تصورات غلط از بیماری چگونه مرگبار می‌شود؟

دن کیشوت در برابر کرونا

هر دو کرونا داریم توی بیمارستان وقتی خبر دادند من و خواهرم هر دو کرونا داریم و ریه‌مان درگیر شده، من قبول کردم که بستری شوم، اما فکر می‌کنید خواهرم چکار کرد، پا به فرار گذاشت. توی حیاط بیمارستان دنبالش می‌کردیم که بستری شود؛ صحنه‌ای بود که در عین دردناک بودن خنده‌دار هم بود

ترانه بنی‌یعقوب
گزارش نویس

حتماً شما هم شنیده‌اید که می‌گویند ترس برادر مرگ است. حالا بگذارید این مثل معروف را که قابلیت تعمیم زیادی دارد، کمی کوچک‌تر کنیم و به حوزه بیماری‌ها بپردازیم. حتماً شما هم دور و برتان آدم‌هایی را دیده‌اید که از بیماری و بیمارشدن بشدت می‌ترسند و تا مشکل کوچکی پیدا می‌کنند آن را به بیماری‌های سخت و کشنده نسبت می‌دهند بدون اینکه دکتر بروند یا آزمایش و تستی انجام بدهند.
گاهی اوقات این ترس‌ها یا بهتر بگویم فوبیا باعث انجام کارهای عجیب و غریب هم می‌شود، کارهایی که به قیمت جان افراد تمام می‌شود. اصلاً بیایید راه دور نرویم و از همین کرونا که تا همین الان هم بلای جان‌مان است، شروع کنیم؛ همه‌گیری‌ای که زندگی خیلی‌هایمان را تغییر داد و سبک زندگی جدیدی برایمان ساخت. درباره این بیماری دو دسته آدم داشتیم که از آن لطمه شدید دیدند، آنهایی که آنقدر کرونا را غیر جدی می‌گرفتند که اصلاً تن به دوا و درمان نمی‌دادند و دسته دیگر هم آنهایی که آنقدر از این بیماری می‌ترسیدند که حاضر به پذیرش‌اش نمی‌شدند. راستش را بخواهید نتیجه برای دو گروه معمولاً یکسان بود و آن هم لطمات جبران‌ناپذیر درمان دیرهنگام بود. اینجا اما بگذارید به دسته دوم بپردازیم، چرا که اساساً موضوع گزارش درباره همین ترس‌های باورنکردنی درباره بیماری‌هاست.
خواهرم به خاطر ترس جانش را از دست داد
«توی بیمارستان وقتی خبر دادند من و خواهرم هر دو کرونا داریم و ریه‌مان درگیر شده، من قبول کردم که بستری شوم اما فکر می‌کنید خواهرم چکار کرد، پا به فرار گذاشت. توی حیاط بیمارستان دنبالش می‌کردیم که بستری شود؛ صحنه‌ای بود که در عین دردناک بودن خنده‌دار هم بود. پشت شمشادها و درخت‌ها قایم می‌شد و می‌گفت بستری نمی‌شود. می‌گفت اگر کرونا گرفته باشم، حتماً می‌میرم. اصرار می‌کرد کرونا ندارد، یعنی از اساس منکر بیماری‌اش می‌شد. فکر می‌کنید آخرش چه شد؟ از بیمارستان در رفت و ما هرچه کردیم قانع نشد بستری شود. گفت توی خانه خوب می‌شوم، خودش را صرفاً به دمنوش و آویشن و مایعات بست و این در شرایطی که بیماری بحرانی می‌شود کافی نبود. ده روز بعد در خانه جانش را از دست داد، اما من که بستری شدم صحیح و سالم بعد از دو هفته به خانه برگشتم. چه فایده، خواهرم به خاطر ترس جانش را از دست داد.» مرد اینها را که تعریف می‌کند از ته دل آه می‌کشد. ترس از بیماری در شدیدترین شکلش منجر به مرگ خواهر این مرد شد. دوستی دیگر هم تعریف می‌کرد که عمه‌اش تا شنید کرونا دارد ایست قلبی کرد و درجا درگذشت. خیلی‌ها می‌گویند به خاطر ناشناخته بودن بیماری در روزهای اول پاندمی این واکنش‌ها طبیعی بود، اما باید پرسید چرا همه این واکنش را نسبت به خبر بیمار شدن‌شان ندارند؟
ترس از کرونا و باورهای غلط درباره آن آنقدر زیاد بود که بارها گلایه پزشکان را درباره‌اش شنیدیم. آ‌نها بارها تأکید کردند که کاش آدم‌ها به جای این باورهای غلط به علم اعتماد می‌کردند.
بیمارستان خطرناک است
علی هم از کرونا خیلی می‌ترسید و معتقد بود هر کس برای کرونا بیمارستان رفته زنده بیرون نیامده است. علی وقتی کرونا گرفت به خانه‌شان در شمال رفت و خودش را قرنطینه کرد، چون شنیده بود این جوری حالش خوب می‌شود. علی را بعد از یک هفته با درگیری ۷۰ درصدی ریه در بیمارستان بستری کردند. حتماً شما هم دور و برتان کسانی را دیده‌اید که به خاطر ترس از بیمارستان در درمان کرونا لطمه جدی دیدند.
 حالا این ترس فقط به کرونا که یک بیماری جدید و هنوز ناشناخته است، محدود نمی‌شود و طیف گسترده‌تری دارد.
سارا یکی از کسانی است که هر وقت مریض می‌شود کل خانواده‌اش عزا می‌گیرند، چرا که ترس شدید از بیماری‌های سخت و غیر قابل درمان دارد و هر بیماری و دردی را به سرطان و بیماری‌های سخت نسبت می‌دهد. در گوگل جست‌و‌جو می‌کند و نشانه‌ها و علائمی را پیدا می‌کند که تا سرحد مرگ می‌ترساندش. آن قدر می‌ترسد که به خاطر ترسش تب و لرز می‌گیرد و استفراغ می‌کند، بعد که با بدبختی دکتر می‌رود و آزمایش می‌دهد و معلوم می‌شود طوریش نشده کمی آرام می‌شود، اما مدتی کوتاه باز دنبال مریضی دیگری در وجودش می‌گردد.
 رضا اما از وقتی پدرش مبتلا به سرطان پروستات شد و البته درمان شد، ترس عجیبی از بیماری پیدا کرده تا می‌تواند موقع مریضی دکتر نمی‌رود چون معتقد است اگر دکتر برود و آزمایش بدهد حتماً یک مشکلی توی بدنش پیدا می‌کنند. بیماری او را تا سرحد مرگ می‌ترساند: «بعد از بیماری پدرم این مشکل را پیدا کردم، آن همه آزمایش و درمان و ضعیف شدن‌اش من را خیلی ترساند. همیشه دعا می‌کنم از بیماری نمیرم، مثلاً تصادف کنم یا هواپیمایی که سوارش می‌شوم سقوط کند. چون من از بیمار شدن، شیمی‌درمانی، ‌ام‌آر‌آی و هر چه مربوط به علم پزشکی است، می‌ترسم. همین کرونا که آمد دقیقاً یک سال پایم را از خانه بیرون نگذاشتم، قرنطینه کامل بودم چون می‌ترسیدم. چون من اگر مریض شوم هرگز دکتر و بیمارستان نمی‌روم. تا حالا هم کرونا نگرفته‌ام بس که معاشرتم را کم کرده‌ام، من از تصور بیماری هم مریض می‌شوم.»
هراس‌زدگی یا فوبیا
اما پروانه بیگی، روان‌شناس در این باره می‌گوید: «فوبیا یا هراس‌زدگی، ترسی است غیرواقعی و شدید. در واقع فوبیا نوعی اختلال اضطراب است. شخصی که فوبیا دارد سعی می‌کند از چیزی که ترس ایجاد می‌کند، اجتناب کند یا آن را با اضطراب و پریشانی فراوان تحمل می‌کند. اگر بخواهم از فوبیای بیماری بگویم از کرونا مثال می‌زنم تا تصویر روشن‌تر و نزدیک‌تری بدهم. درباره کرونا ترس و تصورات نادرست درباره این بیماری به هم آمیخته بوده است، در حالی که این دو با هم متفاوتند. برای مثال تصوراتی مانند اینکه معتادها و سیگاری‌ها کرونا نمی‌گیرند تا برداشت‌های غلط درباره نشانه‌های بیماری مثلاً استدلال‌هایی مانند اینکه چون بویایی و چشایی دارم پس بیمار نیستم یا چون تب ندارم، بیمار نشده‌ام؛ اینها برداشت‌های غلط درباره بیماری است یا اصرار زیاد بر انکار بیماری که خیلی‌هایمان این مدت دیدیم آدم‌هایی که در اوج پاندمی می‌گفتند، سرما خورده‌ام. گاهی باید بین این تصورات، باورها و ترس شدید یا فوبیا تفاوت قائل شد. فوبیا معمولاً همراه با پریشانی و رفتارهای عجیب است. حالا اگر از کرونا بگذریم فوبیا نسبت به بیماری یک ترس غیرواقعی است و شخص تصور می‌کند بیماری‌ مزمن و خطرناکی نظیر سرطان، نارسایی قلبی و...دارد و نگرانی فرد مبتلا به این اختلال، حتی پس از آزمایش دادن و مطمئن‌شدن از منفی‌بودن جواب آن هم تداوم پیدا می‌کند. این نگرانی می‌تواند او را برای معاینه یا آزمایش بارها پیش پزشک بکشاند. یکی دیگر از نشانه‌های رفتاری شخص مبتلا به ترس از بیماری، اجتناب‌کردن است؛ به این معنا که ممکن است نخواهد در معرض هیچ اطلاعاتی راجع ‌به بیماری قرار بگیرد. اگر از اخبار تلویزیون یا دوست و آشنا چیزی راجع ‌به بیماری بشنود، ممکن است مضطرب و پریشان شود. اگر در خانواده چنین شخصی سابقه ابتلا به بیماری خاصی وجود داشته باشد، تمام تلاشش پیشگیری از آن بیماری است. حتماً شما هم دور و برتان کسانی را دیده‌اید که دائم نشانه‌های بیماری‌شان را در اینترنت جست‌و‌جو می‌کنند این مسأله خطر ترس از بیماری را بیشتر می‌کند، هر کس می‌تواند بیماری مورد نظرش را در اینترنت جست‌وجو کند. این مسأله به ترس و اضطراب ناشی از ابتلای به بیماری‌ها دامن می‌زند. مراجعه به روانپزشک می‌تواند در کنترل این اختلال اضطرابی مؤثر باشد.»
باز یادتان باشد که ترس برادر مرگ است، پس اگر ترس غیر قابل اجتنابی دارید، بدانید که این ترس ممکن است شما را به بیراهه بکشاند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و هفتاد و یک
 - شماره هشت هزار و صد و هفتاد و یک - ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲