شلیک خونین در میرداماد چه پشت پرده‌ای داشت؟

افشای راز دلار‌های دفن شده در ویلای شهریار!

مدیرمالی شرکت تبادل ارزی نقشه سرقت کلان دلار را از همکاران خود کشید. به گزارش «ایران»، اسفند ماه سال گذشته صدای تیراندازی و جیغ‌های پی در پی یک زن در خیابان میرداماد پیچید.عابران وحشت‌زده به مردان مسلح چشم دوخته بودند و هر کسی جان خود را برمی‌داشت و از آنجا دور می‌شد.
مردان مسلح بعد از تیراندازی به سمت سرنشینان خودرو، کیف پر از دلار را که در آن بود ربوده و فرار کردند. این کیف قرار بود توسط کارمندان شرکت مبادلات ارزی به دست یک صرافی در خیابان میرداماد برسد که مبلغ 560 هزار دلار در آن بود.
سارقان بعد از سرقت همه دلارها ناپدید شدند و تیراندازی آنها سبب مصدوم شدن شدید یک کارمند خانم از ناحیه دست شد. بلافاصله ردیابی سارقان مسلح در دستور کار تیمی از مأموران اداره یکم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و آنها با اقدامات فوق تخصصی فاش کردند این دلارها با نقشه‌ای که مدیر مالی شرکت طراحی و اجرا کرده بود به سرقت رفته است. با فاش شدن راز ماجرا مدیر مالی شرکت و یکی از همدستان او دستگیر شدند اما یکی از متهمان هنوز متواری است.
در ادامه این گزارش گفت‌و‌گوی خبرنگار ما با متهمان پرونده و خانم کارمند مجروح را بخوانید.
حقم را نمی‌دادند سرقت کردم!
مدیر مالی شرکت اولین کسی است که با او گفت‌و‌گو می‌کنیم.
 چند سال در آن شرکت کار می‌کردی؟
12  سال!
لابد در این سال‌ها حسابی به تو اعتماد داشتند!
بله خیلی زیاد. تا جایی که چند بار وقتی کسی را نداشتند که دلارها را برایشان به صرافی ببرد، دلارها را به من می‌سپردند تا به صرافی برسانم.
چه چیز باعث شد به این اعتماد پشت کنی و این نقشه را کارگردانی کنی؟
احساس می‌کردم به اندازه‌ای که کار می‌کنم حقم را نمی‌دهند!
نقش تو در این نقشه چه بود؟
من می‌دانستم چه زمانی و با چه ماشینی دلارها را به کدام صرافی می‌برند. آمار این را به دو همدستم دادم و آنها جلوی خودروی حمل دلار را گرفتند که 3 همکارم در آن بودند.
سهم تو از این سرقت چقدر بود؟
160 هزار دلار سهم من بود. بعد از سرقت دلارها را وکیوم کردم و یک شب ویلایی در شهریار اجاره کردم. بعد چاله‌ای عمیق کندم و دلارها را در آن دفن کردم تا آب‌ها از آسیاب بیفتد.
 همکارم به خاطر سرقت دستم را ناقص کرد!
زن جوانی یکی از همکاران متهم اصلی ماجراست. او روز حادثه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در این حادثه استخوان‌های دستش بر اثر اصابت گلوله خرد شده و عصب دستش آسیب دیده است. او نمی‌تواند انگشتان خود را تکان دهد و باور نمی‌کند همه این بلاها را همکاری بر سرش آورده است که سال‌ها با هم کار کرده‌اند. این زن در گفت‌و‌گو با خبرنگار«ایران» ماجرای روز حادثه را اینطور شرح می‌دهد: «آن روز به نزدیکی صرافی که رسیدیم مرد مسلحی به سمت ماشین حمله کرد. چند گلوله شلیک کرد که شیشه‌های ماشین خرد شد و پایین ریخت. بعد سمت من آمد و سعی کرد کیف را که زیر پایم بود از من بگیرد. دوباره اقدام به شلیک کرد که من دستم را روی سرم گذاشتم و گلوله به دستم خورد. اگر یک ثانیه دیرتر دستم را بالا می‌آوردم و گلوله به سرم می‌خورد در دم جانم را از دست می‌دادم. باورم نمی‌شود همه این نقشه ها را همکارمان کشیده است. او مرد خوبی بود و اصلاً نمی‌دانم چرا ناگهان چنین نقشه‌ای به سرش زده است. سال‌ها با هم همکار بودیم و هر روز صبحانه و ناهار سر یک میز می‌نشستیم.»
این زن بابت صدمات وارد شده به دستش از ضارب اعلام شکایت کرده است و رسیدگی به این شکایت در دستور کار قضایی قرار دارد.

 

 

گفت‌و‌گو با مرد مسلح
مرد جوانی که یکی از دوستان مدیر مالی شرکت است نقشه را عملی و دلارها را سرقت کرده است. او در گفت‌و‌گو با خبرنگار ما گفت: «بعد از سرقت دلارها سهم خود را گرفته و فرار کردم. فکر می‌کردم ماجرا لو نمی‌رود. از قبل اسلحه را برای ترساندن افرادی که داخل ماشین بودند تهیه کرده بودیم و قرار نبود کسی آسیبی ببیند. من شغل ثابتی نداشتم و می‌خواستم با این سرقت به زندگی‌ام تکانی بدهم. بعد از سرقت یک خودرو اپتیما با سهم خودم خریدم اما آن را به خانواده‌ام نشان ندادم که به من شک نکنند.»
رسیدگی به این پرونده بعد از طی روال تحقیقات در اداره آگاهی وارد مرحله قضایی خواهد شد.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و نود
 - شماره هشت هزار و صد و نود - ۰۱ خرداد ۱۴۰۲