تلاش «دسته دختران» برای بازنمایی نیمه پنهان جنگ
جنگ ایران و عراق زوایای نادیده بیشماری دارد و سهم زیادی از این سویههای پنهان مربوط به زنان است. اگر چه چند سالی است در ادبیات جنگ با استناد به واقعیتها، تصویری کنشمند و متفاوت از زنان و دختران در طول جنگ هشت ساله روایت شده اما سینما نتوانسته همپای این تلاشها شاهد صادقی حتی در بازنمایی آنان باشد.
کتاب «دا» نوشته سیده زهرا حسینی را میتوان طلایهدار ایجاد جریان تازه از روایت زنان در جنگ عنوان کرد. کمی بعد از انتشار کتاب« دا» و به دنبال استقبالی که از این کتاب صورت گرفت توجه مستندنگاران دفاع مقدس و از طرفی خاطرهنگاران و حتی نویسندگان ادبیات داستانی با مضمون جنگ تحمیلی، بیش از پیش به تألیف آثاری با نقشآفرینی زنان جلب شد. استقبالی که در نهایت منجر به تألیف آثار مکتوب بسیاری درباره نقش زنان در دوران دفاع مقدس شد؛ زنانی که هر یک به طریقی نقشی در جنگ تحمیلی ایفا کردند، از پشتیبانی خط مقدم گرفته تا حضور به عنوان امدادگر و... در این بین ناشرانی همچون «راهیار» هم به طور ویژه پروژه مجموعه «زنان انقلاب» را با هدف تألیف آثار مختلفی در این زمینه آغاز کرد.
در حوزه سینما اما به نظر میرسد بهجز مواردی نادر تصویر دقیقی از زنان فعال و کنشگر وجود ندارد. در میان این آثار، مادران چشمانتظار محبوبترین موضوع فیلمسازان دفاع مقدس است. «شیار 143» نرگس آبیار در صدر فهرست آثار مورد قبول این دسته قرار میگیرد و «بوسیدن روی ماه» همایون اسعدیان از دیگر فیلمهای مادرانه دفاعمقدس است که به مادران چشم انتظار پرداخته است. بیشترین فیلمهایی که در آنها به نقش زنان در دفاع مقدس پرداخته شده متعلق به ابراهیم حاتمیکیاست که توانسته در سریال و فیلمهایی همچون «روبان قرمز»، «برج مینو»، «بوی پیراهن یوسف» و «خاک سرخ» تا حدودی تصویری کنشمند از زنان را منعکس کند. زنده یاد رسول ملاقلیپور از معدود فیلمسازانی است که در فیلم «نجات یافتگان» با تصویر زنی پرستار در موقعیتی خاص، نگاه جستوجوگر خود را معطوف تأثیرگذاری زنان کرده است. «روزهای زندگی» پرویز شیخطادی، «باشو، غریبه کوچک» بهرام بیضایی، «شیدا» کمال تبریزی، «گیلانه» رخشان بنیاعتماد، «اشک سرما» عزیزالله حمیدنژاد، «هیوا» ملاقلیپور، «روز سوم» محمدحسین لطیفی از دیگر آثار شاخص سینمای ایران هستند که تصاویر تازهای از زنان در سینمای جنگ را تصویر کردند.
با فاصله گرفتن حدود سه دهه از جنگ و در حالی که ادبیات داستانی با مضمون جنگ توانسته توفیق قابل توجهی در جذب مخاطب داشته باشد خلأ تصویر زنان تأثیرگذار در جنگ بیشتر خودنمایی میکند و از این رو اهمیت زاویه نگاه منیر قیدی در فیلم تازهاش «دسته دختران» جلوه میکند.
این فیلمساز زن در دومین فیلم خود پس از «ویلاییها» زنان را به عمق خط مقدم در روزهای بحرانی حصر خرمشهر آورده و بر بستر رویدادهای مستند، قصه خود را روایت میکند. داستان «دسته دختران» از جریانی واقعی الهام گرفته شده و آن طور که گروه نویسندگان اعلام کردهاند در مطالعات و جستوجوهایشان درباره خرمشهر و حال و هوای شروع جنگ به داستان دسته دختران رسیدهاند.حالا سینمای ایران در روایتهایش دست کم دو دهه دیرتر از ادبیات داستانی به نقش محوری زنان رسیده است. اگر چه سینمای ما در روایت زنان تأثیرگذار همواره دو گام از ادبیات داستانی عقبتر بوده است و زنان فعال و کنشگر در بطن زندگی شهری نیز دیر بر پرده سینما ظاهر شدند و چه بسا بسیاری از آنها هنوز نشانی از خود روی پرده سینما نیافتهاند.