صفحات
  • صفحه اول
  • سیاسی
  • جهان
  • اجتماعی
  • ایران اقتصادی
  • تجارت و انرژی
  • اقتصادی
  • بازار سرمایه
  • حوادث
  • زیست بوم
  • ورزشی
  • فرهنگی
  • صفحه آخر
شماره هشت هزار و دویست و دو - ۱۸ خرداد ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و دویست و دو - ۱۸ خرداد ۱۴۰۲ - صفحه ۴

«مکرون» و سیاستگذاری‌های چند سویه‌اش او را ناکارآمد کرده است

مردی که تبدیل به «دوگل» نمی‌شود

هیأت تحریریه «پروجکت سیندیکیت»
مترجم: وصال روحانی

 
جنگ 15 ماهه روسیه با اوکراین نه تنها جبهه غرب را بیش از پیش مقابل روس‌ها قرار داد بلکه به جهت‌گیری علیه چین نیز که یک نیروی ضدغربی تلقی می‌شود، پرداخت ولی امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه با سفر اخیرش به پکن و بیان این نکته که اروپا نباید در هر زمینه‌ای از امریکا تأسی کند، چین را تا حدی از حوزه انتقادات دولت‌های اروپایی خارج ساخت. مکرون مثل اکثر سیاستمداران ارشد فرانسه یک «دوگلی» است. شارل دوگل بیش از آنکه یک فرانسوی ضد امریکا باشد، یک ملی‌گرای صرف از تبار «خوان پرون» در آرژانتین بود؛ مردی که می‌گفت کشورش آنقدر صبغه و فرهنگ دارد که بی‌نیاز از امریکا باشد.
ژنرال شارل دوگل که پس از مصایب جنگ جهانی دوم در فرانسه به قدرت رسید، برای احیای کشورش که در جریان همین جنگ کمر خم کرده بود، نظامی کم‌رسوخ به نام «جمهوری پنجم» را در فرانسه دایر کرد و بر این تأکید داشت که اگرچه این کشور در جبهه غرب می‌ماند اما حاضر نیست به چشم یک زیرمجموعه امریکا به آن نگاه شود. مکرون هم در حال حاضر می‌کوشد عملکردی دوگل‌وار داشته باشد و در کشوری که حتی دست چپی‌ترین سیاستمداران آن مانند مارین لوپن و ژان لوک ملانشون هم «دوگلی عمل کردن» را در دستور کار خویش دارند، این امر تعجبی را برنمی‌انگیزد. آنچه کار مکرون را در این زمینه خراب می‌کند، تقلید صرف و فاقد برهان و بدون پایه‌های قوی از سیاست‌های دوگلی و اصرار در اجرای یکطرفه آن بدون در نظر گرفتن سود ملت است. بالا بردن سن بازنشستگی در فرانسه (از 62 به 64 سال) مضرترین محصول این جهت‌گیری‌های یکسونگرانه از سوی مکرون بوده و همین اقدام جامعه فرانسه را در 6-5 ماه اخیر بشدت آشفته و خیابان‌های هر شهر بزرگی را محل تظاهرات خشونت‌ورزانه معترضان به این امر کرده است.
 
به سوی یک خودباوری صوری
سیاستگذاری‌های دوگلی توسط مکرون و اجرای آن به شکلی ناپخته در برخی روش‌گزینی‌های بین‌المللی دیگر او هم جلوه‌گری داشته است. یکی از بارزترین نمونه‌های آن در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ در امریکا بود که مکرون به قصد نشان دادن توانایی نظامی و استقلال رفتاری فرانسه به ناتو تاخت و این پیمان نظامی حاکم بر سطح وسیعی از اروپا را مبتلا به «مرگ مغزی» توصیف کرد و از این طریق با ترامپ که دائماً ناتو را تحقیر می‌کرد، همسو شد. در همان زمان نیز کمتر فرد اروپایی متقاعد شد که فرانسه یا هر کشور دیگری در این قاره توان ایستادگی نظامی کافی را دارد و می‌تواند بدون کمک سایرین در هر جبهه‌ای به موفقیت برسد. تهاجم ارتش روسیه به اوکراین و تبعات تلخ آن برای دولت کی‌یف این باور را راسخ‌تر کرده است و با وجود این، مکرون همچنان در اینجا و آنجا و به هر بهانه‌ای درخصوص توان عمومی اروپایی‌ها داد سخن می‌دهد و اذهان مردم را به سوی یک خودباوری صوری سوق می‌دهد.
 
شعارهایی غیرواقعی
انتقادات مکرون از عملکردهای افراطی ترامپ و سیاست‌های بیش از حد منفعلانه جو بایدن البته دور از حقیقت نبوده و بر غرور فرانسوی‌ها افزوده است اما وقتی دولت مکرون برای برطرف کردن بسیاری از نیازهایش همچنان مجبور به خرید گسترده اجناس امریکایی و تحمل تعرفه‌های سنگین آن است، شعارهای ضد امریکایی او بیش از پیش به ظاهرسازی تبدیل می‌شود. اظهارات رئیس‌جمهور فرانسه درخصوص تایوان نیز بیش از آنکه برای مردم این کشور جذاب و مهم باشد، به سبب همسو نبودن با نوع نگرش جو بایدن نسبت به این مسأله کاخ سفید را در زمانی نسبت به سران فرانسه دلسرد و بی‌تفاوت می‌سازد که دولت پاریس به سبب اغتشاش‌های دیرپا در سطح این کشور به کمک هر یک از دولت‌های بزرگ غربی برای رهایی از مخمصه محتاج است.
 
هم «این» و هم «آن»
مکرون در یکی از معدود سیاستگذاری‌های غیر دوگلی خود تصریح کرده که تنها راه مستقل شدن اروپایی‌ها، پیروی از سیاست‌های «تجارت آزاد» و معامله با هر کشور دارای محصولات برتر است زیرا این رویکرد به خودی خود به پیوند اقتصادی و همسویی سیاسی روسیه و چین هم ضربه وارد می‌کند. با این حال استمرار معامله‌های متفاوت سردمداران فرانسه با بانیان اقتصاد شکوفای چین، فرانسه را از رسیدن به شباهت کامل با امریکا در زمینه برخورد با چین محروم می‌کند و سیمای یک معامله‌گر دوسویه را به مکرون می‌دهد که هم مبادلات زیادی با چینی‌ها دارد و هم مدعی است که از پیشتاز شدن اقتصاد چین دل خوشی ندارد. دوگل در دوره زمامداری طولانی و کم‌خدشه‌اش از این گونه دوگانه‌پردازی‌ها نداشت و همین دست تضادهای گفتاری و رفتاری است که مکرون را از تلقی شدن به عنوان یک دوگلی کامل و موفق به کلی دور می‌سازد.
منبع: Project Syndicate

جستجو
آرشیو تاریخی