توافق ایران و عربستان و نسبتش با محور مقاومت را چگونه باید ارزیابی کرد؟
راهبرد جبهه مقاومت، همگرایی کشورهای عربی است
توافق ایران و عربستان علاوه بر روابط دو کشور، روی مسائل و تحولات منطقهای هم تأثیرگذار است. تحلیلها و گزارههای مختلفی در مورد آینده محور مقاومت و کنشگری این محور بعد از توافق، از سوی رسانهها بازنمایی شد که میتوان این بازنمایی رسانهای را در فرضیات ذیل خلاصه کرد؛
- کنشگری محور مقاومت بعد از توافق ایران و عربستان محدود خواهد شد.
- در حال حاضر ایران از اهداف خود در منطقه چشمپوشی کرده است و محور مقاومت نوعی فرورفتگی در خود را تجربه میکند.
- محور مقاومت از بعد ایدئولوژیک فاصله گرفته است و عملگرایی را در پیش خواهد گرفت.
- ایران و محور مقاومت به دنبال یک تنفس برای آغاز نبرد جدید هستند.
هرچند نباید از تأثیر توافق ایران و عربستان بر محور مقاومت بخصوص در مورد بحران یمن گذشت، اما در واقع پیوند دادن اهداف و راهبرد محور مقاومت به توافق ایران و عربستان خطای محاسباتی است، زیرا ایران از ابتدا به دنبال نبرد و تنش با کشورهای عربی نبوده است و گروههای نیابتی هم اساساً با این هدف تشکیل نشدهاند، بلکه محور مقاومت بخصوص در کشورهای عربی، در نتیجه سرخوردگی و شکست دولتهای عرب در جنگهای متوالی خود در برابر اسرائیل تشکیل شد. در این مطلب ابعاد این موضوع شرح داده خواهد شد.
تغییر راهبردی نزاع با اسرائیل از «دولتهای عربی» به «ملتهای مسلمان»
ایران نزاع اسرائیل با اعراب را از نزاع دولتهای عربی با اسرائیل به نزاع ملتهای مسلمان با اسرائیل تغییر داد و از دل این ملتهای مسلمان، گروههای مقاومت در سرتاسر منطقه خاورمیانه شکل گرفتند؛ گروههایی که به دنبال حفظ موجودیت خود در برابر هر گونه تهاجم اسرائیل هستند و در ادامه ایجاد یک موازنه قدرت مشروع در برابر این رژیم را در دستور کار دارند، پس راهبرد محور مقاومت به روشنی تعریف شده است.
در این میان محور مقاومت گروههای جدیدی را به خود دید و در برخی مقاطع در معادلات سیاست داخلی کشورها هم نقش ایفا کرد. برای مثال حزبالله در لبنان در حال حاضر نه تنها چیزی بیشتر از یک جریان مقاومت است، بلکه کارکرد یک حزب سیاسی را دارد و به همین خاطر نقش تأثیرگذاری نیز در معادلات لبنان ایفا میکند. جنبش اسلامی حماس در غزه هم از این جنس است یعنی به غیر از کارآیی مقاومت، در برابر اسرائیل وارد معادلات سیاسی در فلسطین شده است و در انتخابات شرکت میکند.
از سوی دیگر به تدریج گروهها و جریانهای دیگری هم به این محور اضافه شدند که از جمله آنها میتوان به حشدالشعبی عراق و انصارالله یمن اشاره کرد.
آتشبس عربستان با انصارالله یک سال قبل از توافق با ایران
جنبش انصارالله سابقه تاریخی زیادی دارد، اما برجستگی آن با فعالیتهای حسین بدرالدین الحوثی بود که در جنگ با دولت وقت یمن (در میانه سالهای 2000 تا 2010) به شهادت رسید. این جنبش تا قبل از بهار عربی گسترش پیدا کرد و بعد از آن وارد فرایند دولتسازی شد. هر چند جنگ هشت ساله عربستان علیه یمن این فرایند را وارد چالش کرد، اما سرانجام عربستان از سال 2022 وارد مذاکره با انصارالله شد و آتشبس منعقد گشت. این آتشبس هم یک سال قبل از توافق ایران و عربستان صورت گرفته بود و ارتباطی با توافق ندارد.
ایران همواره بر استقلال گروههای محور مقاومت تأکید داشته و در بحران یمن مذاکرات یمنی-یمنی را راهحل دانسته است. در مذاکرات با عربستان، ایران از مذاکرات سعودی و انصارالله استقبال کرده و دولت نجات ملی هم توافق ایران و عربستان را مورد تأکید قرار داده و از آن استقبال کرده است. اکنون با اعلام آتشبس و آغاز مذاکرات، در صورت ادامه روند و عدم اخلال متغیرهای خارجی بخصوص ایالاتمتحده، انصارالله میتواند به روند دولتسازی خود ادامه داده و بهعنوان ضلع دیگری از محور مقاومت به ایفای نقش بپردازد.
کشورهای عربی به دنبال عادیسازی روابط با سوریه
وضعیت در سوریه کاملاً متفاوت است. سوریه با حمایت همپیمانان خود از جنگ بینالمللی تروریسم خارج شده و اکنون در دوره بازسازی قرار گرفته است. کشورهای عربی و در رأس آنها عربستان، به دنبال جبران شکستهای خود در سوریه از طریق عادیسازی روابط با این دولت هستند. عربستان نه تنها نتوانست اسد را شکست دهد، بلکه موقعیت خود را نیز در سوریه از دست داد و اکنون به دنبال برقراری روابط با این کشور از یک سو و بازگشت میز سوریه در اتحادیه عرب به دولت اسد از سوی دیگر است.
بشار اسد از سالهای قبل از بحران سوریه نقش مؤثری در اتحادیه عرب داشت. این تأثیرگذاری بخصوص در مورد مسأله فلسطین و نزدیکی اعراب به ایران نمود پیدا کرد. ایران از گسترش روابط اعراب با سوریه استقبال میکند و این کشورها هم میتوانند بخشی از خرابیهای سوریه را جبران کنند و دیدگاههایشان نسبت به گذشته به یکدیگر نزدیکتر شود.
سوریه خود را در محور مقاومت تعریف کرده و هزینه آن را در طول 11 سال جنگ علیه تروریسم پرداخته است. اکنون با سفر رئیسجمهور ایران به سوریه، این تعریف بیش از گذشته خود را نمایان میکند؛ سفری که در راستای حفظ هماهنگی و برقراری روابط استراتژیک با متحد خود در دریای مدیترانه است.
ایران در سوریه به طور ویژه دو کلانپروژه را دنبال میکند؛
1- خط اتصالی محور مقاومت به دریای مدیترانه
2- حفظ موازنه قدرت با اسرائیل.
در نتیجه سوریه با وجود گسترش روابط با جهان عرب، خود را بخش اصلی و یکی از ارکان محور مقاومت میداند و در این راستا در حال حرکت است. عادیسازی روابط کشورهای عربی با سوریه را هم باید بخشی از همین سناریو به حساب آورد.
عراق و مسأله انسجام داخلی
عراق ضلع دیگر محور مقاومت است که به نظر میرسد بعد از چالشهای فراوان، با روی کار آمدن محمد شیاع السودانی از نزدیکان نوری مالکی نخستوزیر اسبق عراق به دوره ثبات رسیده است. در این دوره عراق به دنبال احیای روابط خارجی خود با کشورهای منطقه و بازسازی ساختاری خود است. در حال حاضر دو پروژه شام جدید و بندر فاو در حال اجرایی شدن است. این کشور اکنون با سه کلان مسأله مواجه است؛
1- حضور نظامیان امریکایی در این کشور
2- مبارزه با هستههای داعش
3- انسجام داخلی.
از نظر ایران نباید هیچگونه نظامی امریکایی در عراق حضور داشته باشد. در دیدار رئیسجمهور عراق با مقامات ایران، این امر به طور ویژه مورد تأکید قرار گرفته است. هر چند در عراق روی خروج نیروهای امریکایی اجماع وجود ندارد، اما به نظر میرسد شیعیان عراق و دولت این کشور به دنبال کاهش حضور نظامیان امریکایی در عراق هستند. از سوی دیگر عراق روابط تجاری و سیاسی خود را در دو پروژه شام جدید و بندر فاو دنبال میکند. حضور هستههای خفته داعش در این کشور همچنان نیازمند مبارزه است، اما عراق با توجه به تقسیمبندی قدرت به صورت طایفهای، همواره از عدم انسجام رنج برده است. در چنین شرایطی ایران به دنبال این است که یک انسجام نسبی در عراق شکل بگیرد.
اکنون حشدالشعبی ضلع اصلی این انسجام بوده و در حال توانمندسازی خود بعد از نبرد طاقتفرسا با داعش است. حشدالشعبی به دنبال این است که با تقویت خود در کنار ارتش کلاسیک عراق، بازدارندگیای در برابر هرگونه تجاوز بیرونی به وجود آورد. گروههای مقاومت در عراق خود را بخش اصلی منازعه با اسرائیل میدانند و در حال توانمندسازی خود هستند. کشورهای محور مقاومت هم در حال حاضر با اعتماد به دولت مرکزی به دنبال اخراج اشغالگران از خاک خود هستند. البته گروههای مقاومت،مهلتهای زمانی مشخصی برای دولت مرکزی جهت اخراج نظامیان امریکایی از عراق ایجاد کردند.
نزاع با صهیونیسم در قلب فلسطین
در نهایت محور مقاومت در فلسطین اشغالی کانون مرکزی محور مقاومت به حساب میآید. نبرد سیفالقدس نقطهعطفی در مبارزات گروههای فلسطینی علیه اسرائیل بود. این نبرد از این جهت نقطهعطفی بود که برای اولینبار دو رویداد مهم در آن صورت گرفت؛
1-تشکیل اتاق عملیات متشکل از تمامی ارکان جبهه مقاومت
2- ایجاد وحدت میدان (وحدت الساحات.)
با وجود اینکه جنگ در غزه رخ داد، اما کرانه باختری شعلهور شده بود و نوعی پیوستگی در نبرد علیه اسرائیل ایجاد شد. اکنون بعد از نبرد سیفالقدس، پیکان محور مقاومت به سمت کرانه باختری است و سرمایهگذاری شدیدی روی نوک این پیکان صورت گرفته است. ایران نزاع را از بیرون فلسطین اشغالی و در مرزهای اعراب به داخل فلسطین و از آنجا به قلب فلسطین کشانده است. یک اتاق مشترک هم در لبنان وجود دارد، اما ایران با متحدین خود با استقلال کامل رفتار میکند، به این صورت که ضمن توانمندسازی آنها، استقلال تصمیمگیری را برایشان فراهم میکند و آنها میتوانند مستقلاً برای خود تصمیم بگیرند. به همین خاطر بود که بعد از توافق ایران و عربستان، گروههای فلسطینی از این توافق استقبال کردند و آن را عامل مهمی در وحدت اسلامی جهت مبارزه با اسرائیل دانستند.
توافق ایران و عربستان عامل مهم و تأثیرگذار در تحولات منطقهای خواهد بود، اما این به معنای خنثیسازی محور مقاومت یا کاهش کنشهای این محور نیست، چون اساساً این محور براساس راهبردهای کلی که برای خود از پیش تعیین کرده است پیش میرود و حتی عادیسازی روابط با دولت سعودی را هم در همین راستا تعریف میکند. بنابراین محور مقاومت اکنون با فراغ بیشتری برای دستیابی به هدف کلان خود مبارزه خواهد کرد بخصوص اینکه توافق با عربستان بار دیگر فضای رسانهای جهان عرب و افکارعمومی این کشورها را متوجه نزاع فلسطینی-اسرائیلی کرده است. پس باید در انعکاس رویداد توافق ایران و عربستان و تأثیر این توافق بر محور مقاومت یک بررسی دقیق صورت گیرد تا در دام فضای رسانه و هجو رسانهای اسیر نشود.