«ایران» برنامههای تلویزیونی در حوزه مسائل زنان در دهه نود را بررسی میکند
عشق، نفرت و ناتوانی
فاطمه ترکاشوند/روزنامهنگار تلویزیون از اواخر دهه 80 میل روشنتری به تمرکز بر مسائل زنان و تولید برنامه در این حوزه داشته است اما تقریباً تمام تجربهها در این حوزه با شکست مواجه شده و هیچ برنامهای نتوانسته است به برندی نامآور و ماندگار و قابل دفاع برای رسانه ملی در حوزه زنان تبدیل شود. این در حالی است که ظرفیتهای رسانهای پرداختن به مسائل زنان بر هیچ کسی نه مخاطبان و نه مدیران، پوشیده نیست اما به نظر میرسد حساسیتهای درست و غلط بر نحوه پرداختن به موضوعات مرتبط با زنان، همواره به عنوان مانعی جدی برای تولید محتوا، نقش فعال داشته است. چالشی که میتوانست با کمی جسارت و تنوع دادن به برندهای زنانه برنامههای تلویزیونی، رویکرد کلی رسانه ملی را در شبکهای از تولیدات نخبگانی تا عامهپسند، از تولیدات نمایشی تا ترکیبی و گفتوگومحور و از دخترانه تا مادرانه در یک بافت همگون شکل دهد تا تلویزیون به عنوان یک رکن فعال و عملگرا در صحنه چالشهای اجتماعی، در زمان لازم نقش خود را ایفا کند. شاید کمی برای همه اینها دیر شده باشد اما بههرحال تلویزیون این بار با دو برنامه «واقعیه» و «خط سوم» به صحنه بازگشته و باید دید تا چه اندازه در تحقق اهدافش موفق خواهد بود.
درباره زنان
واقعیه
گفتوگوهای زنانه از دسته رایجترین برنامههای گفتوگومحور پرطرفدار در شبکههای تلویزیونی دنیاست. گفتوگوهایی که ظاهراً بر پایه علاقه طبیعی بانوان به سهیم شدن در تجربههای زنانه یکدیگر و بحث و انتقال آنها به یکدیگر بنا شده است. اما ویژگی جدانشدنی این دست تاکشوها، جسارت افراد شرکتکننده در آنهاست. بهاشتراکگذاری تجربههای شخصی یعنی قرار گرفتن در معرض قضاوتهای انبوه که بسته به شرایط اجتماعی و فرهنگی روز هر جامعه میتواند خیلی حاد باشد. برنامهای مثل «ما نیاز داریم صحبت کنیم» از شبکه CBS منجر به شرح داستانهای بسیار شخصی از خشونت خانگی علیه زنانی شد که همگی ورزشکارهای شناختهشدهای محسوب میشدند. حالا «واقعیه» تلاش کرده است در چهارچوبهای ایرانی و ضوابط فرهنگی و اجتماعی کشور، گفتوگوهای نرم زنانه را راه بیندازد. برنامهای که در آن تیپهای متنوع اجتماعی از زنان شاغل تا خانهدار، از مادران تا مجردها و از جوانان تا زنان مسن، در کنار یکدیگر قرار میگیرند تا تجربههای خود را درباره مسائلی خاص حوزه زنان به اشتراک بگذارند و به گوش علاقهمندان و بینندگان محدود خود برسانند. تولید برنامههایی از این دست البته بسیار زودتر باید اتفاق میافتاد و تلویزیون میتوانست با نمایش تنوع اجتماعی و فرهنگی و سیاسی زنان، پایگاهی برای مخاطبان مختلف این حوزه باشد و آنان را در حوزههای اشتراکاتشان به یکدیگر نزدیک کند. «واقعیه» آن طور که از نامش پیداست، تلاش میکند چهره واقعی زنان را جستوجو کند و به نمایش بگذارد اما این هدف، مستلزم در نظر گرفتن رویکردهای مختلف و گاه منتقد در این حوزه است.
خط سوم
بازار برنامههای تحلیلی در هر حوزهای همواره در تلویزیون گرم بوده است. اما یکی از مهجورترین حوزهها با وجود پرمخاطب بودن و نیاز روشن جامعه به طرح مباحث آن، حوزه زنان است که برخلاف انتظار، تعداد برنامههای تحلیلی تخصصی آن به انگشتان یک دست هم نمیرسد. هرچند که این وضعیت به غیر از تلویزیون بهعنوان رسانه ملی در عموم رسانههای جمعی کشور هم شیوع دارد و نوعی انکار خودخواسته نسبت به مسائل زنان مدتها در آنها شیوع داشته است. حالا اما «خط سوم» با ترکیبی کمترشناختهشده از عوامل و مجریان و میهمانها، روی آنتن رفته تا جای خالی برنامههای تحلیلی در این حوزه را پر کند. احصای چالشهای اصلی حوزه زنان بسته به گستردگی و عمق درگیری با آنها، شاید مهمترین مأموریت برنامهای تحلیلی درباره زنان در تلویزیون باشد. برنامهای که انتظار میرود اهم و مهم را مبتنی بر پژوهشهای دانشگاهی احصا کرده و اولویت چالشها را به اندازه شکل و شیوه پرداختن به آنها در نظر بگیرد. با این همه پرداختن به موضوع «بازنمایی زن ایرانی» در اولین قسمت از برنامه «خط سوم» به نوعی گویای اولویتها و نگاه برنامهسازان آن است و همان طور که از نام برنامه هم پیداست از گفتمان کلی «الگوی سوم در حوزه زنان» پیروی میکند؛ الگویی که راهی میانه در بین نقش سنتی زن و نقش مدرن او را جستوجو میکند. جدیت و جسارت در طرح چالشها به شکل درست و حرکت دادن مخاطبان خاص و عام به سمت شناخت هرچه بیشتر مسأله و یافتن مسیر حل آن در تعامل و مشارکت با مخاطب فعال، مسئولیتی است که باید دید خط سومیها تا چه اندازه از عهده آن برخواهند آمد.
اردیبهشت
قدیمیترین برنامه در حوزه زنان که تلاشی ناکام و البته درس عبرتی برای فعالان این حوزه شد، با نام «اردیبهشت» شناخته میشود. اردیبهشتماه سال 1390 برای اولین بار تلویزیون تصمیم گرفت به مناسبت ولادت حضرت زهرا(س) و هفته بزرگداشت مقام زن، برنامهای را در حوزه زنان روی آنتن بفرستد. برنامهای که هر روز ظهر از شبکه چهار سیما پخش میشد اما نهایتاً پس از حدود 190قسمت پایان زودهنگام آن اعلام شد. این برنامه یکساعته در قالب یک گفتوگوی تخصصی تحلیلی به مصاحبه با افراد و مسئولان در زمینههای فقه و حقوق، جامعهشناسی خانواده، روانشناسی خانواده و هنر میپرداخت اما به یکسالگی نرسید و تا یک دهه بعد تولید برنامهای از این جنس به تعویق افتاد.
کاملاً دخترونه
با تغییر مدیریت شبکه سوم سیما در اوایل سال 1397 از تابستان همان سال، در ادامه رویکردهای جدید این شبکه، پرداختن به مسائل زنان هم در دستور کار قرار گرفت. برنامه «کاملاً دخترونه» با اجرای مژده لواسانی، با موضوع سبک زندگی دختران در جامعه ایرانی-اسلامی تلاش میکرد در قالبی صمیمانه، پیرامون محورهایی چون هویت زنانه، سبک و سیاق زندگی و نظامهای اجتماعی زنان به گفتوگو بپردازد و الگوی مناسبی برای زندگی در عصر حاضر را ارائه کند. اما این برنامه هم پس از پخش حدود 100قسمت با پایان سال 97 برای همیشه از آنتن شبکه سه رفت تا باز هم ثابت کند تلویزیون چندان تاب برنامههای زنانه را ندارد.
خانومی که شما باشی
تا دهه90 مرحوم آزاده نامداری بهعنوان یکی از برندهای مهم اجرای تلویزیونی شناخته شده بود و در متن و حاشیه، چهرهای در حوالی مسائل زنان را به ذهنها میآورد. با آغاز سال 1392، پخش مجموعه «خانومی که شما باشی» با روایت نامداری آغاز شد که به دشواریهای زندگی زنان اختصاص داشت و از زنانی سخن میگفت که سختیها و زمختیهای زندگی را با نگاه و اندیشه زنانه درک کرده و از آنها عبور کردهاند. برنامهای که رکورد مشابههای خود را شکست و با پخش پنج فصل تا سال 1394 روی آنتن شبکه دوم سیما باقی ماند. سری ششم اما با آغاز حواشی زندگی شخصی این مجری با وجود اطلاعرسانی و تبلیغات، هیچ وقت به پخش نرسید.
ما خانوما
تابستان سال 1399 خبر آغاز برنامه دیگری با نام «ما خانوما» درباره زنان منتشر شد. هدف تلویزیون این بار طرح مسائل زنان با رویکرد نمایش زنان موفق و گفتوگو با آنها بود. در معرفی این برنامه آمده بود که برنامهای «هویتبخش و گفتوگومحور(تاک شو) است که با استفاده از فکتهای پژوهشی به مباحث مربوط به سبک زندگی ایرانی اسلامی پرداخته و در روایتگری آن سعی شده تا علاوه بر رویکردهای سرگرم محورانه و جذاب، بهصورت غیرمستقیم و مخاطبپسند مباحث و مسائل دختران و زنان بازنمایی شود.» با این همه به نظر میرسد این برنامه هم هیچ وقت به پخش نرسید و آرشیوی از آن در تلوبیون موجود نیست.
درباره مادران
مامانها
با تغییر جهت رویکرد حاکمیت نسبت به مسائل خانواده و زنان و پررنگتر شدن نقش فرزندآوری، تلویزیون در زمستان 1399 میزبان پخش برنامه «مامانها» از آنتن شبکه سه شد؛ برنامهای که این بار از دریچه مادری به مسائل زنان مینگریست و تلاش میکرد مسائل زنانه را از زبان مادران با خود آنها به گفتوگو بگذارد. این رویکرد نو چه از سوی مخاطبان و چه از سوی مدیران صداوسیما مورد استقبال قرار گرفت و هواداران برنامه، سبب استمرار آن تا فصل دوم شدند. اما باز هم حساسیتها، موجب برخی تغییرات از جمله جایگزینی مجری این برنامه شد تا باز هم برنامههای زنانه، از یک چهره برند صاحب نظر محروم بماند.
عصر شیرین
با موفقیت برنامه جریانساز «مامانها» آرام آرام تولید و پخش مشابههای آن در شبکههای دیگر آغاز شد. فروردین سال 1400 شبکه افق هم به این جرگه پیوست و با تفاوتهای جزئی در فرم و محتوای برنامه، پخش برنامه «عصر شیرین» را آغاز کرد. این برنامه ترکیبی تلاش داشت با نگاهی عمومیتر، مادری را در دایره مدیریت خانواده تعریف کند و به موضوعاتی عامتر مانند اصلاح الگوی مصرف، چالشهای مادری، دنیای نوجوانان، مهارتهای زندگی و روایتهای زیسته زنان به روایتهای مادرانه از زبان مادران معمولی جامعه بپردازد. پخش این برنامه تا آذرماه سال 1401 ادامه داشت و پس از آن تاکنون متوقف مانده است.
از مامان بگو
نسخه سوم روایتهای مادرانه در پرداخت غیرمستقیم به مسائل زنان، از دیماه سال گذشته با نام «از مامان بگو» در شبکه دو روی آنتن رفت. در این برنامه هم گفتوگو با مادران، مسیری برای طرح مسائل زنانه از دریچه نگاه مادران قرار گرفته است. این برنامه با آیتمهای مختلف تلاش میکند نقش مادران را به عنوان زنان فعال چه در عرصه خانه و چه در صحنه اجتماعی مورد بحث قرار دهد. این برنامه هم در ادامه دو برنامه مشابه خود در شکل اصلی دورهمی زنانه، مسائل را در میان مادران مطرح کرده و به گفتوگو میگذارد. پخش این برنامه هنوز ادامه دارد.
درباره حجاب
از لاک جیغ تا خدا
اولین برنامه نسبتاً پربیننده تلویزیون در حوزه دین از سال 1393 روی آنتن شبکه دو رفت اما به مرور روی زنان و مخصوصاً مسأله حجاب تمرکز کرد. «از لاک جیغ تا خدا» همان طور که از نامش هم پیداست در قالب مستند به گفتوگو با زنان جوانی میپرداخت که از سبک زندگی متفاوت و خارج از گفتمان اسلامی به سمت دین و شریعت و مشخصاً التزام به حجاب بازگشته بودند. اما این برنامه به همان اندازه که توانست توجه مخاطبان را به خود جلب کند، انتقادهای فراوانی را هم برانگیخت. بسیاری معتقد بودند که این زاویه دید به سبک زندگی دینی و حجاب و طبعاً زنان، عوارض زیادی را هم به دنبال دارد. با تمام اینها، «از لاک جیغ تا خدا» توانست یکی از بلندمدتترین برندهای زنانه تلویزیون را از منظر حجاب به خود اختصاص دهد و علیرغم همه حواشی و محتوای پرمسأله، تا سال 1398 روی آنتن باقی بماند و نشان دهد که مدیران تلویزیون جایی که اراده کنند میتوانند پای برنامهای برای زنان بایستند و فشارها را تحمل کنند.
چراغ
قالب گفتوگومحور تا کنون تنها قالب پرداختن به حوزه زنان بوده و «چراغ» هم از آن بینصیب نمانده است؛ برنامهای که با رویکردی عمومی تلاش میکند از طریق صحبت با بانوان، انواع حجاب را به شکل عملی روی قاب تلویزیون بیاورد. «چراغ» از اوایل تابستان 1400 در شبکه پنج سیما تولید شد و پخش آن پس از حدود 220 قسمت با پایان همان سال به انتها رسید.
این برنامه رویکردی متفاوت نسبت به حجاب داشت و سازندگان آن هدفگذاری برنامه و دستاوردهای آن را این طور تشریح کردهاند: «هدف ما از اینکه یک مجری مانتویی انتخاب کردیم این بود که آن دسته از بانوان جامعه را که چادری نیستند اما پوشش معقول، منطقی و شرعی دارند از سبد خود دور نریزیم و به جامعه چنین القا نکنیم زنی که چادری نیست در زمره بدحجابها قرار میگیرد.»
گوهرشاد
خردادماه سال گذشته ویژهبرنامهای با نام «گوهرشاد» با محوریت نقش زنان و مادران در آزادسازی خرمشهر و با اجرای مژده لواسانی روانه آنتن شبکه دوم سیما شد. هرچند که پیش از آن هم ویژهبرنامههایی با همین نام به محتوایی مرتبط با واقعه تاریخی مسجد گوهرشاد و با موضوع حجاب روی آنتن رفته بود اما با فاصله چند ماه برنامه دیگری با محتوایی متفاوت اما با همین نام در شبکه افق روی آنتن رفت. این برنامه تلاش میکرد با هدف الگوسازی، به معرفی زنان تأثیرگذار در تاریخ معاصر بپردازد و به صورت ترکیبی با آیتمهای مختلف خصوصاً بر نقش مؤثر زنان در جامعه و حوزه بینالملل تأکید کند. «گوهرشاد» هرچند نامی متناسب با پیشفرضهای مخاطب در زمینه حجاب را برگزیده بود اما رویکردی عامتر به مسأله زنان داشت و حجاب به عنوان یکی از زیرمتنها و زیرموضوعات آن مورد بحث قرار میگرفت.


