استفان والت: سیاست خارجی امریکا در دو سال آینده خسته‌کننده خواهد بود

سیاست خارجی چرتی!


استفان والت استاد روابط بین‌الملل دانشگاه هاروارد در مقاله‌ای به ارزیابی سیاست خارجی امریکا تا انتخابات سال 2024 ریاست جمهوری این کشور بعد از اعلام نامزدی جو بایدن می‌پردازد. وی مقاله خود را با این سؤال آغاز می‌کند که «سیاست خارجی امریکا تا سال 2024 چگونه خواهد بود» و برای پاسخ به این سؤال یک صورتبندی 5 مؤلفه‌ای از سیاست خارجی امریکا انجام می‌دهد. در ذیل مقاله والت که در نشریه فارین پالیسی منتشر شده است، می‌آید.

شاید بایدن اصلاً در انتخابات برنده نشود و «دونالد ترامپ» محتمل‌ترین رقیب او و رئیس‌جمهور سابق امریکا بار دیگر به کاخ سفید راه یابد و سیاستی کاملاً متفاوت را در پیش گیرد. همچنین، ممکن است «ران دیسانتیس» فرماندار فلوریدا در نهایت صدرنشین شود، اما هیچ کس نمی‌داند اگر او بتواند به مقام ریاست جمهوری برسد، چه رویکردی در حوزه سیاست خارجی خواهد داشت (من حتی شک دارم که او خود نیز بداند می‌خواهد چه سیاستی را در پیش گیرد). این سطح از عدم اطمینان یک مشکل جدی است و باعث می‌شود متحدان و دشمنان امریکا با احتمال کم‌تری تغییرات پایداری را در رفتار خود ایجاد کنند.
علاوه بر این، جهان پر از شگفتی‌‌ها است و هیچ رئیس‌جمهوری نمی‌‌تواند تمام چالش‌هایی را که قرار است با آن روبه‌رو شود پیش‌بینی کند. بایدن با هدف بهبود روابط با روسیه و تمرکز بر چین، روی کار آمد و با رخدادهایی غیر قابل پیش‌بینی مواجه شد. دوره دوم یک رئیس‌جمهور، اغلب به طور چشمگیری متفاوت از دوره اول است؛ زیرا مشاوران کلیدی جایگزین می‌شوند و نتایج چهار سال اول باعث ایجاد مشکلات جدید یا فرصت‌های غیرمنتظره‌ای خواهد شد.
دوره اول ریاست جمهوری «رونالد ریگان» کاریکاتوری از تجاوزگری در دوران جنگ سرد بود، اما دور دوم ریاست جمهوری او باعث تنش بعید با «میخائیل گورباچف» رهبر شوروی شد. «جورج دبلیو بوش» در اولین دوره ریاست جمهوری خود اشتباهات بزرگی مرتکب شد اما زمانی که دیگر به سخنان «دیک چنی» معاون رئیس‌جمهور و نئومحافظه‌کاران گوش نداد، عملکردش بهبود یافت. دوره اول ریاست جمهوری «بیل کلینتون» بر مسائل داخلی متمرکز و دچار برخی مشکلات جدی سیاست خارجی بود؛ اما او با گذشت زمان با مسائل مربوط به سیاست خارجی راحت‌تر مواجه شد و چندین دستاورد قابل توجه در دوره دوم به دست آورد. نکته اصلی این است که هیچ کس نمی‌داند سیاست خارجی ایالات متحده پس از نوامبر 2024 میلادی چگونه خواهد بود. اجازه دهید به جای آن یک سؤال ساده‌تر را در نظر بگیریم: با توجه به اینکه پیروزی مجدد در انتخابات تقریباً بر هر چیز دیگری ارجحیت دارد، دولت بایدن در حال حاضر چگونه سیاست خارجی را در برهه زمانی فعلی تا روز انتخابات مدیریت خواهد کرد؟
 
بحران اوکراین
نخست موضوع اوکراین مطرح است: دولت بایدن از ابتدای جنگ اوکراین در آن جنگ حضور داشته و بارها اعلام کرده تا هر زمانی که به طول انجامد از کی‌یف حمایت خواهد کرد. با ممانعت از پیشرفت نظامی غیرمحتمل توسط نیروهای مسلح کی‌یف یا تغییر عقیده‌ای حتی با احتمال کم‌تر در مسکو انتظار دارم که تیم بایدن موضع فعلی خود را حفظ کند. تسلیحات و کمک‌های ایالات متحده به اوکراین ادامه خواهند یافت و متحدان امریکا در اروپا را تحت فشار قرار خواهند داد تا از این خط مشی پیروی کنند. لفاظی‌های بایدن در مورد اوکراین کاهش نخواهد یافت و فشار عمومی بر اوکراین به منظور دستیابی به یک توافق وجود نخواهد داشت حتی اگر برخی خودی‌ها معتقد باشند که یک نوع مصالحه از طریق مذاکره اجتناب‌ناپذیر است. چرا دولت بایدن این کار را انجام خواهد داد؟ زیرا حتی اگر اوکراین نتواند پیروزی قاطعی را کسب کند پیروزی‌ای که اکثر ما می‌خواهیم شاهد آن باشیم، بایدن نمی‌خواهد این واقعیت ناراحت‌‌کننده را در آستانه انتخابات مورد تأیید قرار دهد. اگر او این کار را انجام دهد به ترامپ یا دیگر گروه‌های راست افراطی اجازه می‌دهد تا دولتش را به هدر دادن میلیاردها دلار از پول مالیات‌دهندگان امریکایی در یک جنگ ناموفق متهم کنند و باعث خواهد شد سایرین با نگاهی انتقادی‌تر نحوه مدیریت بایدن در طول جنگ را مورد موشکافی قرار دهند. بایدن مانند رؤسای جمهور قبلی که با یک وضعیت نظامی ناامید کننده مواجه بوده‌اند رویکرد تکراری‌ای را در پیش می‌گیرد: او به اندازه کافی برای جلوگیری از شکست قاطع اوکراین تلاش می‌کند اما به اندازه کافی برای به دست آوردن یک پیروزی کاری انجام نمی‌دهد.
 
شکست در خاورمیانه
در وهله دوم مسأله خاورمیانه وجود دارد: از ابتدا واضح بود که نه بایدن و نه «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه ایده جدیدی برای برخورد با مسائل خاورمیانه ندارند. آنان از شرایط حقوق بشر در مصر، تهدیدهای داخلی در حال ظهور برای دموکراسی اسرائیل، احتمال انتفاضه جدید، یا رفتار مستقل فزاینده عربستان سعودی راضی نیستند اما تا به امروز در مورد هیچ یک از این نگرانی‌ها کار مهمی انجام نداده‌اند و بعید است در آینده نزدیک کار مهمی انجام دهند. هیچ رئیس‌جمهور فعلی‌ای خواستار جنگ در خاورمیانه در سال انتخابات نیست و اگرچه لابی اسرائیل ممکن است بخشی از نفوذ قبلی خود را از دست داده باشد، بایدن نمی‌‌خواهد در حالی که برای انتخاب مجدد نامزد می‌شود در ملأ عام با اسرائیل درگیر شود. او و بلینکن صرفاً منتظر می‌مانند تا زمان انتخابات بتوانند سکوت کنند.
 
بحران‌های یک رئیس‌جمهور فرتوت
در وهله سوم موضوع وقت و انرژی بایدن مطرح است: کارشناسان زمان زیادی را صرف بحث در مورد سن بایدن می‌کنند و به اندازه کافی عملکرد واقعی او را بررسی نکرده‌اند. گفته می‌شود او کهنسال است و نامزدی برای ریاست جمهوری وقت و انرژی زیادی را از نامزد می‌گیرد. این بدان معناست که دیگر سفرهای صورت گرفته توسط قطار به کی‌یف در کار نخواهند بود و سفرهای کم‌تری خارج از مسیر کارزار انتخاباتی پیش روی بایدن خواهد بود. در مقابل، بایدن از رهبران خارجی دعوت می‌کند از واشنگتن بازدید به‌عمل آورند مانند بازدید «یون سوک یول» رئیس‌جمهور کره جنوبی و «فردیناند مارکوس جونیور» رئیس‌جمهور فیلیپین.
 
وضعیت اقتصادی ایالات متحده
در وهله چهارم هنوز موضوع اقتصاد مطرح است؛ «جانت یلن» وزیر خزانه‌داری و «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی اخیراً سخنرانی‌های موازی‌ای در مورد جمع‌بندی سیاست‌های اقتصادی داخلی و خارجی دولت ارائه کردند. این دو سخنرانی انحرافی چشمگیر بینش نئولیبرالی جهانی شدن را توصیف می‌کنند که سیاست اقتصادی خارجی ایالات متحده را در بیش از سه دهه گذشته هدایت کرده است. در واقع، حتی می‌‌توان این سیاست‌‌ها را گامی دورتر از رویکرد لیبرال به اقتصاد جهانی دانست که (به استثنای موارد خاص) سیاستگذاران ایالات متحده را از زمان جنگ جهانی دوم به این سو هدایت کرده بود.
از نظر یلن و سالیوان تأکید بیش از حد بر نیروهای بازار و اولویت قائل شدن برای جهانی شدن در نهایت امنیت ملی ایالات متحده را تضعیف کرد. همچنین، از دید آنان این موضوع باعث تضعیف طبقه متوسط امریکا و تعویق در‌ گذار ضروری فوری از سوخت‌های فسیلی به سوخت پاک شد. دولت به جای اولویت قائل شدن برای نیروهای بازار و تلاش به منظور کاهش موانع در برابر تجارت و سرمایه‌گذاری خارجی آنچه را سالیوان «استراتژی صنعتی مدرن امریکایی» نامیده ارائه کرده است. ابتکار عمل و یارانه‌های دولتی برای تسریع‌ گذار به دوره انرژی سبز و پاک، ایجاد مشاغل خوب بیش‌تر در حوزه تولید، توسعه زنجیره‌های تأمین انعطاف ‌پذیرتر و قابل اعتمادتر و حفظ سلطه ایالات متحده در برخی فناوری‌های بنیادی مانند نیمه‌ هادی‌ها دستور کار دولت فعلی هستند.
اگرچه دولت می‌گوید که می‌خواهد به این اهداف در مشارکت با سایر کشورهای همفکر دست یابد اما این رویکرد جدید را از قبل با شرکای کلیدی هماهنگ نکرده و متحدان در اروپا و آسیا از سیاست حمایتگرایانه دولت از صنایع داخلی امریکا با هدف کاهش تورم ناراضی هستند. منافع اقتصادی همچنان قابل مشاهده هستند اما نتیجه سیاسی آن آشکار است: بایدن خود را از اتهامات ترامپ مبنی بر اینکه به خارجی‌ها اجازه داده مشاغل امریکایی ها را بربایند و این اتهام که به چین اجازه داده تا در فناوری‌های کلیدی جایگاه بالایی را کسب کند مصون نگه خواهد داشت. در عوض، بایدن استدلال خواهد کرد که ترامپ وعده‌های توخالی زیادی در مورد کمک به کارگران امریکایی داده اما دولت او نتایج واقعی را ارائه داده است. انتظار نداشته باشید که این موقعیت از هم‌اکنون تا نوامبر 2024 متزلزل نشود.
 
هراس از هژمون شدن چین
در وهله پنجم موضوع راه رفتن روی طناب با چین مطرح است: در نهایت، بایدن می‌خواهد از یک برخورد انفجاری بزرگ با چین خودداری ورزد، البته صرفاً بدان خاطر که پیامدهای اقتصادی آن می‌تواند شدید باشد و در عین حال از هرگونه اشاره ضمنی به نرمش در قبال پکن خودداری می‌ورزد. یلن و سالیوان اخیراً در گفته‌های‌شان تأکید داشتند که کنترل‌های صادراتی بر صادرات نیمه‌ هادی‌های پیشرفته به چین صرفاً با توجه به نگرانی‌های آشکار امریکا در حوزه امنیت ملی طراحی شده‌اند و نه با هدف نابود کردن اقتصاد چین. به گفته یلن حتی با وجود اینکه اقدامات هدفمند ما ممکن است اثرات اقتصادی داشته باشد انگیزه اتخاذ آن صرفاً نگرانی‌های‌مان در حوزه امنیت و ارزش‌های‌مان بوده است. او افزود: «هدف ما استفاده از این ابزارها برای کسب مزیت اقتصادی رقابتی نیست.» بنابراین، دولت بایدن در ظاهر قصد دارد رقابت با چین را محدود نگه دارد. «نیکلاس برنز» سفیر ایالات متحده در چین چند روز پیش همین نکته را بیان کرد و به مخاطبان آنلاین خود در مرکز استیمسون گفته بود که ما آماده گفت‌و‌گو هستیم و ابراز امیدواری کرد که چین در نیمه راه حاضر به ملاقات مقام‌های دو کشور با یکدیگر شود. دولت بایدن می‌داند که جدایی گسترده‌تر میان امریکا و چین از نظر اقتصادی آسیب‌زا خواهد بود و این آخرین چیزی است که هر رئیس‌جمهور در طول کارزار انتخاباتی برای انتخاب مجددش می‌خواهد.
در اینجا دو مشکل آشکار وجود دارد؛ نخست آنکه اگرچه یلن و سالیوان ممکن است زمانی که اعلام کردند اقدامات ایالات متحده از نظر دامنه و هدف محدود است کاملاً صادق بوده باشند با وجود این، مقام‌های چینی احتمالاً این موضوع را باور نخواهند کرد. در هر حال، انگیزه هر چه که بوده این اقدامات باعث کندتر شدن پیشرفت چین در عرصه فناوری و کاهش رشد اقتصادی آن کشور می‌شود و هیچ تضمینی وجود ندارد که ایالات متحده محدودیت‌های اضافی را در آینده اعمال نکند.
دوم آنکه این اقدامات اقتصادی در خلأ رخ نمی‌دهند، بلکه در دوره‌ای صورت می‌گیرند که روابط ایالات متحده و چین به طور پیوسته بدتر می‌شود. یلن و سالیوان ممکن است بخواهند اوضاع را آرام کنند اما بسیاری از کارشناسان و اعضای کنگره در قبال چین موضع تندی دارند و مایل هستند که به افزایش درجه حرارت در روابط فیمابین ادامه دهند. بایدن و همکارانش ترجیح می‌دهند با نشان دادن شاخه زیتون فعلاً همه چیز را ساکت و آرام نگه دارند و به گمانم حق با آنان است.
«شی جین پینگ» رئیس‌جمهور چین اکنون دست پری دارد و منافع بلندمدت چین برای کسب موضع برتر و ایجاد نفوذ و جایگزینی به جای ایالات متحده بیش از رویارویی کوتاه‌مدت با واشنگتن تأمین می‌شود. روابط ایالات متحده و چین در سال آینده بهتر نخواهد شد اما به طور چشمگیری بدتر نیز نخواهد شد. اگر تمام این موارد را کنار هم بگذارید کاملاً با پیام تبلیغاتی گسترده‌تر بایدن مطابقت دارد. او خود را به عنوان فردی وفادار به منافع ملی و دستی ثابت در رأس کشتی دولت به رأی‌دهندگان معرفی خواهد کرد.
ایده بایدن ممکن است هیجان انگیز نباشد اما تمام تلاشش را انجام خواهد داد. این در حالی‌است که در نقطه مقابل او، محتمل‌ترین رقیبش چنین ویژگی ای ندارد و در جهتی کاملاً متضاد قرار گرفته است. بنابراین، به احتمال زیاد سیاست خارجی ایالات متحده در طول یک سال و نیم آینده احتمالاً تا آنجا که ممکن است خسته کننده خواهد بود. تنها چیزی که آنان نیاز دارند این است که بقیه نقاط جهان با یکدیگر بازی کنند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و هشتاد و یک
 - شماره هشت هزار و صد و هشتاد و یک - ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲