مشکلات رفت و آمد با سالم‌ترین وسیله نقلیه شهری

دوچرخه خط ندارد

ترانه بنی‌یعقوب
گزارش نویس

 

سال‌ها گوشه انباری خانه خاک می‌خورد. یک روکش برزنتی رویش انداخته بودند و کسی هم اصلاً یادش نمی‌افتاد تا زمانی که فهمید وضعیت سلامتش در خطر است، روکش را برداشت. خاک‌های رویش را پاک کرد. هنوز روی تایرهایش حلقه‌های آبی‌رنگ برق می‌زد. در سبد کوچکش یک گل خشک شده افتاده بود. یاد همه آن سال‌هایی افتاد که دوچرخه کورسی‌اش تنها رفیق دوره نوجوانی‌اش بوده. حالا دوباره می‌خواست با دوچرخه قدیمی‌اش آشتی کند و چه باور کنید و چه نکنید، این دوستی حالا 20 ساله شده.
مرد 20 سال است در شهر تهران دوچرخه‌سواری می‌کند. دوچرخه وسیله اصلی حمل و نقلش است: «ما دوچرخه‌سوارها اصطلاحی داریم که وقتی دوچرخه زیر پایت نیست، انگار جوراب هم پایت نیست و برای یک دوچرخه‌سوار واقعاً این‌طور است. 20 سال است دوچرخه‌سواری می‌کنم و اگر بخواهی بدانی چطور دوچرخه وسیله اصلی حمل و نقلم در این شهر شد، باید بگویم همه‌اش از یک آزمایش خون ساده شروع شد. آزمایش خون دادم و فهمیدم برای ورزش نکردن و زندگی شهری و دائم با ماشین این‌ور و آن‌ور رفتن اصلاً وضعیت جالبی ندارم. به جای هر دارو و درمانی سراغ دوچرخه کورسی قدیمی‌ام رفتم. وسیله‌ای که سال‌هاست همراهم است و به قول قدیمی‌ها کفشی است که زیر پایم است و هیچ‌وقت هم سوراخ نمی‌شود. راستش را بخواهید دوچرخه دیگر به بخشی از بدن من تبدیل شده.»
نمی‌دانم شما تا به حال به دوچرخه‌سواری فکر کرده‌اید. نه دوچرخه‌سواری تفریحی که شاید هر کدام‌مان یکی دوبار در عمرمان تجربه‌اش کرده‌ایم، بلکه انتخاب دوچرخه به‌عنوان وسیله حمل و نقل اصلی زندگی‌تان. اینکه سوارش شویم به محل کارمان برویم بدون اینکه اصلاً فکر کنیم لباس‌مان چروک می‌شود یا نه؟ یا به قول دوچرخه‌سوارهای حرفه‌ای از اتو می‌افتد یا خیر؟ شاید هم به دوچرخه‌سواری امن فکر می‌کنید و در شهر محل زندگی‌تان چنین جایی را پیدا نمی‌کنید بد نیست با هم تجربه دوچرخه‌سواران حرفه‌ای را بخوانیم آنهایی که دوچرخه وسیله اصلی حمل و نقل‌شان است.
محمد 3 سال است در تهران دوچرخه‌سواری می‌کند: «اتفاقی که در این چند سال افتاده افزایش تعداد دوچرخه‌سواران است و به عنوان یک وسیله حمل و نقل عمومی پذیرفته شده. اما خیلی‌ها فکر می‌کنند هرکس دوچرخه‌سواری می‌کند برای خوشی و تفریح این کار را می‌کند. تصورشان این است برای تفریح آمده‌ای و همه چیزت روبه‌راه است و دوچرخه‌سواری هم برایت صرفاً گذران وقت است. از آن طرف واقعیت چیز دیگری است و اتفاقاً دوچرخه‌سواری سختی‌های خودش را دارد، مثلاً برای دوچرخه‌سواران تهران جای خاصی مشخص نشده و ما مجبوریم از گوشه‌های خیابان برای دوچرخه‌سواری استفاده کنیم اما وقتی ترافیک می‌شود واقعاً عبور و مرور سخت می‌شود. خیلی اوقات راننده‌ها راه را روی ما می‌بندند تا به ما راه ندهند که من همه اینها را به عدم فرهنگ‌سازی ربط می‌دهم.»
دوچرخه‌سواران تهرانی بیشترشان از این وضع گلایه دارند اینکه آنها پذیرفته نشده‌اند و با اینکه عبور و مرورشان در شهر برای کسی ضرری ندارد از اینکه گاه به چشم دشمن به آنها نگاه می‌شود، کلافه می‌شوند. «اگر هم مسیری برای دوچرخه‌سوارها در شهر ایجاد شده انگار هیچ‌کس باورش نکرده. گویی این خطوط بیشتر برای این است که پرستیژ محله حفظ شود و مثلاً پز بدهند ما هم خط ویژه دوچرخه داریم. یک‌بار هم که روی این خطوط آسفالت می‌شود دوباره رویش خط‌کشی جدید نمی‌کنند گویی فقط می‌خواهند بگویند در تهران هم مسیر دوچرخه داریم. بودجه‌ای هم اختصاص داده شده اما آن مسیر کاربرد درست و حسابی ندارد و نمونه‌اش را هم می‌توانید در خیابان میرداماد ببینید که تبدیل به پارکینگ اتومبیل شده‌است.»
مردی که 20 سال است دوچرخه وسیله اصلی حمل و نقلش است هر روز ساعتی رکاب می‌زند تا به محل کارش برسد، افزود: «فرهنگ‌سازی برای دوچرخه‌سواری سال‌ها طول می‌کشد و کار یکی دو سال هم نیست؛ تا تعداد دوچرخه‌سوارها زیاد نشود فرهنگش هم جا نمی‌افتد و تا دوچرخه‌سوارها احساس امنیت نکنند تعدادشان زیاد نمی‌شود. البته گران بودن قطعات دوچرخه هم هست که برخی را از دوچرخه‌سواری حرفه‌ای دور می‌کند چون نگاه جامعه این است که دوچرخه یک کالای لوکس است و فروشنده هم انگار این را می‌پذیرد و ناخودآگاه دوچرخه‌اش را گران می‌فروشد. الان یک حلقه لاستیک دوچرخه شهری که معمولاً باید یک سال کار کند بالای یک میلیون تومان است در صورتی که تولید داخل است.»
علی هم که 5 سال است دوچرخه‌سوار جدی شده و به قول خودش نه دوچرخه‌سوار گذری و ورزشی می‌گوید: «مسیرهای دوچرخه‌سواری در شهر تهران را با یک جست‌و‌جوی ساده می‌توانید پیدا کنید اما مشکل ما همین مسیرهاست که اغلب ناهموارند معمولاً در همین مسیرها بیشترین بلا سر دوچرخه‌سوار می‌آید. مسیرها معمولاً همسطح نیست. دست‌انداز دارد و وقتی که به پلی می‌رسید اغلب پل‌ها همراستای لاستیک‌تان نصب نشده‌اند و اگر حواستان نباشد داخل پل می‌افتید ولی انگار کسی حواسش به این چیزها نیست و گاهی فکر می‌کنم خیابان‌ها مسیر امن‌تری برای دوچرخه‌سواری‌اند این را به عنوان کسی می‌گویم که 5 سال است در شهر تهران دوچرخه‌سواری می‌کند.»
خلأهای قانونی هم موارد دیگری است که دوچرخه‌سواران شهر تهران به آن اشاره می‌کنند اینکه مثلاً مسیرهای دوچرخه‌سواری که به دوچرخه‌ها در تهران اختصاص داده شده در ساعاتی از روز تبدیل به پارکینگ اتومبیل می‌شود و اصلاً قانون جریمه برای این بخش رعایت نمی‌شود. مردی که 20 سال است در تهران دوچرخه‌سواری می‌کند، می‌گوید: «ندیدم کسی را برای پارک کردن در این مسیرها جریمه کنند. استدلال‌شان هم این است که شاید در چند ساعت تنها یک‌بار یک دوچرخه از آن مسیر رد شود و نمی‌توان فضا را خالی گذاشت، پس دوچرخه‌سوار باید چه کند آیا نباید برای اینها فکری کرد؟»
اما دوچرخه‌سواری مشکلات شخصی هم دارد اگر می‌پرسید چه مسائلی باید بگویم که خود دوچرخه‌سوارها بیش از همه به از اتو افتادن لباس‌هایشان اشاره می‌کنند به قول خودشان وقتی سوار دوچرخه می‌شوی عرق می‌کنی و لباست از اتو می‌افتد بعد هم مجبوری همان‌طور و با همان سر و وضع سرکارت حاضر شوی.« وقتی دوچرخه‌سواری می‌کنی عرق می‌کنی و لباست اتویش را از دست می‌دهد. وقتی می‌خواهی با این سر و وضع وارد محل کارت شوی خجالت می‌کشی. ما دوچرخه‌سوارهای دائمی گاهی با هم جلسه می‌گذاریم و در این‌باره حرف می‌زنیم. دغدغه‌مان را فقط خودمان می‌فهمیم. این موضوع را برخی کشورهای اروپایی که تجربه بیشتری در دوچرخه‌سواری دارند حل کرده‌اند مثل سوئد و هلند که محل کار دوچرخه‌سوارها معمولاً امکاناتی دارد که لباس عوض کنند. شانسی که من آوردم محل کارم حیاط دارد و من دوچرخه‌ام را در حیاط پارک می‌کنم اما امکان تعویض لباس ندارم گاهی که جلسه مهمی دارم با خودم لباس می‌آورم و در دستشویی عوض می‌کنم اما همیشه برایم این امکان وجود ندارد. بیشتر دوستان من برای گذاشتن دوچرخه‌شان در یک جای امن هم مشکل دارند چه برسد به عوض کردن لباس اینکه وقتی بر‌می‌گردی دوچرخه ات سر جایش باشد.»
اگر یک روز به این فکر افتادید که یک دوچرخه برای خودتان بخرید یا سراغ دوچرخه قدیمی‌تان در انبار خانه‌تان رفتید بد نیست قبل از آن به مشکلات دوچرخه‌سواری در شهرهای بزرگ هم فکر کنید حتماً برای کنار آمدن با آن راه‌حلی خواهید یافت.

 

 

بــــرش

بیشترین بلا سر دوچرخه سوار می‌آید
مشکل ما همین مسیرهاست که اغلب ناهموارند معمولاً در همین مسیرها بیشترین بلا سر دوچرخه سوار می‌آید. مسیرها معمولاً همسطح نیست. دست انداز دارد و وقتی که به پلی می رسید اغلب پل‌ها همراستای لاستیک تان نصب نشده اند و اگر حواستان نباشد داخل پل می‌افتید

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و چهار
 - شماره هشت هزار و دویست و چهار - ۲۱ خرداد ۱۴۰۲