رفیق کشی که در مراسم ختم حضور داشت
شلیک شیشهای
معصومه مرادپور / شیشه کشیده بودم و از آنجایی که مدتی بود ناصر را مردی شیطانی تصور میکردم با تفنگ شکاریام به سراغش رفتم و او را درکارگاهش با شلیک دو تیر به صورتش کشتم....
مرد شیشهای که در جریان توهم ناشی از شیشه دست به ماشه شده و رفیق قدیمیاش را باشلیک دو گلوله به قتل رسانده بود با تلاش کارآگاهان جنایی در شمال کشور بازداشت شد.
به گزارش اختصاصی خبرنگار جنایی «ایران» رسیدگی به این پرونده از اوایل اسفند ماه پارسال از وقتی شروع شد که زن جوانی به همراه پسرش به اداره پلیس آگاهی استان البرز مراجعه کرد و مدعی شد که شوهرش به نام ناصر ۴۴ساله از دیروز که به محل کارش رفته است از او خبری ندارد...
خیلی زود تیمی از کارآگاهان جنایی برای کشف ناپدید شدن مرموز مرد نجار تشکیل شد.
کارآگاهان در نخستین گام به محل کار ناصررفتند و با در بسته کارگاه چوب بری در مهرشهر کرج روبهرو شدند اما با این حال رئیس دایره جنایی دستور داد کارآگاهانش وارد نجاری شوند تا شاید سرنخی به دست بیاورند.
با شکستن قفل در و باز شدن در کارگاه مأموران پلیس با جسد غرق در خون ناصر که وسط کارگاه روی زمین افتاده بود روبهرو شدند.
خیلی زود بازپرس کشیک قتل، خودش را به صحنه جنایت رساند و در نخستین گام دستور داد جسد ناصر به پزشکی قانونی منتقل شود.
رفتار مرموز یک دوست قدیمی
ناپدید شدن مرموز و ناگهانی فریدون دوست خانوادگی مقتول که در مراسم تشییع دوستش زحمات زیادی کشیده بود باعث شد کارآگاهان به او مظنون شوند.
خودروی سرقت شده مقتول نیز که دو روز بعد از پیدا شدن جسد در محل زندگیاش رها شده بود ظن پلیس را بیشتر کرد چرا که مدارکی درآن وجود داشت که نشان میداد سناریوی قتل ناصر توسط یک آشنا طراحی و اجرا شده است.
فریدون که به همراه خانوادهاش ناپدید شده بود با اقدامات اطلاعاتی طولی نکشید که مخفیگاه او در یکی از شهرهای شمالی شناسایی شد وکارآگاهان جنایی البرز او را در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر کردند.
فریدون از شمال به کرج منتقل شد و در بازجوییهای اولیه به قتل دوست قدیمیاش اعتراف کرد.
انگیزه قاتل چه بود؟
فریدون پس از دستگیری لب به اعتراف گشود و راز جنایتش را برملا کرد او گفت: به خاطر مصرف شیشه چند وقتی بود که به ناصر مظنون بودم او افکار شیطانی در ذهنش داشت بنابراین تفنگ شکاری بادی را دستکاری کردم و چند گلوله داخلش گذاشتم و وقتی او به کارگاه رفته بود سراغش رفتم و با شلیک دو گلوله به صورتش او را کشتم. در کارگاه را بستم و با سرقت خودروی ناصر ازآنجا دور شدم در همه مراسمهای او حضور داشتم و با انجام کارهای کفن ودفن خواستم دینی به مرحوم نداشته باشم ولی مدتی بعد که متوجه تلاش پلیس برای شناسایی قاتل شدم از کرج به شمال اسباب کشی کردم تا زندگی تازهای درآنجا شروع کنم.
نگاه کارشناس
فاطمه نورا جوادی
کارشناس ارشد روانشناسی
شیشه یا همان کریستال، یکی از پرمصرفترین مواد مخدر در میان معتادان است که عوارض وحشتناکی را به همراه دارد. این ماده علاوه بر ایجاد مشکلات جسمی سبب ایجاد جنون و بدبینی در فرد مصرف کننده شده و موجب تحلیل رفتن مغز انسان به مرور زمان میشود.
افرادی که به مصرف شیشه روی آوردهاند، ممکن است در روزهای اول دچار توهم و هذیان نشوند؛ اما با شدت گرفتن مصرف و افزایش دوز شیشه، بتدریج فرد معتاد شاهد بروز اتفاقات بیرونی و غیرواقعی میشود. به دنبال آن، فرد مصرفکننده غرق در افکار غیر واقعی میشود تا جایی که دیگر شرایط واقعی برای وی جذابیتی نداشته و اتفاقات غیرواقعی را جایگزین اتفاقات طبیعی میکند. در خصوص رابطه توهم و هذیان ناشی از مصرف شیشه باید بگوییم که این مشکلات خود به خود به وجود نمیآیند و حاصل اتفاقات واقعی است که در محیط فرد مصرف کننده رخ میدهد.
فرد معتاد هنگام تماشای تلویزیون ممکن است پس از مدتی دچار این توهم شود که مخاطب تلویزیون خود او است و میتواند با آن ارتباط برقرار کرده و مشغول به صحبت شود.
فرد مصرفکننده شیشه، هنگام خروج همسر خود از خانه دچار این افکار و توهم میشود که همسر وی در حال خیانت به او است که از توهم و اعتیاد ناشی از مصرف شیشه نشأت میگیرد.
همچنین هذیان در افرادی که شیشه مصرف میکنند بسیار شایع بوده و معمولاً بهصورت تکرار جملات بیمعنی و اصرار بر صحیح بودن آنها، بروز میکند.