اردوهای جهادی دانشگاه‌ها فرصتی برای ترویج فرهنگ ایثار

پایان نامه فداکاری

یوسف حیدری
گزارش نویس

اردوهای جهادی عرصه‌ای برای فداکاری است. جایی که از نزدیک محرومیت را می‌بینی و برای رفع آن با همه وجود تلاش می‌کنی. هر دانشجو با هر تخصص و آموزشی که فرا گرفته گوشه‌ای از کار را می‌گیرد. از بنّایی و بیل زدن تا معاینه بیمار و رساندن دارو و رسیدگی به وضعیت دام و طیور. اینها را دانشجویانی انجام می‌دهند که شاید تا قبل از این چیزی از محرومیت نمی‌دانستند اما همیشه پای کار هستند. محمد رضا غلامی دانشجوی کارشناسی نرم افزار کامپیوتر داراب تندیس فداکاری را بالا می‌برد و می‌گوید:« این تندیس متعلق به دانشجویانی است که برای نشاندن لبخند بر چهره مردم محروم با همه وجود تلاش می‌کنند.»
دوازدهمین آیین اعطای تندیس ملی فداکاری به دانشجویان ایران صحنه‌ای برای نمایش جلوه‌هایی از ایثار و فداکاری می‌شود. جایی که دانشجویان از شهرهای مختلف به پاس سال‌ها تلاش و فداکاری برای کاهش رنج ساکنان مناطق محروم در قالب اردوهای جهادی و یا کمک به مردم مناطق سیلزده و زلزله زده روی سن می‌آیند و تندیس فداکاری می‌گیرند. بازار عکس یادگاری هم داغ می‌شود. لبخند رضایت بر چهره همه می‌نشیند و خودشان را برای اردوهای جهادی بعدی آماده می‌کنند. یکی از دانشجویان می‌گوید: «تابستان بهترین زمان برای خودسازی در اردوهای جهادی است. یک سال تحصیلی در دانشگاه یک طرف و اردوی جهادی و کمک به مردم محروم و محبت به آنها یک طرف. اگر یک بار همراه شوی برای اردوهای بعدی لحظه شماری می‌کنی.»
محمدرضا ماجرای اردوهای جهادی و تندیس فداکاری را اینگونه روایت می‌کند:«همه چیز از دانشگاه شروع شد. جایی که ظرفیت زیادی برای کارهای جهادی دارد. سال 94 وارد این عرصه شدم. آن سال‌ها وضعیت گروه‌های جهادی مثل امروز نبود. با کمک دانشجویان دانشگاه آزاد داراب گروه جهادی انقلابیون را راه‌اندازی کردیم. سعی کردیم فعالیت‌های ما فقط به کارهای عمرانی و محرومیت زدایی ختم نشود. اوج کار ما دوران کرونا بود. روزهای اول وقتی رهبر انقلاب از جوانان انقلابی خواستند وارد میدان شوند تلاش کردیم از ظرفیت دانشجویان دانشگاه استفاده کنیم. اوایل شیوع کرونا ضدعفونی کردن معابر و مراکز عمومی‌با جدیت دنبال می‌شد. همان روزها با کمک دانشجویان و استفاده از ظرفیت دانشگاه دستگاه ضدعفونی هوشمند طراحی و تولید کردیم.این دستگاه به سراسر کشور ارسال شد. بعد از آن اردوهای جهادی به راه انداختیم. جایی که دنیای انسان را عوض می‌کند. وقتی استقبال بچه‌های دانشگاه را دیدیم تصمیم گرفتیم گروه جهادی را گسترش بدهیم. این بار در کنار کارهای عمرانی و پزشکی بخش پرستاری، دامپزشکی و فعالیت‌های فرهنگی و آموزشی را هم قرار دادیم. هدف ما امیدآفرینی بود. وقتی به روستاهای محروم تیزآب و شمس آباد می‌رفتیم گروهی از بچه‌ها دست به آجر و سیمان ‌شدند و آن طرف گروهی از دانشجویان پزشکی اهالی روستاها را معاینه ‌‌کردند و گروهی هم به وضعیت دام آنها رسیدگی ‌کردند. دیدن این صحنه‌ها امید را در دل اهالی روستا زنده می‌کرد. تا قبل از این خیلی از دانشجوها تصوری از محرومیت نداشتند ولی وقتی یک بار از نزدیک در اردوهای جهادی کنار مردم محروم نشستند و لذت خدمت‌رسانی به آنها را چشیدند برای اردوهای بعدی از ما خواهش کردند بازهم آنها را همراه ببریم.»
بازگشت دوباره به زندگی کسانی که اعتیاد را کنار می‌گذارند از ایده‌های محمد رضا و دوستان اش است. ایده‌ای که باعث شد خیلی از افرادی که با وجود کنار گذاشتن مواد به‌دلیل بیکاری و یا طرد شدن از سوی خانواده و دوستان دوباره به دام اعتیاد برمی‌گشتند زندگی تازه‌ای را شروع کنند. محمدرضا درباره این ایده می‌گوید: «تجربه ثابت کرده کسانی که اعتیاد را کنار می‌گذارند بعد از مدتی به‌دلیل نداشتن شغل و یا طرد شدن از سوی خانواده دوباره سراغ مواد مخدر می‌روند. با تعدادی از دوستان تصمیم گرفتیم برای بازگشت معتادان به زندگی واقعی تلاش کنیم. با هزینه خودمان آنها را به کمپ ترک اعتیاد می‌بریم و بعد از ترک برایشان شغل دست و پا می‌کنیم. مثلاً اگر جایی نگهبان بخواهند و یا یک مرکز تولیدی نیاز به کارگر داشته باشند آنها را معرفی می‌کنیم. اما مهم‌ترین کار هویت بخشی به معتادین است. یعنی باید خانواده و اطرافیان آنها را حمایت کنند چون در غیر این صورت تجربه نشان داده آنها دوباره به دام اعتیاد می‌افتند. با آموزش‌هایی که به اطرافیان‌شان می‌دهیم تلاش می‌کنیم که هویت تازه‌ای به آنها بدهیم. این تجربه موفق باعث شد خیلی از کسانی که مواد مخدر را کنار می‌گذارند زندگی تازه‌ای را شروع کنند و هرگز دوباره سراغ اعتیاد نروند. یکی دیگر از فعالیت‌های ما در دانشگاه راه‌اندازی تشکل گام دومی‌ها بود. شاید وقتی از بیرون نگاه کنیم باور نکنیم دانشگاه چه ظرفیت‌های خوبی برای کارهای جهادی و خیریه‌ای دارد. ما از این ظرفیت در این تشکل استفاده کرده و در مناسبت‌های مختلف به مردم نیازمند کمک کردیم. ماندگارترین کاری که در این تشکل انجام دادیم برگزاری جشن دوسالگی تشکل در یکی از روستاهای محروم داراب و در کنار نیازمندان بود. این کار بازتاب بسیار خوبی داشت و مورد استقبال قرار گرفت.»
فعالیت در شاخه جوانان هلال احمر دریچه تازه‌ای به زندگی او باز کرد. وقتی با داوطلبان هلال احمر سراغ افراد نیازمند شهر رفت تصمیم گرفت با خانواده واطرافیان کمک حال نیازمندان باشد. مهتاب السادات بنی‌هاشمی دانشجوی ارشد دانشگاه خمینی شهر تندیس فداکاری را متعلق به کسانی می‌داند که او را در این راه یاری دادند. «همه چیز از شب قدر سال 97 آغاز شد. شبی که تقدیر خیلی‌ها نوشته می‌شود. چند سالی بود که عضو شاخه جوانان هلال احمر شده بودم. آن شب همراه یکی از داوطلبان قدیمی هلال احمر 110 پرس غذا را از یکی از خیرین تحویل گرفتیم تا به خانه نیازمندان خمینی شهر ببریم. از آنجایی که آدرس محله‌ها را خوب بلد بودم همراه شدم. آن شب صحنه‌های تلخی دیدم که فراموش نمی‌کنم. خانه‌هایی که امکانات اولیه زندگی در آن نبود و بیمارانی که نیاز به دارو و لوازم بهداشتی داشتند. می‌خواستم چیزهایی را که دیدم فراموش کنم اما نتوانستم و تصمیم گرفتم تا جایی که می‌توانم کمک حال آنها باشم. هربار به خانه افراد بی‌بضاعت می‌رفتم ماجرای آنها را برای خانواده‌ام و دوستانم تعریف می‌کردم و به این ترتیب بعد از یک سال تصمیم گرفتیم خودمان چیزهایی را که این خانواده‌ها نیاز دارند تهیه کنیم. ایام کرونا اوج فعالیت ما بود. لوازم بهداشتی به خانه نیازمندان می‌بردیم. این همان چیزی بود که آرزویش را داشتم. همین ایام وقتی لوازم بهداشتی برای خانواده‌های نیازمند می‌بردم با زن جوانی آشنا شدم که به‌دلیل پارگی روده شرایط خوبی نداشت. همسر او معتاد بود و پولی هم برای درمان نداشتند. موضوع را با خانواده و دوستان مطرح کردم و با کمک آنها و مؤسسات خیریه هزینه عمل جراحی اور ا تأمین کردیم. در این مدت کنارش بودم و خوشبختانه شرایطش بعداز جراحی بهتر شد. در این سرکشی‌ها وقتی برای دو خانواده غذا می‌بردیم گفتند یخچال ندارند و نمی‌توانند غذا را نگه دارند. با کمک دوستان و اطرافیان برای آنها یخچال تهیه کردیم. برای شروع این کار از پول توجیبی‌ها شروع کردم ولی در ادامه خانواده و دوستان کمک کردند و با اعتمادی که آنها دارند سعی می‌کنم تا جایی که می‌توانم به نیازمندان کمک کنم.
طرح غمگساران یکی دیگر از کارهای ماندگار مهتاب السادات است. دراین طرح خانواده‌هایی که به‌دلیل کرونا آسیب دیده بودند مورد حمایت قرار می‌گرفتند. او در تشریح این طرح و حضور در مناطق محروم به‌عنوان مربی فضاهای دوستدار کودک می‌گوید:« وقتی به روستاهای ورزنه، اشکاوند و نیک آباد رفتیم علاوه بر ویزیت و درمان اهالی روستا با بچه‌ها بازی می‌کردیم. هدف ما هم آموزش و کارهای فرهنگی در قالب بازی بود. لحظه‌های فراموش نشدنی آنجا رقم خورد. بچه‌های روستا با ما بازی می‌کردند و از همه لحظه‌هایی که گروه ما آنجا بود لذت بردند.»
مراسم اعطای تندیس ملی فداکاری به دانشجویان ایران در تالار فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به پایان می‌رسد. دانشجویان بعد از عکس یادگاری با تندیس‌های فداکاری در کنار دوستان و استادان سرگرم برنامه‌ریزی برای اردوهای جهادی و برنامه‌ریزی برای سرکشی و حمایت از نیازمندان می‌شوند. یکی از آنها با صدای بلند می‌گوید:‌ «از فردا دوباره کار ما شروع می‌شود و اردوهای جهادی را برپا می‌کنیم.»

 

 

بــــرش

بازگشت معتادان به زندگی
تجربه ثابت کرده کسانی که اعتیاد را کنار می‌گذارند بعد از مدتی به‌دلیل نداشتن شغل و یا طرد شدن از سوی خانواده دوباره سراغ مواد مخدر می‌روند. با تعدادی از دوستان تصمیم گرفتیم برای بازگشت معتادان به زندگی واقعی تلاش کنیم. حالا با هزینه خودمان آنها را به کمپ ترک اعتیاد می‌بریم

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و شش
 - شماره هشت هزار و دویست و شش - ۲۳ خرداد ۱۴۰۲