست! در حالی‌که مجلس ختم باید به معنای پایان رنج و اندوه و آغازی دیگر برای طی مسیر عمر و ادامه حیات باشد.» این نظر یک جامعه‌شناس است که سال‌ها در حوزه‌های اجتماعی مطالعه و تحقیق دارد. او می‌پرسد که آیا تنها کاربری مجلس ترحیم، سوگ است؟ درد یا داغ کسی را تشدید کردن، رواست؟
حمیدرضا عسکری مورودی می‌گوید: در حوزه فرهنگ و مسائل اجتماعی، گاهی با پدیده‌هایی روبه‌رو می‌شویم که می‌تواند عوارض و آسیب‌های تازه‌ای تولید کند که یکی از آنها سوگ و عزاداری است. آنچه در مجالس ترحیم شاهد هستیم این است که جمعیت حاضر در مراسم که آمده‌اند فرد مصیبت زده را از اندوه رها کنند و سکون و آرامش را به او بازگردانند اما جز انتقال ناامیدی و پوچ بودن زندگی رفتار دیگری ندارند.
به گفته این جامعه‌شناس، ذکر مصیبت اهل بیت، تحمل بار سنگین عزا را برای داغ‌‌دیدگان تسهیل می‌کند که بنا بر باورهای دینی امری ممدوح و پسندیده است. یادآوری این مصایب باید موجب الگوپذیری و تأسی از آن باعث تحمل‌پذیری صاحب عزا شود. اما در این نوحه‌خوانی‌ها، کار را نیمه کاره رها می‌کنیم و فرد داغدار را در حجمی از غم و اندوه عمیق رها می‌کنیم. امید را به فرد داغدار برنمی‌گردانیم. در حالی که گزاره تسلی در صورتی کامل می‌شود که امیدبخشی به مصیبت‌دیدگان که گاهی به دلیل حجم اندوه، دنیا را برای خود پایان یافته می‌پندارند و هضم مصیبت برایشان ناممکن می‌شود، مورد تأکید قرار گیرد. خروجی این مجالس، باید تسهیل‌گری برای بازگشت بازماندگان به ریل زندگی و روال عادی باشد نه تشدید فریاد و شیون آنها. طبق منابع روایی معتبر، توجه به داغ‌‌دیدگان و تقلیل بار روانی ناشی از وقوع مصیبت، وجه واقعی تسکین و مرهم‌گذاری بر زخم اندوه است که نباید مورد غفلت قرار گیرد. در حالی که با تشدید زخم و سوز و اندوه بازماندگان، ماه‌ها و سال‌ها زمان می‌خواهد تا بتوانند با این همه آشفتگی ذهنی و قلبی نا آرام به زندگی بازگردند.
حمیدرضا عسکری مورودی معتقد است هر چند نیت‌ها خیر است و کسی قصد آسیب زدن به خانواده داغدار را ندارد، اما برخی از اعمال و رفتارمان باعث می‌شود امید به زندگی را از آنها بگیریم تا در ادامه مسیر زندگی با مشکلات زیادی روبه‌رو شوند. در حالی که در منابع معرفتی و روایی‌مان، به تشریک مساعی و تسلای عملی اشاره صریح شده است.
سیما جواهرچیان که بیش از دو دهه در امور خیریه و مراکز نیکوکاری فعالیت دارد، از آسیب‌هایی می‌گوید که ممکن است پس از درگذشت یک عضو، دامنگیر برخی خانواده عزادار شود. از افسردگی، مرگ خودخواسته، فروپاشی خانواده، فرار از خانه و اعتیاد بازماندگان. اما در میان نامه‌هایی که خانواده‌های گرفتار برای مرکز خیریه فرستاده‌اند به این امید که رهایی یابند از شرایط سخت و مشکلات مالی که گریبانگیرشان شده است، نامه‌ای حیرت‌آور مورد رسیدگی قرار می‌گیرد. اینکه زنی میانسال ساکن یک شهر کویری، دارای 4 فرزند و مستأجر، پس از مرگ همسرش 65 میلیون تومان قرض کرده و با گذشت دو سال نتوانسته بدهی‌اش را بازگرداند. او نوشته است: شغل شوهرم تعمیرات کفش بود که مبتلا به سرطان شد و پس از یک دوره درمان، در فقر و بیماری از دنیا رفت. مانده بودم در غم 4 فرزند یتیم و حال خوشی نداشتیم. روز خاکسپاری همه برای ناهار پذیرایی شدند و تا چند روز کنارمان ماندند. بعد از چند روز همه رفتند و به خودمان که آمدیم، هزینه‌های درمانش قرض زیادی روی دستمان گذاشته بود و هزینه‌های مراسم خاکسپاری و ختم هم به آن اضافه شده بود. هر کس قبض و فاکتور برایمان می‌آورد و به همه بدهکار بودیم. پسرم همان شغل کفاشی را که از پدرش آموخته بود، ادامه داد اما فقط می‌تواند خرج زندگی‌مان را بدهد و طلبکاران هر روز به سراغ‌مان می‌آیند. آنقدر که داغ شوهرم را فراموش کرده‌ایم و در غصه بدهی‌ها فرو رفته‌ایم.
جواهرچیان تأکید دارد رعایت حال صاحبان عزا، نکته مغفول مانده جامعه است. شاید برای آبروداری پذیرای هر تعداد میهمان باشند، اما باید مراسم ترحیم به ابراز همدردی با صاحبان عزا بسنده کنیم تا برای پذیرایی دچار تکلف و دردسر نشوند. سنت عقلانی و قرآنی ایجاب می‌کند تا همدردی با مصیبت‌زده و کاهش فشار روحی و روانی به گونه‌ای فراهم شود که او در مدت عزاداری دغدغه دیگری نداشته باشد.
 عسکری مورودی با تأیید این اظهارات اشاره دارد که ادبیات کهن ما سرشار از همدلی و مشارکت است. در قدیم اگر شخصی در فصل زراعت و درو دچار مصیبت می‌شد، بقیه فامیل و همسایگان جمع می‌شدند تا محصولش روی زمین نماند. قوت قلب صاحب عزا بودند که بداند تنها نیست. او به حدیثی از امام صادق(ع) استناد می‌کند که سنت پیامبر(ص) فرستادن غذا برای مصیبت‌زدگان است.
این جامعه‌شناس تسلی به بازماندگان را نه حضور چند روزه و فغان در خانه صاحبان عزا می‌داند، بلکه تسلی را امید بخشیدن و ارائه شکل واقعی مرگ می‌شمرد. به آثار ماندگار ادبی اشاره دارد که مرگ را نه پایان یک زندگی که سرآغاز یک جاودانگی معرفی می‌کند. «فردوسی در شاهنامه از سوگ سیاوش، امید می‌سازد و او را مبدأ و منشأ استواری و پختگی روح حماسی معرفی می‌کند و به سمت امیدبخشی می‌رود. این ماجرای افسانه‌ای در ادبیات کهن و اصیل ایران‌ زمین یک میراث عظیم معرفتی و فرهنگی است که می‌توان از آن پیروی کرد. سوگ سیاوش خود فرصتی شد برای زمینه همدلی و جاودانه شدن داستانش که در سراسر ایران زمین یاد وی پاس داشته می‌شود.»
از نگاه او در شرایطی که مرگ، فاصله‌ای عمیق بین بازمانده و عزیز از دست رفته‌اش شده است چه چیزی بیشتر از این بشارت می‌تواند آرامش را برگرداند که یک انسان حتی در فقدان جسم نیز می‌تواند تداوم یابد؟! و این یعنی آماده‌سازی بازماندگان برای ادامه زندگی و تقلیل اندوه.

 

بــــرش

ذکر مصیبت اهل بیت، تحمل بار سنگین عزا را برای داغ‌‌دیدگان تسهیل می کند که بنابر باورهای دینی امری ممدوح و پسندیده است. یادآوری این مصایب باید موجب الگوپذیری و تأسی از آن باعث تحمل پذیری صاحب عزا شود

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و دوازده
 - شماره هشت هزار و دویست و دوازده - ۳۰ خرداد ۱۴۰۲