محمود عباس به چین سفر کرد
تلاش های پکن برای گسترش نفوذ در خاورمیانه
فائزه سادات یوسفی
خبرنگار
محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین روز گذشته برای یک سفر چهار روزه وارد پکن شد. این سفر که پنجمین سفر رسمی عباس به این کشور از سال 2005 به این سو است، اولین سفر یک رهبر عرب است که امسال به دعوت چین انجام میشود. وی قرار است با چند مقام ارشد چینی دیدار کند.
به گزارش العالم، سفر محمود عباس به پکن، به مناسبت گذشت 35 سال از آغاز روابط دیپلماتیک بین چین و فلسطین انجام میگیرد. در همین ارتباط خبرگزاری رسمی فلسطین وفا گزارش داد که محمود عباس در این سفر با رئیس جمهور شی جین پینگ دیدار و درباره آخرین تحولات فلسطین و همچنین سایر مسائل نگرانکننده منطقهای و بینالمللی مذاکره خواهد کرد.
وانگ ونبین، سخنگوی وزارت خارجه چین که طی هفته گذشته محمود عباس را رهبر دیرینه فلسطین و دوست قدیمی و خوب مردم چین برشمرده بود، پیش از این سفر تأکید کرده بود: «چین همواره از آرمان عادلانه مردم فلسطین برای احیای حقوق مشروع ملی آنها حمایت کرده است.»
در همین ارتباط، عباس زکی، سیاستمدار فلسطینی نیز در مصاحبه ای با خبرگزاری دولتی چین، شینهوا بیان داشت که چین و فلسطین دوستانی
نزدیکتر از برادر هستند. او ادامه داد:«بسیار خرسندم که بعد از نشست چین و کشورهای عربی در سال گذشته، چین بیشتر درگیر امور خاورمیانه شده است.»
نقش میانجیگری چین در خاورمیانه
سفر محمود عباس، نه فقط به عنوان نشانهای از تلاش مداوم چین برای افزایش نفوذ خود در خاورمیانه در زمانی تلقی میشود که ایالات متحده توجه خود را دوباره بر منطقه هند و اقیانوس آرام و اوکراین متمرکز کرده، که علاوه بر آن نشانهای از تقویت روابط بین فلسطینیها و چین تلقی میشود که مدتهاست از سیاستها و اقدامات اسرائیل انتقاد میکنند. زیرا رادیکالیزه شدن فضای فلسطینی توسط رژیم صهیونیستی و تقویت جبهه مقاومت از سوی دیگر موجب شده که آتشبس حتی به طور موقت که بتواند خواستههای گروههای مقاومت فلسطینی را بر آورده کند، دچار پیچیدگیهای اساسی شود.
این در حالی است که برخی ناظران سرزمینهای اشغالی، این سفر را در ادامه تلاشهای میانجیگرانه چین در بحرانهای خاورمیانه دانستهاند. در همین ارتباط جروزالم پست نوشت: «سفر عباس به چین مدت کوتاهی پس از کمک پکن برای برقراری مجدد روابط دیپلماتیک بین عربستان سعودی و ایران انجام شد. این سفر همچنین پس از پیشنهاد چین برای کمک به اسرائیل و فلسطینیها برای از سرگیری مذاکرات صلح صورت میگیرد که از سال 2014 متوقف شده است.»
از میانجیهای قدیمی تا جدید
تلاش چین برای حل بحران خاورمیانه در حالی است که پیش از این کشور، شماری از کشورهای منطقه و خارج از منطقه برای آن تلاش کرده بودند. بجز امریکا که همواره داعیه میانجیگری بین فلسطین و تل آویو را داشته است، مصر نیز در برهههایی به عنوان میانجی برای ایجاد آتشبس و آزادی اسرای فلسطینی به رایزنی با دو طرف پرداخته است و اکنون نیز برای محقق شدن آن به گونهای تلاش میکند اما عدم تمکین رژیم غاصب و البته جنایت در قبال مردم فلسطین، بیحرمتیهای مکرر به مسجدالاقصی و عدم تأمین منافع مردم فلسطین، سبب شده عملاً آتشبس به معنای واقعی برقرار نشود. اما اکنون چین قصد دارد به عنوان قدرت جهانی و با استعانت از سابقه موفق میانجیگرانه خود وارد عمل شود. کارنامه مثبت چین در ابتکار صلح در اوکراین و احیای روابط ایران و عربستان موجب شده که توجه بسیاری از کشورها به نقش میانجی چین معطوف شود. هرچند که چین در گذشته نیز در مقاطعی پیشنهاد میانجیگری بین رژیم صهیونیستی و فلسطین را داده بود.
تحرکات چین در جهان و منطقه
با وجود اینکه بن مایه تحرکات چین در جهان، در زمینه اقتصادی است اما چین از طرق مختلف سعی دارد که در مناقشات و تنازعات موجود در جهان و بویژه منطقه بازیگری فعال باشد. یکی از آنها، راهبرد میانجیگرایانه در مورد مسائل مورد اختلاف در جهان است، چرا که چین بر خلاف ایالات متحده، خود را چهرهای صلحجو معرفی کرده و از این کانال اعتماد دولتمردان جهان را به سمت خود جلب کرده است. از این رو، ارائه طرحهایی برای تنشزدایی در جهان، اعتبار چین را در پیشبرد مناسبات اقتصادی آن افزایش میدهد.
یکی از زیربناهای پیادهسازی سازکارهای اقتصادی در یک منطقه، نبود تنش و التهاب در بستر یک منطقه آرام و به دور از هر تنشی اجرایی میشود. راهبرد چین نیز در همین راستا و به منظور تضمین مناسبات اقتصادی ملزم به این رویه در کل منطقه است. بویژه که برخی مدلهای توسعه اقتصادی چین مبسوط و از نظر ژئوپلیتیکی بخشی از خاک کشورها را درگیر میکند و نیازمند تشریک مساعی آنها خواهد بود، مانند پروژه ابتکار کمربند و جاده چین. در همین راستا سرمایهگذاری در منطقه ژئوپلیتیک خاورمیانه دارای سود و بازدهی فراوانی برای پکن خواهد بود. خصوصاً که خلأ رویگردانی از امریکا فرصت مناسبی را ایجاد کرده است. بنابراین چین که تلاشهای آن در خاورمیانه مدتها در سطح اقتصادی باقی مانده بود اکنون معطوف به سطوح سیاسی و امنیتی منطقه شده است. در شرایط کنونی نیز با توجه به وجود تنشهای متنوع و چند وجهی در این منطقه، ایفای نقش میانجی بسیار کارآمد و مورد پذیرش دولتهایی که در سالهای اخیر به دنبال ایجاد ثبات پایدار هستند، خواهد بود. بنابراین چینیها دریافتهاند که یکی از دریچههای ورود به مسائل خاورمیانه و رساندن آن به آرامش برای ایجاد سرمایهگذاریهای مطمئن در آن، گفتوگوهای صلح اعراب و رژیم صهیونیستی است.
این در حالی است که کشورهای جهان و منطقه به این درک مشترک رسیدهاند که حرکت در مسیر یکجانبهگری و رویکرد نظامیگرایانه امریکا، نه تنها عوایدی را برایشان در برندارد، بلکه آنها را هم دچار بحران سیاسی در منطقه و هم مشکلات فزاینده امنیتی و اقتصادی کرده است. نمونه بارز آن جنگ تروریستی در سوریه بود که شکست نیروهای متخاصم و تروریست موجب شد که دیدگاه آنها نسبت به تحولات دچار تحولات بنیادینی شود و خاورمیانه که به طور سنتی زمین نفوذ غرب و به خصوص ایالات متحده بود، در پیچ تاریخی خود از شکل دیرین «انتخاب شدن» خارج شده و به سمت «انتخاب کردن» حرکت کند. خروج ضدونقیض امریکا در کنار عدم همراهی کشورهای منطقه در بزرگترین آوردگاه غرب یعنی جنگ اوکراین و عدم تحریم روسیه و عدم یا کم بازدهی سیاستهای امریکا زمینه چنین تحولی را فراهم کرده است. اما رصد شرایط در فلسطین اشغالی از این خبر میدهد که به دست آوردن صلحی که مورد توافق قرار گیرد بغرنج شده است. این چیزی است که طی هفته گذشته نیز یک عضو دفتر سیاسی جنبش جهاد اسلامی فلسطین هر گونه آتشبس بلند مدت با رژیم صهیونیستی را ناممکن دانسته بود.