ادله نقلی وجوب حجاب بر زن مسلمان

حجت‌الاسلام حسین بستان
عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه

یکــــــــــم: «وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَرِهِنَّ وَ یَحفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلىَ‏ جُیُوبهِّنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ ... »؛[1]
«و به زنان با ایمان بگو چشم‏‌هاى خود را (از نگاه هوس‌‏آلود) فروگیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را  جز آن مقدار که نمایان است، آشکار ننمایند و (اطراف) روسری‌‏هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم‌کیششان، یا بردگانشان [کنیزانشان‏]، یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند و هنگام راه رفتن، پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانی‌‏شان دانسته شود (و صداى خلخال که برپا دارند به گوش رسد) و همگى به سوى خدا بازگردید اى مؤمنان، تا رستگار شوید!»
دوم: برخی مفسران در شأن نزول آیه 31 از سوره نور آورده‌اند که
جابر بن عبدالله بنا به نقل مقاتل گفته است: اسماء دختر مرثد، نخلستانی داشت. روزی زنان مدینه نزد وی رفته بودند، در حالتی که لباسی که روی لباس‌ها می‏‌پوشند و به آن ازار می‌‏گفتند، در تن نداشتند. از این‌رو، زینت پای آنها؛ یعنی خلخال و نیز گردن و برآمدگی سینه آنها کاملاً نمایان شده بود. اسماء به سخن آمد و گفت: این چه حرکت زشتی است که مرتکب شده و با این وضع در باغ من آمده‌اید! خبر به رسول خدا (ص) رسید و این آیه نازل شد.[2] در دلالت آیه 31 سوره نور بر وجوب پوشش، تفاوتی ندارد که زینت را به معنای زیبایی‌های بدن زن مانند مو، گردن و سینه بگیریم یا آن را عارضی مانند لباس و زیورآلات معنا کنیم؛ چون بنا بر معنای دوم نیز منظور، زینتی است که در محل خودش قرار گرفته است مثلاً انگشتری که در انگشت دست یا گوشواره‌ای که در گوش است، نه زینتِ جدا شده از محل خودش.
سوم: «یَأَیُّهَا النَّبىِ‏ قُل لّأِزْوَاجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَبِیبِهِنَّ ذَالِکَ أَدْنىَ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَ کاَنَ اللهُ غَفُورًا رَّحِیمًا»؛[3] «اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلباب‌‏ها [روسری‌هاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تاکنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده، توبه کنند.) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.» علمای لغت، برای جلباب معنای روشنی ارائه نداده‌اند و آن را عبا یا ملحفه یا مقنعه یا پیراهنی بلندتر از روسری و کوتاه‌تر از عبا معنا کرده‌اند که زنان سر و سینه خود را با آن می‌پوشانند.[4] در تفسیر ابن‌کثیر آمده است: امّ‌سلمه روایت کرده که زنان طایفه انصار جامه‌‏های پشمی سیاه به سر می‌‏کردند و با همین وضع از کنار رسول خدا(ص) عبور می‏‌کردند، رسول اکرم در این مورد به آنها اعتراض نکرد و همین دلیل، تقریر و امضای آن حضرت و تقریر او مانند قول او حجت است.[5]
چهارم: «وَ لَا تَبرَجْنَ تَبرَجَ الْجَهِلِیَّةِ الْأُولىَ »؛[6]«و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید.» بدون شک این یک حکم عام است و تکیه آیات بر زنان پیامبر (ص) به عنوان تأکید بیشتر است، درست مثل اینکه به شخص دانشمندى بگوییم تو که دانشمندى دروغ مگو، مفهومش این نیست که دروغ گفتن براى دیگران مجاز است، بلکه منظور این است که یک مرد عالم باید به صورت مؤکدتر و جدى‏ترى از این کار پرهیز کند.[7] به علاوه، آیه شصت سوره نور که زنان سالخورده را از تبرج منع کرده، به طریق اولی بر حرمت تبرج بر سایر زنان دلالت می‌کند.
پنجم: «تَبَرُّجَ» از «برج» به معناى خودنمایى است، همان‌گونه که برج در میان ساختمان‌‏هاى دیگر جلوه‏ خاصّى دارد. جاهلیّتِ اولى نشان‌دهنده‏ ظهور جاهلیّت اخرى‏ است که ما امروز شاهد آنیم. در حدیث نیز آمده است: «ستکون الجاهلیة الاخرى»، «بزودى جاهلیّت دیگرى فرا می‌‏رسد.» اگر در جاهلیّت آن روز دختر را زنده به گور می‌‏کردند، امروز با سقط جنین، هم دختر را نابود می‌‏کنند، هم پسر را. اگر در جاهلیّت آن روز قتل و آدم‌کشى وجود داشت، امروز در جنگ‏‌هاى بزرگ و جهانى کشتارهاى میلیونى انجام می‌‏گیرد. در جاهلیّت آن روز مدرسه نبود و جنایت انجام می‌‏گرفت، امروز با وجود هزاران دانشگاه، مهم‏ترین حقوق انسان‌ها پایمال می‌‏شود.[8]
ششم: برای تبرج زن چند معنا ذکر شده است: اظهار زیور و زینت، اظهار زینت برای جلب توجه مردان، خارج شدن از منزل با لباس‌های فاخر و جذاب یا لباس‌های رنگی و بدن‌نما، راه رفتن با ناز و افاده و محکم نبستن روسری، به گونه‌ای که گردنبند و گوشواره نمایان شود.[9] با در نظر گرفتن این معانی و با توجه به بخشی از حدیث جنود عقل و جهل که در آن، ستر و پوشش از جنود عقل و در مقابل، تبرج از جنود جهل به شمار آمده،[10] به نظر می‌رسد معنای حقیقی تبرج، جلوه‌گری با هدف جلب توجه است.
هفتم: «وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»[11]«و زنان از کار افتاده‏اى که امید به ازدواج ندارند گناهى بر آنها نیست که لباس‌هاى (روئین) خود را بر زمین بگذارند به شرط اینکه در برابر مردم خودآرایى نکنند و اگر خود را بپوشانند براى آنها بهتر است. و خداوند شنوا و دانا است.‏» این آیه از این جهت بر وجوب پوشش دلالت می‌کند که اجازه برداشتن ثیاب را که در روایات به عبا و روسری تفسیر شده، فقط به زنان سالخورده داده است که مفهوم آن این است که آشکار کردن مو و به طریق اولی دیگر قسمت‌های بدن برای سایر زنان جایز نیست.
هشتم: فُضَیل بن یسار می‌گوید: «از امام جعفر صادق (علیه‌السلام) پرسیدم: آیا ساعد زن، از زینت‌هایی است که خداوند اظهار آن را حرام کرده است؟ حضرت فرمود: آری، زیر روسری و زیر النگو نیز جزء زینت‌هاست.»[12] این روایت اولاً بر وجوب پوشاندن ساعدها به طور خاص دلالت می‌کند و ثانیاً با توجه به فهم راوی از معنای «لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ» و تقریر و تأیید فهم او از سوی امام (علیه السلام) بیانگر این مطلب است که وجوب پوشاندن بخش‌هایی از بدن زن که مصداق زینت در آیه قرار می‌گیرند، امری مسلّم بوده است.
نهم: عبدالرحمن بن حَجّاج می‌گوید: «از امام کاظم (علیه‌السلام) پرسیدم: دختری که به بلوغ نرسیده، از چه زمانی موظف است موی سرش را از مردان نامحرم بپوشاند؟ فرمود: تا زمانی که نماز بر او حرام نشده [حرام شدن نماز، کنایه از ظهور عادت ماهانه به عنوان نشانه بلوغ است.]، لازم نیست موی خود را بپوشاند.»[13] این روایت نیز مانند روایت قبلی از باب مفهوم غایت، دلالت بر این می‌کند که دختران وقتی به سن بلوغ رسیدند، باید موی سر خود را در برابر مردان نامحرم بپوشانند.
دهم: مَسعَدة بن زیاد می‌گوید: «از امام صادق (علیه‌السلام) درباره زینتی که زن می‌تواند آشکار کند، سؤال شد؛ فرمود: صورت و دست‌ها [تا مچ]»[14]
 
 
[1]. سوره نور، آیه31.
[2]. سیدحسین هاشمی، نقد سیاست جنایی جمهوری اسلامی ایران در برخورد با بدحجابی، مجله فقه، ش 51 و 52، ص‌257.
[3]. سوره احزاب، آیه59.
[4]. ابن منظور، لسان العرب، ج1، ص272؛ المرتضی الزبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج1، ص373 (مدخل «جلب»).
[5]. محمد محمدی اشتهاردی، پوشش زن در اسلام، ص‌13.
[6]. سوره احزاب، آیه33.
[7]. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‏17، ص290 و 291.
[8]. محسن قرائتی، تفسیر نور، ج9، ص360.
[9]. ابن منظور، لسان العرب، ج2، ص212 (مدخل «برج»)؛ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج8، ص155؛ المازندرانی، شرح اصول الکافی، ج1، ص266.
[10]. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج1، ص22.
[11]. سوره نور، آیه60.
[12]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص200-201.
[13]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص228.
[14]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص202.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و چهار
 - شماره هشت هزار و دویست و چهار - ۲۱ خرداد ۱۴۰۲