دیدگاه دیپلمات چین در قبال مالکیت روسیه بر کریمه، قاره سبز را به هم ریخت
اروپا آشفته از یک اظهارنظر جنجالی
زهره صفاری
خبرنگار
شکاف اروپا در تعیین سطح روابط با چین، اتحادیه اروپا را در دوراهی سختی قرار داده است؛ از یکسو فشارهای امریکایی برای همسویی کشورهای قاره سبز و جلوگیری از هژمونی چشم بادامیها، منافع آنها را تحتالشعاع قرار داده و از سوی دیگر سران اروپایی ایستادن در برابر پکن را بسیار پرزیانتر از همراهی آن میبینند. در این بحبوحه اما اظهارنظر دیپلمات چینی درباره مشروعیت کشورهای برآمده از جمهوریهای سابق اتحاد جماهیر شوروی نیز بهانهای برای اروپای گرفتار در برزخ روابط با چین و امریکا شده تا درباره نقشه راه روابط با چین به اجماعی برسند.
به گزارش رویترز، این تب و تاب که دو روز پس از مصاحبه جنجالی لو شای، سفیر چین در فرانسه و موضعگیری او در قبال مشروعیت کشورهای سابق اتحاد جماهیر شوروی، ولولهای در اروپا بپا ساخت و واکنش وزارت خارجه چین را به دنبال داشت؛ برای اروپاییها معنا و مفهوم بسیار عمیقی دارد. به همین دلیل نیز وزرای خارجه اتحادیه اروپا را واداشت تا در نشستی اضطراری که دیروز برگزار شد، برای تعیین و اصلاح استراتژی در برابر چین به بحث و بررسی بنشینند.
ابهام در نگاه چین
لو شای سه روز قبل در مصاحبه با شبکه تلویزیونی فرانسه در پاسخ به سؤالی درباره اینکه آیا شبه جزیره کریمه به طور غیرقانونی در کنترل روسیه قرار گرفته است، گفت: بستگی به این دارد که چطور به این موضوع نگاه کنیم. تاریخ تعیین کننده است. کریمه از ابتدا بخشی از روسیه بود اما نیکیتا خروشچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی آن را به اوکراین اعطا کرد.
وقتی خبرنگار به مرزهای تعیین شده بینالمللی اوکراین در اطراف کریمه اشاره کرد، لو موضعگیری جنجالی تر خود را بیان کرد و افزود: کشورهای سابق عضو اتحاد جماهیر شوروی تحت هیچ قانون بینالمللی به عنوان کشوری مستقل، مشروعیت رسمی ندارند.
اما این جملات زودتر از آنچه که تصور میشد واکنش کشورهایی مانند استونی، لتونی و لیتوانی و بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی از جمله فرانسه به دنبال داشت. به نوشته پولیتیکو، ادگار رینکویکس، وزیر خارجه لتونی در توئیتی اعتراضی خواستار اظهار سفیر چین شد و این اظهارات را کاملاً غیرقابل قبول خواند و اعلام رسمی موضع دولت پکن در این باره را درخواست کرد. مارکوس تساکنا، وزیر خارجه استونی نیز صحبتهای شای را نادرست و تحریف تاریخ خواند و گابریل لاندبرگیس، وزیر خارجه لیتوانی موضعی خصمانهتر گرفت و با اشاره به مذاکرات اخیر برای میانجیگری چین در تنشهای اوکراین گفت: اگر کسی نتواند بپرسد که چرا نمیتوان به میانجیگری چین در بحران اوکراین اعتماد کرد، حرفهای دیپلمات این کشور را ببیند که مرزهای ما را هم قانونی نمیداند.»
آنچه مسلم است، نزدیک شدن روسیه و چین این روزها نه فقط برای امریکا و اروپا که برای کی یف هم خوشایند نیست. در همین ارتباط میخایلو پودولیاک، مشاور ولودیمیر زلنسکی خطاب به پکن گفت: اگر میخواهید بازیگر بزرگ سیاسی شوید از تکرار تبلیغات روسیه در خارج از مرزهای این کشور خودداری کنید.
در پی این بلوا و هیاهو، وزارت خارجه چین که پیشتر اروپا را به خاطر همراهی با مواضع تنشزای امریکا در قبال تایوان تهدید کرده بود، در بیانیهای پاسخ این اعتراضات را داد و اعلام کرد، دولت پکن تمامیت ارضی همه کشورهای حاضر در جهان را به رسمیت میشناسد. شاید این بیانیه مسکنی موقت برای زخم ایجاد شده در اروپا بود اما رهبران قاره سبز بخوبی معنای اظهارات مقامات چینی درباره روابط نامحدود با اروپا و روسیه را درک میکنند و همین امر نیز سبب شد، همان طور که اشاره شد، وزرای خارجه اتحادیه اروپا برای تصمیمگیری درباره آینده روابط با چین در لوکزامبورگ دور هم جمع شوند.
نگرانی از هژمونی جدید
در 13 ماه گذشته از جنگ اوکراین، تلاش اروپا و حامیانش برای همراه کردن چین در محکومیت عملیات روسیه در اوکراین به بنبست رسیده است و پکن بارها با اعلام بیطرفی در این موضوع، حتی با وجود اصرار اروپا حاضر به استفاده از واژه جنگ و تهاجم در قبال روسیه نشده است. اما آنچه بیش از این، اروپا و فراتر از آن امریکا را نگران کرده است و نسبت به آن احساس خطر دارند، نزدیک شدن روسیه و چین و در سایه این قدرت جدید برآمده از نزدیک شدن دیدگاه های پکن و مسکو تسریع فرایند نفوذ غول آسیا در جهان است که با توجه به قدرت در حال رشد چشم بادامیها در حوزه اقتصاد، تکنولوژی و نظامی میتواند برای آنها تبعات سختی داشته باشد.
به نوشته سیانان، پکن در ماههای اخیر حرکت لاک پشتی خود برای رسیدن به هژمونی جهانی را به اشکال مختلف تسریع کرده و همواره برای نیل به این هدف درصدد تغییر چهره خود در جهان برآمده است. از موضعگیری بیطرفانه این کشور در جریان درگیریهای شرق اروپا گرفته تا سند 12 بندی پیشنهادی آن برای صلح در اوکراین، همه و همه مقدماتی است که میتواند اهداف این کشور شرق آسیایی را در شرق اروپا و پس از آن در جهان محقق کند.
همین امر نیز مهمترین دلیلی است که سران اروپایی را در مسیر روابط با پکن به اختلاف انداخته است. این تنشها پس از سفر ماه اخیر مکرون به اوج خود رسید. چراکه این بار بحث جدیدی به راه افتاده است که اروپاییها را در دوراهی دشوارتری قرار داده است و حالا باید علاوه بر روابط اجتناب ناپذیر با چینیها در سطوح مختلف، جدایی از مواضع امریکایی و استقلال حرکت در قبال چین بویژه درباره تایوان را نیز برگزینند؛ موضوعی که نه تنها اروپا بلکه امریکاییها را نیز به چالش کشانده و در میانه روسیه هراسی گرفتار چین هراسی نیز کرده است.