گفت‌و‌گوی اختصاصی «ایران» با «حسن مرهج» استاد دانشگاه سوریه درباره تأثیر تحولات منطقه‌ای بر دمشق

معادلات همکاری ایران و سوریه در نظم جدید منطقه ای

فاطمه سیاحی
خبرنگار

این روزها دمشق تبدیل به مقصد سفر شمار زیادی از سیاستمداران کشورهای عربی شده است که بیش از یک دهه است، سوریه را تبدیل به میدان منازعات کم‌نظیری کرده بودند و اکنون با تغییر سیاست‌های کلی خود، علاقه‌مند به بازگرداندن این کشور به اتحادیه عرب هستند. در میانه این سفرها دیروز نیز آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران وارد دمشق شد؛ سفری که توجه و تمرکز بسیاری از رسانه‌های جهان را به خود جلب کرده است. این سفر که اولین سفر یک رئیس جمهور ایران به سوریه بعد از 13 سال است، با توجه به اینکه بعد از روابط مجدد تهران و ریاض انجام شده، مورد توجه جهان قرار گرفته است. این سفر همچنین در حالی است که از زمان توافق ایران و عربستان، دو نشست مهم، یکی در جده و دیگری در عمان، برای بحث و گفت‌وگو درباره بازگشت سوریه به اتحادیه عرب برگزار شده است. برای بررسی تحولات سیاسی دولت دمشق و همچنین بررسی مهم‌ترین دستورکارهای سفر رئیس جمهور ایران به سوریه و نتایج احتمالی آن با دکتر «حسن مرهج»، تحلیلگر ارشد مسائل منطقه و استاد روابط بین‌الملل دانشگاه سوریه به گفت‌وگو نشستیم.

دیدگاه دولت دمشق درخصوص تحولات جدید منطقه‌ بویژه بعد از نزدیکی روابط تهران- ریاض چگونه است و آن را تا چه حد تأثیر‌گذار در وضعیت خود می‌بینید؟
سوریه در مرکز تحولات خاورمیانه قرار دارد و خود را نسبت به معادلات جدید هرگز دور نمی‌بیند؛ دمشق پس از بیش از یک دهه جنگ، توانست دستورکارها و پروژه‌های امریکایی را بشکند و توانایی متحدان خود در مسکو و تهران را تقویت کرده و معادلاتی را برای پیروزی سیاسی و نظامی بچیند. طوری که رهبران جهان به توانایی دمشق برای دور زدن تمام پروژه‌های امریکا در منطقه اعتراف کردند. از همین رو به نظر من روشن است که تحولات جدید در سرتاسر منطقه با ضرورت دستیابی به فضای مثبت و تحمیل آرامش درازمدت به جای درگیری و جنگ پیش می‌رود.
دمشق نه‌تنها از همه اینها دور نبوده، بلکه به ستون اصلی بیشتر تحولات منطقه تبدیل شده است. با توجه به عمق روابط تهران و دمشق، دولت سوریه معتقد است، تقویت روابط ایران و عربستان بازتاب‌ها و تأثیرات مثبتی بر این کشور و کل منطقه خواهد داشت. تردیدی نیست ایران و موقعیت کنونی منطقه‌ای آن تأثیر بسیاری در جذب ریاض به محور خود داشته است. آن هم بویژه پس از وضعیت عقب‌نشینی که امریکایی‌ها در غرب آسیا به آن دچار شده‌اند؛ در حالی که ایران به‌عنوان یک قدرت تأثیرگذار منطقه‌ای، نقش‌های جدیدی را در منطقه تجربه می‌کند.
سیاستمداران سوری همچنین معتقد هستند که موفقیت سیاست‌های ایران قطعاً به معنای موفقیت سیاست‌های سوریه هم خواهد بود؛ بنابراین دولت دمشق از دیدگاه رهبری استراتژیک تحولات پیروی کرده و نتایج حاصل از نزدیکی روابط ایران و عربستان را با انعکاس‌های آن در زمینه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، حتی نظامی و بسیاری سطوح دیگر می‌بیند و تحلیل می‌کند. بر این اساس، دمشق برای توانمندی‌های دیرینه‌ ایران و استراتژی صبر راهبردی آن در زمینه جذب قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در مدار اهداف سیاسی و استراتژیک خود ارزش قائل است و روی آن حساب می‌کند.
 
به نظر شما درخصوص پرونده‌های منطقه‌ای- به خصوص بعد از توافق تهران و ریاض- بین ایران و سوریه هماهنگی وجود دارد؟
روابط ایران و سوریه، روابطی استراتژیک و عمیق، چه در محتوا و ابعاد و چه در اهداف است؛ به طوری که آنچه به نفع تهران است، در نهایت به سود دمشق نیز خواهد بود و بالعکس. همان‌طور که اشاره کردم مقاومت و استواری دولت سوریه به هم‌پیمانان دمشق ابعاد جدیدی از قدرت را اعطا کرد. آیا شما می‌توانید تصور کنید که در صورت سقوط سوریه، نتایج این رخداد بر وضعیت منطقه چگونه می‌توانست باشد؟ از پاسخ به این سؤال، می‌توانیم به خوبی درک کنیم که دمشق و تهران در بیشتر پرونده‌های منطقه از لبنان گرفته تا عراق و حتی تحولاتی که در میدان یمن می‌گذرد، هماهنگ هستند. حتی می‌توانیم بگوییم که این دو، در سطح حمایت از جناح‌های محور مقاومت و بسیاری پرونده‌های منطقه‌ای، به شرکا و متحدان راهبردی یکدیگر تبدیل شده‌اند. بنابراین هماهنگی سیاسی و نظامی بین دو کشور ادامه پیدا کرده و حتی در پی توافق عربستان و ایران، روابط این دو متحد تقویت هم خواهد شد؛ توافقی که از دمشق و موقعیتی که حالا با شاخصه توازن‌بخشی مؤثر و فعال در سطح منطقه ایجاد شده، دور نیست. یقیناً سفر ابراهیم رئیسی در عمق به معنای تداوم و حتی تعمیق هماهنگی‌ها بین دو کشور است و پیش از این نیز بارها اشاره کرده‌ایم که معادله همکاری بین دمشق- تهران معادله‌ای است که هیچ طرفی قادر به برهم زدن آن نیست. با وجود تمام وسوسه‌های امریکایی و تحرکات غربی که سال‌ها علیه دو کشور اجرا شد اما این اتفاق نیفتاد؛ بنابراین قطعاً عنوان و نشان تحولات بعدی خاورمیانه، سوری- ایرانی خواهد بود.
 
به سفر رئیس جمهور ایران به سوریه اشاره کردید. رسانه‌ها در تحلیل موضوع سفر رئیس‌جمهور ایران به سوریه، مطالبی را منتشر کرده‌اند. شما مهم‌ترین دستورکار این سفر را چه می‌دانید؟
با توجه به زمان برگزاری این سفر، دیدارهای آن در چهارچوب تحولات ژئواستراتژیکی که منطقه به طور کلی و سوریه به طور خاص آن را تجربه می‌کند، انجام خواهد شد. از سوی دیگر، یکی از دلایل اهمیت چنین رویدادی این است که سفر آقای سیدابراهیم رئیسی به دمشق، اولین سفر یک رئیس جمهور ایرانی پس از سفر محمود احمدی‌نژاد برای حدود 13 سال پیش به سوریه است. بنابراین با توجه به این دو نکته، به نظر می‌رسد این سفر دو روزه، سفری معمولی نخواهد بود‌. یقیناً سفر رئیس‌جمهور ایران به دمشق و دیدارهایش با مقامات سوری، شامل بررسی پرونده‌های متعددی با ابعاد مهم و استراتژیک خواهد شد؛ پرونده‌هایی که از مبدأ سیاسی آغاز می‌شوند و در ادامه، از مسیر بازسازی اقتصادی سوریه می‌گذرند. تقویت اقتصاد سوریه در جهت اجرایی شدن طرح درهم‌تنیدگی راهبردی و بلندمدت روابط تهران-دمشق پیگیری خواهد شد؛ در این زمینه نمی‌توان این واقعیت را انکار کرد که مقاومت و پایداری دولت سوریه در طول بحران، به همه متحدان دمشق قدرت بیشتری بخشیده است. استقامتی که متحدان سوریه را قادر به دستیابی به موازنه‌های منطقه‌ای جدیدی کرد. این معادلات نفوذ و تأثیرگذاری، سوریه را در مرکز تعادل‌بخشی به تحولات منطقه قرار داده است؛ جایگاهی که حالا به واسطه آن نمی‌توان از تأثیرات دمشق در همه پرونده‌های منطقه چشم‌پوشی کرد. بنابراین سفر سید ابراهیم رئیسی به دمشق دارای دستورکارهایی منطقه‌ای با تأثیراتی بر روندهای بین‌المللی خواهد بود.

بازگردیم به تغییرات منطقه‌ای در چند ماه اخیر؛ از ابتدای دستیابی ایران و عربستان به توافق، مواضع ریاض درخصوص دمشق سازنده‌تر شده است. حالا که گمانه زنی‌ها درباره بازگشت سوریه به اتحادیه عرب افزایش یافته، به نظر شما کشورهای عربی و اتحادیه عرب در این خصوص قاطع و متحد هستند؟
وقتی می‌گوییم «اتحادیه عرب»، قطعاً به سمت و سوی جهت خاصی می‌رویم و این همان چیزی است که عربستان سعودی می‌خواهد. در نشست گذشته سران عربی متوجه مخالفت قطر و کویت با بازگشت سوریه به جایگاه خود در اتحادیه عرب شدیم. اما پس از نشست اخیر سران کشورهای عربی و اعضای شورای همکاری خلیج فارس، شاهد تغییر در مواضع قطر و کویت بودیم. حتی اگر این تغییر موضع هنوز علنی و ظاهری نشده باشد. اما حقیقت این است که سوریه امروز به یک ضرورت استراتژیک برای همه کشورهای عربی تبدیل شده است و بازگشت آن به اتحادیه عرب به معنای تقویت جایگاه اعراب در همه پرونده‌های منطقه‌ای خواهد بود.
از سوی دیگر، دمشق اما از طریق کانال‌های وزارت خارجه خود به صراحت اعلام کرده است که به دلیلی برای اختلافات عربی تبدیل نخواهد شد. علی‌رغم رنجی که این کشور از همه کشورهای عربی متحمل شد اما سیاست دمشق در طول دهه‌ها با مؤلفه‌هایی همچون وحدت‌بخشی به صفوف جهان عرب، کمک به اتحاد کشورهای عربی، تقویت موقعیت آنها و تضمین حقوق ملل عربی همراه بوده است. امروز نیز صرف نظر از اینکه سوریه دوباره کرسی خود را در اتحادیه عرب به دست خواهد آورد یا نه، همه کشورهای عربی می‌خواهند واقعیت‌های جدید تحولات و به عبارتی نظم جدید خاورمیانه را ذیل عنوان «سوریه و قدرت موقعیت منطقه‌ای» آن بپذیرند و باور کنند.
 
همان طور که اشاره کردید، کشورهای عربی در طول بحران سوریه، در مقابل دولت بشار اسد ایستادند؛ به طوری که دمشق حالا بسیاری از ویرانی‌های کشورش را به دلیل این دشمنی عربی می‌داند. با توجه به این مسائل سوریه بازگشت به اتحادیه عرب را چگونه می‌بیند؟
گفتمان رسمی دولت سوریه از آغاز بحران داخلی این کشور تا پایانش و علی‌رغم سیاست‌های سوء کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، هیچ‌گاه علیه کشورهای عربی خصمانه نشد. می‌توان گفت عنصر توازن در گفتمان سیاسی دولت سوریه و صبر راهبردی آن در روابطش با محیط عربی خود به طور کلی و کشورهای حوزه خلیج فارس به طور خاص، در بسیاری از جنبه‌ها ثمره خود را به بار آورده است و ما در حال مشاهده نتایج مثبت این صبر استراتژیک هستیم.
رهبران سوریه و در رأس آنها بشار اسد، رئیس جمهور این کشور تأکید داشته‌اند که جدا شدن دمشق از جهان عرب تحت هیچ شرایطی امکان‌پذیر نیست. با این حال، دمشق یک چشم‌انداز راهبردی بلندمدت برای روابط عربی خود دارد؛ زیرا معتقد است سیاست خارجی باید در چهارچوب همکاری و تداوم ارتباطات باقی بماند تا به دستاوردهای سیاسی منجر شود. بنابراین دمشق، اتخاذ یک گفتمان واحد عربی را که در خدمت آرمان عربی باشد، ضروری می‌داند؛ ضمن اینکه قدرت این کشور در تأثیرگذاری بر پرونده‌های متعدد منطقه‌ای نقطه قوتی است برای دمشق در جهت رسیدن به مطالباتش.
همان‌طور که پیش‌تر هم اشاره کردم، دمشق به یک نیاز ضروری برای وحدت صفوف عرب تبدیل شده است و زمانی که کشورهای عربی و اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس از سیاست‌های خود در قبال دمشق عقب‌نشینی کنند، درهای این کشور به روی همه باز خواهد بود. شکی نیست که خوانش سوریه از بازگشت به آغوش اعراب متکی بر عوامل سیاسی و اقتصادی مشترکی است که جهان عرب را به طور کلی متحد می‌کند.
 
در پایان به نظر شما آیا سوریه پیش‌شرط‌هایی برای بازگشت به اتحادیه عرب دارد؟
پس از زلزله فاجعه‌باری که در سوریه رخ داد، روند همگرایی و نزدیکی کشورهای عربی به سوی دمشق سرعت گرفت؛ این بازگشت از قبل برنامه‌ریزی شده بود، اما فاجعه زلزله باعث تسریع آن و به نوعی بهانه نزدیکی شد. ما حجم حمایت‌های مادی‌ای را که این کشورها در آن زمان به سوریه ارائه کردند دیدیم؛ اما سوریه هم‌اکنون با حجم عظیمی از ویرانی‌هایی که با یک دهه جنگ به آن تحمیل شده، مواجه است. بنابراین، کشورهای عربی به عنوان گام اول باید موضع روشنی در مورد بازگشت به دمشق اتخاذ کنند، پس از آن باید پروسه سرمایه‌گذاری در سوریه را کلید بزنند و همکاری‌هایی در سطوح مختلف از اعضای شورای همکاری خلیج فارس گرفته تا کشورهای عربی دیگر و جامعه بین‌المللی ایجاد کنند. شکی نیست اعضای شورای همکاری خلیج فارس بر لزوم بازسازی سوریه و کمک اقتصادی به آن با تکیه بر موقعیت سیاسی قوی، فعال و تأثیرگذار دمشق در پرونده‌های مختلف توافق دارند‌. باید این را هم بگویم که در اینجا سوریه برای هیچ طرفی شرط نخواهد گذاشت؛ چرا که موضوع شراکت اقتصادی سوری-عربی پروژه‌ای منطقی است وسرمایه گذاری‌های اقتصادی آتی در سوریه را با توجه به موقعیت جغرافیایی این کشور و شبکه راه‌های استراتژیک آن، به یک جاذبه اقتصادی برای همه تبدیل می‌کند. بنابراین منافع مشترکی بین دولت سوریه، کشورهای عربی و اعضای شورای همکاری خلیج فارس وجود دارد که شامل بازنگری در ساخت معادلات اقتصادی است و در نهایت به سود همه طرف‌ها خاتمه خواهد یافت.

صفحات
  • صفحه اول
  • سیاسی
  • جهان
  • سیاست
  • اجتماعی
  • ایران اقتصادی
  • کلان
  • کشاورزی
  • بازار سرمایه
  • حوادث
  • زیست بوم
  • ورزشی
  • فرهنگی
  • صفحه آخر
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و هفتاد و شش
 - شماره هشت هزار و صد و هفتاد و شش - ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲