حضانت و چالشهای اجتماعی آن
اردشیر گراوند
جامعهشناس
در میان جوامع مختلف، ایران کشوری است که از نظر اجتماعی در حوزه خانواده در شرایط کودکان بیسرپرست و تک سرپرست مشکلاتی دارد. هرچند این قبیل مشکلات در بسیاری از کشورهای دیگر هم دیده میشود. یکی از مهمترین عوامل هم طلاق است. در کشور ما رقمی در حدود 200 هزار طلاق در سال اتفاق میافتد، اگر از این تعداد حتی 50 درصد هم دارای فرزند باشند با حجم بالایی از کودکان طلاق و تکسرپرست مواجه خواهیم بود.
یکی از دلایل دیگر هم میزان تصادفات در کشور است، اعتیاد هم از دیگر دلایل افزایش آمار کودکان بدسرپرست است.
زندانی بودن هم از دیگر عوامل است ، ما حداقل حدود 200 هزار زندانی داریم که عموماً دارای فرزند هستند و با زندانی شدن پدر یا حتی مادر، کودک تکسرپرست یا بیسرپرست شده اند. ازدواج با اتباع هم میتواند مشکلاتی از این دست ایجاد کند. عواملی که نام برده شد، سبب میشود دهها هزار کودک دچار خلأ یکی از سرپرستها شود. آن چیزی که از نظر اجتماعی– فرهنگی میتوان به آن اکتفا کرد، مسأله امنیت خاطر کودک است که باید معیار قرار بگیرد. در این مقوله توافق والدین، انتخاب، اختیار و رضایت کودک باید مدنظر باشد، چون سلامت کودک را تضمین میکند.
در بحث حضانت، معمولاً پدر و والدین پدری محق هستند اما باید با توجه به مقتضیات شرایط و مکان به موضوع حضانت پرداخت و تغییراتی ایجاد کرد. بیش از همه مادرها باید در این موضوع شریک باشند، این در حالی است که در قضیه بیهمسری ، ازدواج مجدد زنان طلاق گرفته تقریباً در 75 درصد موارد غیرممکن است، یعنی این رسته دوباره ازدواج نمیکنند، پس به گونهای این موضوع باید طراحی شود تا والدین با توافق به تصمیمی واحد برسند. بحث حضانت باید بیشتر به سمت فرهنگی– عاطفی پیش برود.
پایه امروز گرفتن حضانت فرزندان، خون است به ویژه خون پدری مبنای تصمیمات قرار دارد. البته در مدلهای مختلف مانند زندانیان طلاق، تصادفات یا تبعه کشورهای دیگر، بیهمسری موضوعی متفاوت است. پس دلایل بیهمسری نیز باید نگاه متفاوتی را به دنبال داشته باشد و به هر کدام به طور خاص نگاه شود.
در این خصوص تنوع حالات، نوع مدیریت گوناگونی را میطلبد، قانون در این حوزه بر پایه خون بنا نهاده شده، اما در عین حال انتخاب سلامت کودک مهم است و پایه خون بودن به تنهایی نمیتواند، پاسخگوی کل مسائل و نیازهای فرزندان و تأمینکننده آسایش و آرامش ایشان باشد.