رونق مغازه‌های هنری  برای چیست؟

پاتوق گران پسندان

ترانه بنی‌یعقوب
گزارش نویس

 
زن آینه را چند‌بار در دستانش جابه‌جا می‌کند از چند زاویه نگاهش می‌کند. بعد دوباره سر جایش می‌گذارد. انگار چندان آینه کوچک را که رویش چند تکه سرامیک رنگی طرح‌دار هم چسبانده شده، نمی‌پسندد. توی فروشگاه دوری می‌زند. از زیورآلات و لباس تا وسایل دکوری توی مغازه هست. همسر زن کمی دورتر ایستاده. او هم آینه را چند باری نگاه می‌کند و بعد بلند رو به مسئول فروشگاه می‌پرسد: «این آینه 12 میلیون است؟» مسئول فروشگاه تأیید می‌کند. زن که صدای او را را می‌شنود دوباره به سمت آینه برمی‌گردد: «کجا قیمت زده، من ندیدم؟» مرد برچسب قیمت را نشانش می‌دهد. زن حالا صورتش پر از شعف شده و با علاقه‌مندی ویژه‌ای دوباره آینه را برانداز می‌کند. چند دقیقه‌ای با همسرش حرف می‌زند و خوشحال و راضی آینه را به مسئول فروشگاه تحویل می‌دهد. «ما این آینه را برمی‌داریم.» اینجا یکی از فروشگاه‌های هنری (آرت شاپ) در شمال شهر تهران است. این روزها در خیلی از کافه‌ها، رستوران‌ها و یا مراکز هنری از این مغازه‌های کوچک که پر از وسایل متنوع و خاص است، دیده می‌شود. حداقل در تهران و شهرهای بزرگ آرت‌شاپ‌ها (مغازه‌های هنری) که اتفاقاً اغلب آدم‌ها به همان نام اول می‌نامندش، مد شده. اما گشتی در آرت‌شاپ‌های پایتخت نتایج جالبی دارد از قیمت‌ها تا خریداران خاص جوری که می‌توانی بگویی آرت‌شاپ‌ها اغلب پاتوق گران‌پسندهاست.
زن که آینه 12 میلیونی را انتخاب کرده و حالا بسته‌بندی شده‌اش را در دست دارد با خوشحالی برای همسرش می‌گوید که آینه را در کدام قسمت خانه قرار دهند: «اونجا که مبل تکی را گذاشته‌ایم (از یک برند معروف نام می‌برد.) درست بالای آن برای این آینه مناسب است، قشنگ توی چشم می‌آید. معلوم است یک آینه خاص است و از این الکی‌ها نیست.» از لوستر 20 میلیونی تا سینی 30 میلیونی هم در این فروشگاه کوچک هنری دیده می‌شود. کالاهایی که قیمت‌شان باورنکردنی به نظر می‌رسد اما مشتری‌های ویژه خودش را دارد.
مسئول فروشگاه برایم می‌گوید که خودش تولید‌کننده نیست و جمع‌آوری‌کننده آثار خاص و هنری است. ایده فروشگاه هنری را از همان دوران دانشجویی‌اش در دانشکده هنر در سر پرورانده بود: «راستش توی فیلم‌ها همیشه بوتیک‌ها و مغازه‌هایی را می‌دیدم که آثار خاص و منحصر به فرد ارائه می‌دهند، یعنی چیزهایی را عرضه می‌کردند که در فروشگاه‌های عادی یا برندهای معروف تولید انبوه پیدا نمی‌شد. خودم دستی در طراحی لباس دارم و برخی لباس‌هایی هم که می‌بینی طراحی خودم هستند.» سمت لباس‌ها می‌روم هر کدام از لباس‌ها طرح و نقشی دارند. نقش‌هایی که روی لباس‌ها نقاشی یا تکه‌دوزی شده‌اند. یک کت جین توی لباس‌ها هست که رویش چند گلدوزی جذاب دوخته شده قیمتش 4 میلیون و 200 هزار تومان است. یک کت لینن گلدوزی شده هم 5 میلیون قیمت دارد. بدون این گلدوزی‌ها این اجناس بیشتر از 500 یا 600 هزار تومان نیستند و مشابهش در دیگر فروشگاه‌ها دیده می‌شود.
اما آیا این اجناس مشتری هم دارند؟ شاید این سؤال من سؤال خیلی از شما هم باشد؟ «بعضی‌ها دوست دارند کالایی خاص و منحصر به فرد را با قیمتی چند برابر هم خریداری کنند برای همین همیشه برای اجناس ما مشتری هست هرچند ممکن است در یک ماه دو تا از این مشتری‌ها داشته باشیم.» یاد خانمی می‌افتم که تا قبل از شنیدن قیمت، آینه چندان هم برایش جذاب نبود، شاید قیمت گزاف آن برایش تضمین می‌کرد که کالایی خاص می‌خرد.
اما این‌طور نیست که همه مغازه‌های هنری هم کالاهایشان گران باشند. به قول یکی از مشتری‌های پر و پا قرص این مغازه‌ها هرکسی بنابه سلیقه و امکانات مالی‌اش مغازه هنری‌اش را انتخاب می‌کند. صاحبان مغازه‌ها هم بر اساس همین جامعه هدف برنامه‌ریزی و قیمت‌گذاری می‌کنند. مثلاً کسی که در شمالی‌ترین نقطه تهران کنار یک کافه یا رستوران گران آرت‌شاپ دارد، می‌داند باید چه کالایی ارائه دهد و آن دیگری هم که در مرکز یا غرب یا شرق شهر مغازه دارد، می‌داند اجناسش را باید به چه قیمتی عرضه کند تا خواهان داشته باشد.
مغازه هنری دیگری که می‌روم در مرکز شهر است و بیشتر دست‌بافته‌های کاموایی ارائه می‌دهد. تعدادی زن سرپرست‌خانوار جنوب شهر تهران این محصولات رنگی و زیبا را تهیه می‌کنند. سمت دیگر هم حصیرهای دست‌بافت زنان جنوب کشور را می‌بینم. سمت دیگر هم زیورآلات ساخته دست زنان سیستان و بلوچستان. دستبندها و گوشواره‌های رنگینی که بسیار زیبا درست شده‌اند. پسر جوانی مسئول این فروشگاه است: «راستش مغازه‌های هنری روزبه‌روز در سطح شهر بیشتر می‌شوند و من هر روز بیشتر از روز قبل دلم می‌گیرد چون روزی که من این فروشگاه را باز کردم. هدفم فقط کسب درآمد برای خودم نبود تو خیلی از جاهای دنیا هم این مغازه‌ها با همین انگیزه‌ها تأسیس می‌شوند که عده‌ای هنرمند گمنام و مستعد بویژه هنرمندان محلی را به جامعه بویژه جامعه هنری معرفی کنند. برای همین من از ابتدا سعی کردم زنان هنرمند کشور را در نقاط مختلف کشور شناسایی کنم الان سال‌هاست با هم کار می‌کنیم و کارمان خیر عمومی هم دارد اما آنچه این روزها بیشتر از فروشگاه‌های هنری که حسابی هم روی بورس هستند، می‌بینم پول درآوردن و سودجویی تام و تمام برای گردانندگان آن است. اجناسی که به چند برابر قیمت واقعی‌شان به دست خریدار می‌رسد و توجیه گردانندگان فروشگاه‌ها هم رضایت مشتری‌هایشان است اما من از این کار حس خوبی ندارم و این را بدنامی فروشگاه‌های هنری می‌دانم.»
اما اگر بخواهید درباره فلسفه فروشگاه‌های هنری در دنیا بیشتر بدانید، آنها اغلب در شهرهایی قرار دارند که کنارشان یک کالج هنری پر رونق هم هست و آنها می‌کوشند تا می‌توانند جمعیت دانشجویی را جذب کنند. در این شهرها همچنین بسیاری از دوره‌های آموزش بزرگسالان در زمینه نقاشی، طراحی، مجسمه‌سازی، سرامیک، شیشه‌های رنگی و غیره توسط کالج‌های محلی انجام می‌شود و این افراد هم معمولاً مشتری این فروشگاه‌ها هستند. اما آرت شاپ‌ها در ایران بر خلاف رویه معمول در دنیا بیشتر در جاهایی که پاتوق هنرمندان و افراد کافه رو یا متمول است، تأسیس می‌شوند.
دختر جوان همیشه از فروشگاه‌های هنری دیدن می‌کند به قول خودش یکی از تفریحاتش در روزهای تعطیل دیدن آنهاست تا فروشگاه جدیدی باز می‌شود به سراغش می‌رود چون برایش دیدن کارهای خلاقانه جذاب است: «بعضی‌هایشان واقعاً فقط اسم آرت‌شاپ را یدک می‌کشند و چیز خاصی ندارند، مثلاً چند تا شیشه رنگی و سفال و دو سه تا مانتو و لباس سنتی گذاشته‌اند و اسمش را هم گذاشته‌اند، کارهای خاص. من از این فروشگاه‌ها خوشم نمی‌آید و از آنها هم خرید نمی‌کنم اما اگر واقعاً در یک فروشگاه چیز خاصی ببینم که گران است هم می‌خرم مهم این است که این فروشگاه‌ها ارزش نامی را که دارند حفظ کنند نه اینکه نام فروشگاه هنری داشته باشند، اما هیچ اثرهنری نفروشند.»
مرد میانسال هم یکی از تفریحاتش بازدید از آرت‌شاپ‌ها و خرید از آنهاست هر میهمانی هم به خانه‌اش می‌رود اجناس گران‌قیمتی را که از این فروشگاه‌ها خریده نشان‌شان می‌دهد. مثلاً وقتی میوه تعارف می‌کند یکی از پیش‌دستی‌های خاصش را جلوی میهمان می‌گذارد و توضیح می‌دهد که آن را از یک آرت‌شاپ خریده و معمولاً میهمان را هم معذب می‌کند که مبادا خط و خشی روی جنس مورد نظر بیندازد یا آن را بشکند. خلاصه آنکه در سال‌های آینده قطعاً از این فروشگاه‌ها بیشتر هم خواهیم شنید، اما کسی چه می‌داند که شکل و شمایل این فروشگاه‌ها بعداً به چه شکل خواهد بود.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و شصت و هفت
 - شماره هشت هزار و صد و شصت و هفت - ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲