سرپرست اداره کل آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه عنوان کرد
تکاپوی جهانی برای حذف هژمونی دلار
ابراهیم بهشتی
روزنامه نگار
سفر آیتالله رئیسی به اندونزی پس از 17 سال، یکی از رویدادهای مهم سال جاری در حوزه سیاست خارجی بود. احیای ظرفیتهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی از طریق کنش دیپلماتیک و نگاه به شرق به جای تمرکز یکجانبه روی ارتباط با غرب، مسألهای است که از نظر اغلب کارشناسان، یکی از نقاط قوت اصلی و رمز موفقیت دولت سیزدهم است. این سفر دو روزه دارای ابعاد مهم اقتصادی و سیاسی بود که مورد توجه رسانه های داخلی و خارجی قرار گرفت و «ایران دیلی» نیز در گفتوگویی با سرپرست اداره کل آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه به بازخوانی و بررسی ابعاد آن پرداخت. قسمتهایی از گفتوگوی «ایران دیلی» با محمد بروجردی را در صفحه «سیاست» بخوانید.
تحریمهای امریکا آیا مانعی بر سر راه اجرایی شدن اسناد همکاری امضا شده بین دو کشور نخواهد بود یا فکر میکنید ایران و اندونزی میتوانند به الگویی از همکاریها برسند که تأثیر تحریمها را از بین ببرند یا آن را کم کنند؟
نمیتوانیم بگوییم تحریمهای ظالمانه امریکا تأثیری بر وضعیت اقتصادی ایران نداشته است. این تحریمها حتی حوزههای اجتماعی جامعه ایران را تحت تأثیر قرار داده است. وقتی نقل و انتقال پول را محدود میکنند حتی مبادلات انساندوستانه هم غیر ممکن یا دشوار میشود. اما تحریمها یکجانبه و از سوی امریکاست و همه دنیا تحت سلطه امریکا نیست. چنانکه همین الان هم بسیاری از کشورها و شرکتها راههایی پیدا کردهاند تا تجارت خود با ایران را ادامه دهند.
همچنین اسناد امضا شده جزو مقدمات اجرایی شدن همکاریهاست و اگر چنین تفاهمنامههایی وجود نداشته باشد، نمیتوان برای انعقاد قرارداد و توسعه روابط اقدام کرد. به هر حال امریکا از گسترش روابط ایران با دیگر کشورها خشنود نیست، اما تجربه نشان داده که همه کشورها فعالیتهای خود را به خواست امریکا گره نزدهاند.
علاوه بر اندونزی، ایران روابط خوبی با چین و روسیه در شرق جهان دارد. چین و روسیه هم مورد اعمال فشارهای مستمر غرب به رهبری امریکا بودهاند. آیا ایران به دنبال ایجاد یک بلوک جدید در شرق جهان است برای مقابله با فشارهای غرب و آیا این کشورها میتوانند نیازمندیهای خود در حوزههای مختلف اقتصادی را تأمین کنند؟
ما به جهان تکقطبی یا دوقطبی اعتقادی نداریم، لذا وارد هیچ قطببندی هم نمیشویم چون جهان را متنوع و چندجانبه میبینیم. در این جهان چندقطبی، یک کشور ولو اینکه ابرقدرت هم باشد، نمیتواند خواست خود را صددرصد بر همه جهان اعمال کند. در جهان جدید چندقطبی ما اتحادیههای تأثیرگذاری مثل آسهآن، بریکس، سازمان همکاری شانگهای و... را داریم، چین و روسیه را داریم که همه نشان از آن دارد که جهان به لحاظ قدرت و نقشآفرینی کشورها متنوع شده است. در حال حاضر برخی کشورها در بخشی از حوزههای اقتصادی از امریکا هم پیشی گرفتهاند و این امریکاست که به آنها نیاز دارد.
همچنین به دلیل مدیریت بد مالی جهان، خیلی از کشورها به دنبال گریز از هژمونی دلار هستند. مثلاً کشوری در امریکای لاتین با کشوری در جنوب شرق آسیا قرارداد امضا میکنند که مبادلاتشان با پول ملی خودشان باشد. اینها نشان میدهد که جهان همزمان به سمت خروج از هژمونی دلار و چندجانبهگرایی حرکت میکند. در این میان جمهوری اسلامی ایران هم به عنوان یک قدرت منطقهای نقش خودش را ایفا میکند.
در قالب رویکرد نگاه به شرق، دو سال از امضای برنامه جامع همکاریهای بلندمدت ایران و چین میگذرد. آیا انتظاراتی که دولت از این نوع همکاری با چین داشته برآورده شده یا موانعی بر سر راه وجود دارد؟
برنامه جامع اقدام مشترک که با عنوان برنامه همکاری 25 ساله ایران و چین معروف است اولین بار سال 1394 در سفر رئیسجمهور چین به تهران مطرح و در سال 1400 امضا شد. این برنامه افق کلی همکاریهای دو کشور در 25 سال آینده را مشخص و زمینه را فراهم کرده که بتوانیم در حوزههای مختلف با پکن همکاری و از ظرفیتهای متقابل یکدیگر استفاده کنیم.
منظورم این بود که در یک سال گذشته آیا دولت به سمت استفاده از ظرفیتهای موجود و تبدیل آنها به قراردادهای ملموس حرکت کرده است؟ یا به خاطر موانعی هنوز ظرفیتهای این برنامه اجرایی نشده است؟
بله دولت در این مسیر حرکت کرده است. سازکار همکاری آماده شده که در آن نماینده چین با نماینده عالی ایران که معاون اول رئیسجمهور است حضور دارند. در این برنامه، همکاری بلندمدت با چین به صورت فرا وزارتخانهای و جامع دیده شده است. دبیرخانه همکاریها هم در وزارت خارجه دو کشور مستقر است و سفرهای متقابلی در دو سال گذشته و در سطوح مختلف انجام شده است. در هر سفری، بخشی از برنامه جامع همکاریها، اجرایی میشود. من البته نمیگویم که هیچ مزاحمتی در مسیر اجرایی شدن این برنامه وجود نداشته است. وقتی مبادله پول و نفت ما با مزاحمت و راهزنی امریکا روبهرو است، طبیعی است که دچار مشکلاتی هستیم. ولی با وجود همین فشارها و مانعتراشیهای امریکا، فروش نفت و صادرات غیرنفتی ما و در کل حجم تجارت ما با شرق و دیگر نقاط جهان افزایش داشته است. بنابراین سازکار برنامه همکاریهای 25 ساله با چین در مسیر طبیعی که پیشبینی کردهایم پیش میرود. اگر چه سرعتش آنگونه که ما دوست داریم نیست، اما حرکت رو به جلو است.
هم در مورد همکاریهای بلندمدت با چین و هم در مورد همکاریهای جامع با دیگر کشورها، گفته میشود که اجرایی شدن آنها نیازمند داشتن زیرساختهای لازم در داخل هم هست. در صورت نبود این زیرساختهای داخلی نمیتوان از ظرفیتهای کشورهای دوست و همپیمان هم استفاده برد. مشخصاً در مورد اندونزی با توجه به اسناد همکاری امضا شده، مشکلی به لحاظ زیرساختها در داخل نداریم؟
این موضوع مهمی است که سالها کارشناسان و از جمله خود من هم آن را یادآوری کردهام که تحقق همکاریهای خارجی نیازمند زیرساختهای داخلی است. بخشی از زیرساختهای لازم نرمافزاری است مثل همین اسناد و تفاهمنامههایی که بین کشورها امضا میشود. بخشی از زیرساختها هم سختافزاری است مثل سیستم حمل و نقل، خدمات، گمرک و... و بخشی از زیرساختها هم مدیریتی و حقوقی است.
درباره اندونزی به نظرم مهمترین زیرساختهای لازم همین بخش نرمافزاری یعنی تفاهمنامههای همکاری است که در زمینههای اقتصادی، تجاری، سرمایهگذاری، کشاورزی، توریسم، انرژی و فناوری امضا شده است. بنابراین به نظر نمیرسد برای اجرایی شدن این تفاهمنامهها مشکل خاصی وجود داشته باشد. بخصوص که در این سفر ظرفیتهای موجود در ایران هم مورد توجه قرار گرفت. مثلاً در همین سفر یک روبات پزشکی برای انجام عمل جراحی از راه دور رونمایی شد و مورد توجه قرار گرفت. اندونزی کشوری جزیرهای است و این روبات این امکان را فراهم میکند که مثلاً از یک جزیره، بیماری در جزیره دیگر مورد عمل جراحی قرار گیرد. اندونزیها استقبال خوبی از این روبات ایرانی داشتند و قاعدتاً استفاده از آن موجب علاقه دیگر کشورهای منطقه هم خواهد بود.
سفر به اندونزی در شرایطی انجام شد که تلاشهای امریکا برای منزوی کردن ایران ادامه دارد. بجز فواید اقتصادی، به لحاظ سیاسی این سفر آیا دارای پیام خاصی هم بود؟
این سفر اگر چه پیامهای سیاسی هم به همراه دارد، اما توجه من بیشتر به همکاریهای اقتصادی دو کشور است که به خوبی جلو میرود، اگر چه هنوز مناسبات اقتصادی به اندازه انتظار مقامات دو کشور نیست اما این سفر زمینههای جدیدی را برای توسعه روابط فراهم کرد. مهم این است که شرایط اقتصادی ایران ایجاب کرده که رئیسجمهور روابط اقتصادی با یک کشور مهم در شرق آسیا را پیش ببرد. سفر به اندونزی چندمنظوره ولی با اهداف مشخص اقتصادی در جهت تأمین منافع ایران بود، اگر چه این پیام را هم داشت که فکر انزوای ایران از سوی برخی کشورها یک اشتباه محاسباتی است.
آیا پیشبینی میکنید روابط اقتصادی ایران با برخی کشورهای دیگر این منطقه مثل کرهجنوبی و ژاپن هم در آینده نزدیک دستخوش تغییرات مثبت و توسعه همکاریها شود؟
روابط کشورها بر اساس منافع متقابل تعریف میشود. شرایط ما با کرهجنوبی و ژاپن نسبت به اندونزی متفاوت است. ما با کشورهای شرق آسیا در سطوح مختلف ارتباط داریم، با بعضی از آنها هم مشکلاتی داریم از جمله همین دو کشوری که نام بردید. با کشورهایی که دخالت کشور ثالث باعث شده بیشتر با تحریمهای ضدایرانی همراهی کنند، محدودیتهای اقتصادی داریم. البته رایزنیها و تلاشهایی با همین کشورها هم در حال انجام است که الان فقط میتوانم بگویم این تلاشها و رابطه رو به جلو است. اینکه یک ماه یا شش ماه دیگر همکاریها تقویت میشود یا افزایش مییابد، قابل پیشبینی نیست چون روابط کشورها دوجانبه و بر اساس منافع متقابل است.
در حقیقت سفر رئیسجمهور به اندونزی میتواند تأثیرات مثبتی در روابط ما با دیگر کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا داشته باشد؟
ما برای ارتباط با بعضی کشورها موانعی داریم. مثلاً کشوری که ثروتهایی از ایران را تحت فشار قدرت دیگری بلوکه کرده، مسلماً اولین شرط تقویت همکاریها این است که اموال ما را آزاد کند. با این حال ما با همین کشورها هم حسننیت داریم و نشان میدهیم که سیاست ما مستقل و در راستای تأمین منافع ملی است و تحت تأثیر هیچ کشور دیگری نیست. به نظرم این کشورها هم به این باور رسیدهاند که امریکا همه چیز نیست. سیگنالهای مثبتی از این کشورها در جهت همکاریهای بیشتر دریافت کردهایم و پیشبینی میشود که بعد از سفر رئیسجمهور به اندونزی مردم شاهد گسترش روابط با برخی کشورهای دیگر منطقه جنوب شرق آسیا باشند. چون تلاشها برای انزوای ایران موفق نبوده چنانچه روابط خارجی ما به نسبت چند ماه گذشته بهتر شده و مسیر رو به جلو است. امیدوارم سفر رئیسجمهور به اندونزی نتایج خوبی در بهبود وضعیت اقتصادی کشور داشته باشد که البته آشکار شدن نتایج آن یک پروسه کوتاهمدت نیست.