روزمرگی سمساریها شنیدنی است
حراج خاطرهها
ایران واشقانی فراهانی
گزارش نویس
چند تخته قالی لوله شده، لوسترهای مختلف، یک میز کنفرانس گرانقیمت و سه دستگاه سبزی خردکن در مقابل مغازهای که نوشتهای روی شیشهاش نیست، خود معرف یک مغازه سمساری است. اما این همه آنچه میبینید، نیست. این کهنه فروشیهای پررونق، حکایتهای پرماجرایی از زندگی مردم دارند. داستانهایی از زوایای تاریک و روشن زندگی مردمی که گاه خاطراتشان را نیز با این اثاثیه به حراج میگذارند.
از روزگاران قدیم دوره گردها با صدای بلند در کوچه و خیابانهای شهر در پی داد و ستد لوازم قدیمی و معیوب بودند و به بعضی از آنها که معمولاً به دنبال خرید چراغهای کهنه، فرشهای کهنه و ظروف بودند، چوبکی یا کت و شلواری میگفتند.
تا اینکه حجرهها یا مغازههای امانت فروشی، به خرید و فروش لوازم دست دوم و مستعمل شکل رسمی دادند. برخی به خرید کتاب، مجله و فیلم سرگرمند. دسته دیگری از سمساریها لوازم قدیمی و آنتیک و نقرهجات خرید و فروش میکنند. سمساریهای آنلاین نیز شکل جدیدی از این کسب و کار هستند.
این کسب و کار پرطرفدار چه برای فروشندگان و چه خریداران، گره گشا بوده اما حالا به گفته مردانی که زندگیشان به آن گره خورده است، این نیز رونق چندانی ندارد و گاهی در یک روز فقط چند دست کاسه و بشقاب معامله میشود.
افزایش شدید قیمت لوازم خانگی در سالهای اخیر، کاهش شدید فروش این اقلام را رقم زده است. آنچه انتظار میرود این است که رونق کسب و کار در سمساریها با خرید و فروش لوازم مستعمل جریان داشته باشد. اما سمسارچیهای خیابان دماوند تهران، نیز دل خوشی از داد و ستدهای این روزها ندارند و میگویند از آنجا که بازار هر لحظه در حال گرانتر شدن است، مردم رغبت کمتری به فروش دارند. یکی از آنها که در این شغل مو سپید کرده، عقیده دارد سالهای اخیر این شغل دستخوش تغییرات زیادی شده است؛ فروشنده کم شده و مردم کمتر دنبال تنوع هستند. قبلاً مردم بیشتر دنبال تغییر دکوراسیون و تنوع در فضای داخلی خانه بودند.
رئیس اتحادیه سمساران و امانت فروشان تهران اشاره به این دارد که مردم به نگهداری از کالاهای خود روی آوردهاند؛ مگر آنکه کالای موردنظر معیوب باشد یا بینهایت فرسوده شود که به بازار سمساریها و امانت فروشیها برسد.
داوود عبداللهی فرد به پدیده سمساریهای آنلاین و مجازی اشاره دارد که بسیاری از صنفها از این نوآوری، آسیب دیدند: در گذشته سمساران، واسطهای میان خریدار و فروشنده بعدی بودند اما امروز حتی کالاهای کوچک هم در شبکههای مجازی به فروش میرسد و دست اعضای صنف ما هم کوتاه شده است. این فضا موجب شده تا صنف ما به چالش کشیده شود.
در این میان افرادی مانند فتحالله شیری نیز وجود دارند که کار سمساری را نوعی کمک به خریداران و فروشندگان کالاهایش میداند. او که حدود 20 سال است در این حرفه مشغول است، از معاملههایی میگوید که تجربهاش برایش تلخ است و به سودش نمیارزد. مخصوصاً وقتی که عروس و دامادها پس از یک دوره کوتاه زندگی مشترک تصمیم به جدایی و فروش جهیزیه میگیرند. او میگوید: معمولاً سعی میکنم منصرفشان کنم؛ چرا که میدانم پدر و مادرها با چه رنجی این جهیزیه را فراهم کردهاند.
از نگاه این مرد 60 ساله، معمولاً اموالی که ورثه میفروشند، به چشمشان خار میآید. آنها تلویزیون، فرش، اجاق گاز و چند تکه از وسایل بزرگ را میفروشند و مابقی را در چند کارتن میریزند و میبخشند؛ اثاثیهای که به قیمت جان و سلامتی صاحبش تمام میشود، معمولاً بعد از مرگ آنها بیارزش است؛ این حقیقت این سالهاست.
برای او وقتی خانوادهای برای تعویض اثاثیه کهنه با نو تصمیم به معامله میگیرند، شوق سود و زیان مطرح است. اما گاهی خانوادهها از سر ناچاری و درماندگی چوب حراج به زندگیشان میزنند اما او سعی میکند منصرفشان کند. او عقیده دارد مالی که از سر اجبار میفروشند برایش خیر و برکت ندارد: «مثل آن روز که یک زن بهخاطر محکومیت شوهرش به زندان، تصمیم به فروش یخچال خانهاش گرفت. وارد خانه شدیم. سه فرزند داشت. یخچال را که کارگرها از برق کشیدند تا حمل کنند، کودک شیرخوارهاش آویزان یخچال شد و گریه کرد که شیر داخل آن است. یخچال را خریدم و به مغازه آوردم. ذهنم درگیر بیچارگی این زن و گریههای بچهها شد. با دوستانم صحبت کردم. سه نفری پول یخچال را تقسیم کردیم و دو ساعت بعد دوباره آن را بار زدم و به خانه آنها بردم. در که باز شد، چهره زن را دیدم که بعد از رفتن ما پا به پای بچههایش گریه کرده بود. هنوز هم از یادآوریش ناراحت میشوم.»
او صندوقچه خاطراتش را میگشاید و مرور میکند: این موارد را به گوش نیکوکاران و افراد توانمند میرسانیم. معمولاً کمک میکنند و بیتفاوت نمیمانند.
او از سرنوشت روشن زن جوانی میگوید که از همسرش جدا شده، جهیزیهاش را برگردانده بود و تصمیم به فروش آنها داشت: «به آدرسی که اعلام کرده بود، رفتم. برادرش در پارک بادکنک فروشی میکرد و بسختی خرجی همسر و فرزندش را تأمین میکرد. وضعیت مالی ضعیفی داشتند و جهیزیه این زن را در پشت بام خانه مستأجریشان ریخته بودند. اثاثیه قیمت چندانی نداشت. از اجناس ارزان قیمتی بود که زیر باد و باران هم مانده بود. با وجود این، آنها را به قیمتی خریدم که میدانستم در فروشش ضرر خواهم کرد. این ماجرا را برای یکی از مشتریانم تعریف کردم. به کمک او، برای دختری بیبضاعت خواستگار مناسبی پیدا شد. با کمک چند نیکوکار، جهیزیهای برایش فراهم شد و پای سفره عقدنشست.»
سمساریها در طول روز با حوادث و اتفاقات حیرتآوری هم روبهرو میشوند که بسته به انصافشان، برخورد متفاوتی با این اتفاقات روزمره دارند. این را فرزاد میگوید که در یک سمساری در خیابان تهران نو مشغول جابهجایی یکدست مبل است: گاهی پدر و مادرها فراموش میکنند که اشیای باارزشی را لابهلای وسایلشان پنهان کردهاند. یا اینکه بچهها تصمیم به فروش اثاثیه قدیمی خانه پدری میگیرند، بیخبر از اینکه ممکن است پول یا مدرکی داخل آنجاسازی شده باشد. یکبار یخچالی خریدم که داخل موتورش، هم پول و هم طلا مخفی شده بود. آن را به ورثه برگرداندم و از 10 سال پیش تا کنون دوستیمان ادامه دارد.
الیاسی که راننده راسته سمساریهاست، از سختی کارش میگوید: یک روز بهخاطر سود 50 هزار تومانی یک دراور چوبی، 5 میلیون هزینه دوا و دکتر کمرم کردم. یا روزی که شیشه یک دراور از جا درآمد و دستم 50 بخیه خورد. بیشتر وقتها باید از طبقه 4 یا 5 یخچال را روی دوشمان بگذاریم و پایین بیاوریم. در این کسب و کار، بیشترین متقاضی را یخچال ارزان قیمت دارد.
شاگرد یک مغازه سمساری که به شکل باسلیقهای لوسترها و مبلهای کارکرده و دیگر لوازم را مانند خانهای آماده میهمان چیده است، در گوشه مغازه، خود را سرگرم تعمیر یک پلوپزبرقی کرده است. ناصر میگوید: معمولاً سمساریها، اجناس دست دوم را که دچار عیب و ایراد هستند، ترمیم و تعمیر میکنند و به معرض فروش میگذارند. برخی از اجناس با کارکرد کم یا حتی بدون هیچ ایراد فنی، تنها به دلیل چند خط و خش در گروه اجناس دست دوم قرار گرفتهاند که تعمیرشان به ارزش آنها اضافه میکند.
به گفته او روش قیمتگذاری اجناس چوبی دست دوم، معمولاً یک سوم قیمت نو است و جنسهای کم کارکرد نصف قیمت نو ارزش دارد. هر چند در قیمتگذاری اجناس، قدیمی و جدید فرق دارد.
این حکایتی از زندگی مردمی است که در کوچه و خیابانهای این شهر روزمرگی میکنند. خدا کند کسبشان پررونق و دلشان گرمباشد.
بــــرش
رئیس اتحادیه سمساران و امانت فروشان تهران: در گذشته سمساران، واسطهای میان خریدار و فروشنده بعدی بودند اما امروز حتی کالاهای کوچک هم در شبکههای مجازی به فروش میرسد و دست اعضای صنف ما هم کوتاه شده است. این فضا موجب شده تا صنف ما به چالش کشیده شود