نسبت اداره کل تازهتأسیس فیلمنامه صداوسیما با دفاتر تولید فیلم و سریال و سیمافیلم و سیمرغ چیست؟
حلقهای جدید در زنجیرهای قدیمی
فاطمه ترکاشوند
روزنامهنگار
«اداره کل فیلمنامه رسانه ملی» آغاز به کار کرد. این خبری بود که دیروز همراه با برگزاری اولین نشست خبری حسین اسدیزاده مدیرکل این دفتر با خبرنگاران اعلام شد. در ادامه تغییرات ساختاری سازمان صداوسیما حالا به نظر میرسد راهاندازی این دفتر، گامی جسورانهتر به سمت متمرکز کردن تولیدات نمایشی باشد. اقدامی که میتواند تبعات منطقی و ضروری دیگری مانند حذف دفتر فیلم و سریال ذیل شبکههای سیما را هم در پی داشته باشد و سؤالاتی نظیر ارتباط ساختاری این دفتر با سیمافیلم و مرکز سیمرغ را هم ایجاد کند.
بدون تردید مهمترین پایگاه تلویزیون در میان مخاطبان عام، تولیدات نمایشی بوده است. پایگاهی که ظرف چند سال اخیر به علل مختلف از جمله کمبودهای مالی بشدت تضعیف شده بود و با تغییر مدیریت صداوسیما در سال 1400 از حجم تولیدات نمایشی تا حد زیادی کاسته شد و مرجعیت تلویزیون در حوزه فیلم و سریال نیز تا میزان زیادی دچار چالش گردید. با این حال ضرورت تقویت بنیه تولید فیلم و سریال در تلویزیون و بازگرداندن صداوسیما به جایگاه قبلی خود بر کسی پوشیده نبود.
از سیمافیلم و سیمرغ تا اداره کل فیلمنامه
تا پیش از این یکی دیگر از اقدامات مهم و خبرساز دوره اخیر صداوسیما برای رفع این کمبود، تأسیس مرکز «سیمرغ» صداوسیما در مهرماه 1401 بود که سؤالاتی را درباره تفکیک کار این مرکز از مرکز قدیمی دیگر به نام «سیمافیلم» ایجاد کرد. ساختار شبکههای سازمان اما به طور سنتی، شامل دفاتر تولید فیلم و سریال شبکهها هم بود که وظیفه تولید تا نمایش را از مرحله نگارش فیلمنامه تا پخش بر عهده داشتند. حالا با اضافه شدن دفتری به نام «اداره کل فیلمنامه» باید جایگاه این حلقه جدید را در زنجیره قبلی و احتمالاً زنجیره آینده سازمان دنبال کرد.
دفتر فیلمنامه که ذیل معاونت سیما تأسیس شده، قرار است همه متون مرتبط با مجموعههای تلویزیونی را رصد و ارزیابی کند. اسدیزاده تصمیم بر تأسیس این دفتر را متعلق به شهریورماه سال گذشته دانست و گفت: «این تصمیم تحت سیاستی بود که قرار شد برمبنای آن متن را از تولید جدا کنیم و نگارش متنها مستقل، تولید مستقل و پخش هم مستقل باشد. طی این سالها در عرصه نگارش فیلمنامه گرفتار سلیقه بودهایم و سعی شده در فرایند رصد متون تأثیر سلیقه را پایین بیاوریم. در این راستا اولین مأموریت ما هم پایش و ارزیابی طرحها بود.»
بر این اساس هدف از متمرکزسازی رصد و ارزیابی فیلمنامههای صداوسیما در این دفتر، حذف برخوردهای سلیقهای با تولیدات بوده است. اما این اظهارات مدیرکل اداره فیلمنامه سازمان همچنین نشان میدهد که در طرح کلی مدیریت فعلی سازمان، این رویکرد وجود دارد که متولیان تولید محتوا را از تولید فنی و متولیان پخش جدا و در عین حال هر یک را در جایی متمرکز سازد. هنوز معلوم نیست که دو حلقه دیگر تولید فنی و پخش، چه هستند و قرار است با چه تدابیری به حلقه اول متصل شوند. اما شاید مهمترین سؤال این باشد که تمام این فرایند بازسازی چارت سازمانی تا چه زمانی به طول خواهد انجامید و مردم و مخاطبان علاقهمند تلویزیون تا کی باید برای تماشای خروجی آنها صبر پیشه کنند.
افزایش سرعت تولید فیلمنامه به معنای تولید فیلم نیست
اسدیزاده همچنین به آغاز کار این دفتر تازهتأسیس اشاره کرد و گفت: «بیش از ۸۰۰ طرح تا امروز به دست ما رسیده که بررسی شده است. در فرایند دریافت آثار هم همه مکاتبات کاغذی را حذف کردهایم و همه اتفاقات به صورت دیجیتال بررسی میشود. از میان این طرحهای دریافتی هم تا کنون بیش از 100 طرح وارد مرحله نگارش فیلمنامه شده است.»
اسدیزاده همچنین در این رابطه اشاره میکند: «حدوداً روزی شش طرح به ما میرسد اما خیلی از آنها به موقعیت ایران امروز و مردم ارتباطی ندارد یا تکراری است. همه دوستان مرا به فعالیت در حوزه فیلمنامه میشناسند و تلاشمان این است که فیلمنامه را هویت ببخشیم» وی میافزاید: «تعهد ما این است که هفتهای دو فیلمنامه را شروع کنیم و حدود ۲۰ تا ۳۰ هفته طول میکشد که یک فیلمنامه در مرحله متن به خروجی برسد. هیچ توقفی در کارها وجود ندارد، هیچ ممیزی غیرحرفهای وجود ندارد. حتماً کار ما هم نقایصی دارد اما همه واسطهها و شوراهای غیرکارشناسی کنار رفته است.»
با این اظهارات به نظر میرسد که صداوسیما دستکم در مرحله تولید متن تلاش دارد تا سرعت را بالاتر ببرد اما هنوز معلوم نیست مرحله تولید فنی سریالها با کدام متولی است. به علاوه همواره سطحی از ممیزی و دخالت سلیقه در ممیزی و ضوابط درگیر و ناگزیر است. اما از آنجا که تولید متن اولین مرحله از تولید سریال است، باید منتظر ماند و دید که مرحله بعدی تولید فنی قرار است به کدام نهاد و با چه سرعتی سپرده شود.
اطلس فیلمنامهنویسان، به چه کار میآید؟
اما مدیرکل دفتر فیلمنامه وظایف دیگری را هم در اداره تحت مدیریت خود برشمرده و میگوید: «هدف این است که فیلمنامهنویسان در کل کشور شناسایی شوند. پروژهای به نام «اطلس فیلمنامهنویسان ایران» هم تعریف شده است. کارگروههای متعددی هم در استانهای مختلف برای همین منظور راهاندازی شده است.» اسدیزاده همچنین به شناسایی فیلمنامهنویسان در ایران و در مراحل بعد از آن در جهان اسلام، منطقه و جهان اشاره کرد. بر این اساس این دفتر تلاش میکند فیلمنامهنویسان را شناسایی کند اما سؤال اینجاست که تهیه اطلس فیلمنامهنویسان تا چه اندازه میتواند برای نگارش و تولید فیلمنامه هم اقدام مؤثر و مفید باشد.
با تمام اینها بازسازی ساختار صداوسیما خصوصاً در عرصه تولیدات نمایشی، حتماً اقدامی ضروری بوده و نیاز است اما این بازسازی نباید به قیمت توقف یا کاهش محسوس کمی و کیفی تولیدات تمام شود. به علاوه، تلازم اضافه کردن حلقههای جدید بدون حذف حلقههای قدیمی، میتواند چالش بزرگتری را برای ساختار سازمانی صداوسیما رقم بزند. تا همین جا سؤال این است که در کنار دفتر فیلمنامه، جایگاه دفاتر تولید فیلم و سریال شبکهها، سیمافیلم و مرکز سیمرغ به چه صورت تعریف خواهد شد.